راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

بازار کتاب افغانستان به روی ایران باز است، اما بازار ایران به روی ما بسته است

مهربانو ابدی‌دوست
انتشارات تاک حضور فعالی در سی‌امین دوره نمایشگاه کتاب تهران دارد و یکی از پرمراجعه‌‌ترین غرفه‌های بخش بین‌الملل است. نشر تاک متعلق به محمدحسین محمدی، از نویســنـــدگان افغانستان است.

نویسنده مجموعه داستان تحسین‌شده «انجیرهای سرخ مزار» در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۷۵ به شهرش بازگشت و در دانشکده طبی بلخ مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۳۷۶ و سقوط مزارشریف به دست طالبان، دوباره در فصل پاییز به ایران کوچ کرد. در سال ۱۳۷۹ وارد دانشکده‌ صداوسیمای ایران شد و در رشته کارگردانی مشغول به تحصیل شد. با این داستان‌نویس و پژوهشگر همزمان با حضور انتشارات تاک در نمایشگاه کتاب تهران گفت‌وگو کرده‌ایم.

 انتشارات تاک در بخش افغانستان در سالن بین‌الملل نمایشگاه کتاب تهران در بین غرفه‌های دیگر کشورها از استقبال خوبی برخوردار شد. با چند عنوان کتاب در سی‌امین دوره نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتید؟
خوشبختانه‌ بله. من نیز چنین استقبالی را انتظار نداشتم. برای همین فقط با ۶۴ عنوان کتاب در نمایشگاه شرکت کردیم. تاک بیش از ۱۲۰ عنوان کتاب ادبی منتشر کرده است.

 انتشارات تاک در افغانستان است و شما مقیم سوئد و غرفه‌تان در تهران. برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و هدایتش چگونه انجام می‌شود؟
انتشارات تاک ۶ سال است که در کابل آغاز به کار کرده است و من حدود چهار سال است که در سوئد هستم. صاحب‌امتیاز تاک همسرم زکیه میرزایی است که ‌‌هنوز در کابل است. زکیه علاوه‌بر صاحب‌امتیاز بودن، در این چهار سال هم مدیر تاک بوده و هم ناظر چاپ و هم پخش‌کننده و… یعنی همه‌کاره تاک در کابل او بوده است و من ‌‌از راه دور‌ همکاری داشته‌ام. خوشبختانه تکنولوژی به کمک تاک آمد‌ و ما با استفاده از امکانات ارتباطی با مشکلی در روند کار روبه‌رو نشده‌ایم و من از سوئد با تاک همچنان کار می‌کنم. ‌تاک را دو نفره می‌چرخاندیم. ولی چند ماهی می‌شود که محمدصادق دهقان به‌عنوان سرویراستار و نادر موسوی به‌عنوان مدیر بخش کودک و نوجوان با تاک همکاری می‌کنند باز این دو عزیز در ایران زندگی می‌کنند. صادق دهقان فقط یک ماه می‌شود که به کابل رفته است. البته این اعتماد اهل قلم افغانستان بوده که تاک به فعالیت‌هایش در این سال‌‌های سخت ادامه داده است و البته اعتماد اهل قلم ایران نیز. ما از برخی نویسند‌گان ایرانی نیز در کابل کتاب منتشر کرده‌ایم و امیدواریم این روند ادامه یابد و تلاش داریم که فعالیت‌های تاک را در ایران نیز گسترش دهیم. به نظر من ایران و افغانستان بازار مشترک کتاب فارسی است و این بازار می‌تواند کمک شایانی به داد و ستد فرهنگی دو کشور بکند. البته دشواری‌هایی بر سر این کار هست که امیدوارم برطرف بشود.

به‌طور مشخص از کدام کتاب‌ها بیشتر استقبال شده است؟
در کل استقبال از رما‌ن‌ها بیشتر بوده است. و در کنار آن از کتاب‌هایی که به فرهنگ و قصه‌های مردم افغانستان می‌پرداختند. مانند رمان‌های «ناشاد» از خودم، «طلسمات» جواد خاوری، «هزارخانه خواب و اختناق» عتیق رحیمی و از کتاب شعر «عقاب چگونه می‌میرد» ابوطالب مظفری که سال گذشته برنده شعر فجر هم شده. فکر می‌‌کنم مراجعه‌کننده‌های تاک هدفمند و از روی شناخت به غرفه‌ تاک مراجعه می‌کرده‌اند.

بازدیدکنندگان و خریداران کتاب‌ها، بیشتر ایرانی بوده‌اند یا از مردم افغانستان و مهاجران این کشور؟
در آغاز هدف ما نیز بیشتر خواننده‌های مهاجر بود، اما خوشبختانه استقبال خواننده‌های ایرانی هم بسیار خوب بود، به گمانم حتی بیشتر از مهاجران افغانستان، تا جایی که در این روزهای پایانی برخی از کتاب‌های تاک در نمایشگاه تمام شده است و این نشان می‌دهد که خواننده‌های ایرانی نیز ادبیات افغانستان را دنبال می‌کنند و با شناخت نیز دنبال می‌کنند. به نظرم این موفقیتی بوده است برای ما که توانسته‌ایم ادبیات افغانستان را به مردم ایران معرفی کنیم. مگر این آغاز راه است.

با توجه به اینکه کتاب‌های شما به فارسی است و خیلی از نویسندگان‌تان نیز برای مخاطب فارسی‌زبان شناخته شده است، جای آن در میان غرفه‌های بخش عمومی خالی بود. آیا برای حضور در این بخش در سال‌های بعد فکری کرده‌اید؟
تاک به‌عنوان ناشری خارجی در نمایشگاه شرکت کرده، برای همین غرفه ما در سالن کشورهاست، بخشی که هدفش فقط معرفی فرهنگ دیگر کشورهاست و معمولا مراجعه‌کننده کمتری هم دارد. ولی خب شرکت یک ناشر در نمایشگاه کتاب تهران تابع شرایط خاصی است و… برای سال‌های آینده هنوز چیزی نمی‌توانم بگویم. امیدوارم بتوانیم به این حضور ادامه بدهیم و به معرفی و عرضه‌ ادبیات فارسی افغانستان بپردازیم و حضور در سالن ناشران عمومی گامی دیگر ما را به هدف‌ ما نزدیک‌‌تر می‌کند، اما ممکن شدنش حرفی دیگر است و باید پیگیری کرد.

به فکر ارائه کارهایتان در کتابفروشی‌های ایران نیستید؟ اشاره کنم که هم‌اکنون برخی از کارهای نشر شما و نویسندگان افغان در نشرهای ایرانی چاپ می‌شود.
هــمان‌طور که می‌دانــیــد ارائـــه کتــاب در کتاب‌فروشی‌های ایران نیز تابع قوانین خاص خودش هست و مهم‌ترینش داشتن مجوز انتشار است ولی ‌تاک در کابل فعالیت دارد و نشر کتاب در کابل بسیار متفاوت از تهران است. ما دوست داریم چنین اتفاقی رخ دهد، اما گمان نکنم ممکن باشد. مگر اینکه تاک بتواند به‌طور رسمی فعالیت‌هایش را به ایران نیز گسترش دهد. تا اکنون هم فرصت حضور در نمایشگاه را مغتنم شمرده‌ایم.

شما از اواخر دهه هفتاد با شرکت در مسابقات ادبی در ایران و مقام‌هایی که آوردید، به مخاطب داستان فارسی معرفی شدید و انتشار مجموعه داستان اول‌تان به نام «انجیرهای سرخ مزار» ‌نیز برنده‌ جایزه هوشنگ گلشیری شد. کتاب‌های دیگرتان هم مورد توجه قرار گرفت. انتشارات تاک بعد از کوچ‌تان از ایران راه‌اندازی شد. بفرمایید چه اتفاقی افتاد که سمت نشر رفتید؟
خوشبختانه من برای انتشار کتاب‌‌هایم با مشکلی روبه‌رو نبوده‌ام و جزء نویسنده‌های خوش‌شانس کشورم بوده‌ام و همیشه ناشر داشته‌ام، اما بیشتر نویسنده‌های ما با  این مشکل روبه‌رو بودند و هستند. از سوی دیگر متاسفانه هنوز در افغانستان به معنای واقعی کلمه ناشر نداریم که مجال توضیحش در اینجا نیست. حتی بسیاری از اهل قلم ما هنوز فکر می‌کنند ناشر همان چاپخانه‌دار است و… می‌خواستم بستری فراهم کنم برای دیگر نویسنده‌های کشورم اما خب ناگفته نماند که جرقه‌ نخست این کار از آنجا بود که رمان خودم در ایران با مشکل انتشار روبه‌رو شد و… . ناشادی من موجب شادی دیگری شد.

تا چه اندازه به افق دید و هدف‌تان در راه‌اندازی نشر در افغانستان نزدیک شدید؟
در این چند سال با تمام وجود فهمیده‌ام که کار نشر در افغانستان ‌یک از خودگذشتگی می‌خواهد و بسیار سخت است. تا جایی که چند بار تا بستن تاک نیز پیش رفتیم و… اما ماندیم و قرار است که بمانیم. اینکه بستری برای انتشار کتاب‌های نویسنده‌های کشورم فراهم کرده‌ایم، خوشحالم. اما هنوز هم آن‌طور که باید و شاید نتوانسته‌ایم. فضای نشر در افغانستان باید متحول بشود و ما به دنبال آنیم و گمان می‌کنم هنوز در آغاز راهیم.

آیا راه‌اندازی نشر در افغانستان توجیه اقتصادی دارد و می‌توانید امیدوار باشید که در آینده، اوضاع بهتر باشد؟
فقط می‌توانم بگویم در این سال‌ها من و همسرم همیشه به‌طور تمام‌وقت در اداره و دانشگاهی کار کرده‌ایم تا مشکل مالی نداشته باشیم. من در سوئد نیز کار می‌کنم و همسرم در کابل هنوز به صورت تمام‌وقت در جایی دیگر کار می‌کند و تاک را در کنار شغل اصلی‌مان داریم. همکاران تازه ما نیز چنین هستند.

به تازگی از سوی بنیاد ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، تلاش‌هایی برای توجه به ادبیات افغانستان صورت گرفته است و جایزه جلال آل‌احمد، بخشی ویژه‌ای برای توجه به آن راه‌اندازی کرده است. برنامه‌هایی رسمی نیز از سوی دو کشور برای تعامل بین دو کشور در حوزه ادبیات تدارک دیده شده است. فکر می‌کنید بتوان امیدوار بود که در آینده، ادبیات دو کشور در بده و بستان با هم باشند؟
کار بنیاد ادبیات داستانی وزارت فرهنگ ایران قابل تقدیر است، اما به نظر من متاسفانه بیشتر تشریفاتی بود. با توجه به اینکه طرف افغانستانی را خوب می‌شناسم و از روند کارش باخبرم، با وجود اینکه بیشتر‌ کتاب‌‌های نامزد جایزه جلال ‌از تاک بود و دو برنده‌ اصلی نیز در نشر تاک منتشر شده‌اند. به نظرم کار تشریفاتی کمکی به داد و ستد ادبیات دو کشور نمی‌کند. ما باید به‌طور طبیعی به ارتباط‌های فرهنگی و ادبی بین دو کشور برسیم. بازار کتاب افغانستان به روی کتاب‌‌ها و نویسنده‌های ایران باز است، شما به راحتی می‌توانید کتاب‌های ایران را  در کابل تهیه کنید، حتی کتاب‌‌های ادبی را. اما این فرصت و امکان برای کتاب‌های افغانستان در ایران وجود ندارد. به نظرم ما باید به یک بازار مشترک فرهنگی و بدون مرز برسیم. دو کشوری که فرهنگ و زبانی مشترک دارند، نباید مشکلی در داد و ستد فرهنگی داشته باشند، البته اگر سیاست بگذارد و فراهم شدن شرکت ناشران افغانستان در نمایشگاه کتاب تهران گام بزرگ و مهمی است که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران برداشته شده و امیدوارم همچنان ادامه یابد. این حرکت‌ها است که به داد و ستد هرچه بیشتر فرهنگی می‌انجامد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته