راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

بهترین پژوهش دربارۀ زندگانی رازآمیز فردوسی

ابوالفضل خطیبی

زندگینامۀ تحلیلی فردوسی، علیرضا شاپور شهبازی، ترجمۀ هایده مشایخ، تهران، هرمس ۱۳۹۰، بها: ۴۰۰۰ تومان، ۱۸۹+ده صفحه.
Ferdowsi: A Critical Biography, Centre for Near Eastern Studies, Harvard University, 1991

اگر از من بپرسند -که پرسیدند- از میان پژوهش‌های ۱۵۰ سالۀ اخیر دربارۀ زندگی‌نامۀ فردوسی، بهترین پژوهش کدام است، پاسخ می‌دهم همین کتاب زنده‌یاد دکتر شاپورشهبازی، استاد و دوست نازنین من که چه زود اسیر چنگال بی‌رحم سرطان شد و رخت بربست و رفت (۱۳۲۱-۱۳۸۵) و این دنیای دون‌پرور را برای ابلهانی چون من باقی گذارد. البته تک‌نگاری فردوسی، اثر زنده‌یاد دکتر محمدامین ریاحی (انتشارات طرح نو) هم عالی است.

بانو مشایخ به‌خوبی از عهدۀ ترجمۀ کتاب شهبازی برآمده است و غیر از دو مورد اساسی (صفحات ۹۹ و ۴۵) مشکل خاصی ندیدم. این کتاب دو ویژگی برجسته دارد: یکی اینکه نویسنده تیزبین و باریک‌بین سراسر شاهنامه را با دقت خوانده و همۀ آگاهی‌های لازم دربارۀ زندگی فردوسی را از اشارات خود او استخراج کرده و طبقه‌بندی و ارزیابی و ساماندهی کرده است. دیگر اینکه نویسنده همۀ منابع قدیم و جدید (به زبانهای مختلف) دربارۀ فردوسی را با دقت ستودنی بررسی و ارزیابی کرده و در نهایت، با هوشمندی توانسته است روایات افسانه‌ای و واقعی دربارۀ زندگی شاعر را از یکدیگر تفکیک کند و طرحی نو از زندگی شاعر دراندازد.

ستایش من از این کتاب به این معنا نیست که هیچ نقدی بر نظرات استاد عزیزِ درگذشته نداشته باشم. یک نمونه از تیزبینی استاد را می‌آورم. در بیت زیر از عنصری در مدح محمود غزنوی
عدل او نوش روان گشته است کاندر وصف او/ بیت‌های شعر توقیعات نوشروان بود
شاعر فقط می‌تواند به شاهنامۀ فردوسی نظر داشته باشد؛ زیرا در شاهنامه است که توقیعات انوشروان به شعر باقی مانده است.

در بیت دیگری از فرّخی سیستانی بازهم در مدح محمود:
ز شاهان چنو کس نپرورد چرخ / شنیدستم این من ز شهنامه‌خوان
مراد از «شهنامه» حتماً شاهنامۀ فردوسی است؛ زیرا شاهنامۀ دیگری که حاوی مدح محمود باشد، وجود ندارد. فردوسی در سه بیت آشکارا گفته شده است که او از شاهان شاهنامه برتر بوده است. شهبازی نتیجه می‌گیرد که در دربار محمود شاهنامه خوانده می‌شده است. بیت فرخی را می‌توان بدین‌گونه هم تفسیر کرد: چرخ، شاهی چون محمود را نپرورد و من این را از شرحی که شهنامه‌خوان (می‌تواند شاهنامۀ دیگری باشد، مثل شاهنامۀ منثور ابومنصوری) از پادشاهان شاهنامه داده‌ است، فهمیدم. به گمانم تفسیر شهبازی درست‌تر است. پس در دربار محمود، شهنامه‌خوان و دیگران شاهنامۀ فردوسی را می‌خواندند و محمود هم این را می‌دانست، هرچند به فردوسی عنایتی نکرد. هنر واقعی از در و دیوار نفوذ می‌کند و مرز نمی‌شناسد. مگر آنکه فرض کنیم فرخی و عنصری و دیگران از شهنامه‌خوانانِ خارج دربار داستان‌های شاهنامۀ فردوسی را می‌شنیدند.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته