راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

ماه پنجم؛ داستان‌های غیرمتعارف وحشت

علیرضا آبیز

ماه پنجم نوشته ی فرناز عالی نسب (بازتاب نگار، ۱۳۸۵) مجموعه ای است از داستان هایی کوتاه که لذت معهود داستان خوانی را به چالش می کشد.

نویسنده موضوعاتی را دستمایه ی داستان نویسی قرار داده است که آرامش و آسایش ذهنی ما را بر هم می زند. در پستوهای سیاه و تاریک ذهن رسوخ می کند و خواننده را در جهان سخت و آزاردیده ی شخصیت ها رها می کند. خواندن این داستان ها ساده نیست و در معنای رایج لذت بخش هم نیست. نخستین داستان – “ماه پنجم” – با عبارتی شوک آور آغاز می شود: پدر و مادر من خواهر و برادر هستند! همین جمله کافی است تا احساس کنیم در محیط ناامن و ناآشنایی قرار خواهیم گرفت.  بخش نخست داستان از زبان جنینی ناقص الخلقه روایت می شود که حاصل ازدواج محارم است. جنینی سه چشم که بلافاصله پس از تولد می میرد و از ورای مرگ روایت تولد پدر و مادرش را در دل جنگی خونین و در بیمارستانی مخروبه روایت می کند. سپس این ماجرای هولناک به نوبت از زبان پدر و مادر نقل می شود و با ماجرای دیگری پیوند می خورد، دختری که در تنی پسرانه محبوس است و در پی رهایی است. پدر با آزمایش دی ان ای به واقعیت هولناک پی می برد. راه رهایی را در جدایی می جوید و زنش- خواهرش را از خود می راند بی آن که راز دهشتناک را با او در میان بگذارد. همه ی شخصیت های این داستان شامل جنین ناقص الخلقه، پدر و مادر و پسری که گرفتار هویت جنسی است در پی رهایی هستند. رهایی ای اما در کار نیست و اگر هست فقط در شکل مرگ و کابوس ظاهر می شود. تنها کسی که از مرگ حان به در می برد مادر است که از فاجعه بی خبر است. او در عوض در برزخی که حاصل بی خبری است به رنج بردن ادامه می دهد. داستان با یک کابوس به پایان می رسد اما بسیار چیزها ناگفته می ماند. روایتی اسکیزوفرونیک از شخصیت های شقه شقه شده است که در فضایی جانکاه روایت می شود و رد خود را چون قشری سیاه بر ذهن و روان خواننده باقی می گذارد.

“نور آبی” داستانی است در دل داستان. داستان نگارش یک داستان. راوی نویسنده ای است که دارد داستانی آخرالزمانی می نویسد.  داستانی بسیار شبیه دنیای شگفت انگیز نو اثر آلدوس هاکسلی. دنیایی که آدم ها شماره دارند و ماسک می زنند و برای باروری قرص اسپرم مصرف می کنند. نویسنده، در زندگی واقعی اش نشانه هایی از آن وضعیت آخرالزمانی را تجربه می کند. بدین ترتیب مرز بین قصه و واقعیت کم رنگ می شود. اگر چه زندگی نویسنده در ظاهر شباهتی به زندگی شخصیت های قصه اش ندارد، گویی همان اصول و ارزش ها، همان بی ارادگی و تحمیل و کنترل و نظارت بر زندگی او هم حاکم است.

نوشتن و در هم تنیدگی زندگی داستان و داستان نویس در شمار دیگری از داستان های مجموعه نیز تکرار می شود. در “چمدان”، نویسنده  کنار پنجره ای در متلی ایستاده و داستانی را نظاره می کند که در بیرون رخ می دهد: زنی چمدان در دست ایستاده زیر باران. این زن بر کامیونی سوار خواهد شد. صبح فردا کامیونی چپ کرده و زنی در آن مرده. نویسنده خودش هم چمدانی برداشته و به این متل پناه آورده. در داستان با کسی گفت و گوی ذهنی دارد که این چمدان را  به او داده است. چمدانی که مال مادرش بوده و از یک تصادف مرگبار باقی مانده است. در متل مردی هم هست که در پی زنش می گردد. زنی که چمدانی برداشته و به جاده زده است. این در هم تنیدگی سرنوشت ها و تکرار عناصر مشترک نوعی جبرگرایی و سلطه ی تقدیر را باز می نمایاند. گویی نیروهایی فراطبیعی در کارند. نثر داستان عصبی و جملات کوتاه و قاطع اند. فضای این داستان و بیشتر داستان های این مجموعه فضایی سیاه و تاریک دارند. خواندن آن ها همان تاثیری بر می انگیزد که قصه های ادگار آلن پو.

کابوس درونمایه ی داستان “توت فرنگی” نیز هست. راوی خواب می بیند که توت فرنگی ای درشت و آبدار به او تعارف شده و به دهان برده است. زندگی او پس از آن گرفتار همان توت فرنگی می شود. از همه سو با توت فرنگی مواجه می شود.  خیالاتش او را به یاد باغچه ی توت فرنگی می اندازند، مادرش برایش کیک توت فرنگی می آورد، گلی که در دستش می چرخاند به شکل توت فرنگی در می آید و وقتی برای رهایی از این کابوس به بوم نقاشی پناه می برد، این توت فرنگی است که از میان حرکت قلم مو بالا می آید و بوم را پر می کند. این داستان هم نمونه ای دیگر از داستان های آلن پویی است. داستانی که وحشت می آفریند بدون اینکه از عناصر وحشتناک استفاده کند. میوه ای به مطلوبیت توت فرنگی به نمادی برای سرنوشت سیاهی بدل می شود که راوی را تا مرز خفگی پیش می برد. مرز خواب و بیداری مخدوش می شود و خواب در بیداری ادامه می یابد.

نویسنده در خلق این فضای هولناک با عناصری عادی و معمولی و با زبانی روشن و سرد موفق بوده است.

عالی نسب حتی وقتی داستانی عاشقانه می نویسد هم از عناصر وحشت آفرین استفاده می کند. “قصه” داستانی است از زبان زنی جوان در باره ی مردی میانسال که در آپارتمانی در طبقه بالای خانه آنها زندگی می کند. دوستی این زن جوان با این مرد دوستی ای شگفت و رازآمیز است. مرد به ظاهر یک انسان معمولی است ولی هاله ای از رمز و راز او را احاطه کرده است. مرد در خانه اش صندوق هایی دربسته دارد و قصه های شگفتی در باره صندوق تعریف می کند. در پایان داستان، مرد به سفر می رود و کلید خانه اش را به راوی می سپارد. با گشودن صندوق او پی به راز زندگی مرد می برد؛ عشق همجنس خواهانه ای که زندگی و شخصیت او را شکل داده است.

در هم تنیدگی روایت، حضور قصه گو و روایت روند نوشتن، تنوع دیدگاه راوی و قصه گویی تو در تو از ویژگی های بیشتر داستان های این مجموعه است. جادو، هراس، نمادگرایی، ماجراهای آخرالزمانی، همجنس گرایی، بیماری، اسکیزوفرنی از درونمایه های داستان های ماه پنجم هستند. روایت های ذهنی و نشان دادن وضع روانی شخصیت ها باورکردنی و گویا ست. مجموعه ی ماه پنجم داستان هایی خواندنی هستند اما خواننده را راحت رها نمی کنند.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته