راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

قرآن و اسلام عثمانی از دید فرانسه ی عهد صفوی

مجید سلیمانی

مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی / که هر که با تو به خلوت بود نه تنهایی‌ست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست / شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست

اگر قرار باشد که یک پُست بلند انتحاری بگذاریم، بگذار این دو بیت را هم بیاورم که خاطرم جایی‌ست…

و امّا بعد:

چند روزی است که نخستین ترجمه قرآن به فرانسه را نگاه می‌کنم که به واقع اولین ترجمه کامل قرآن به زبان‌های زنده اروپایی (مقصود غیر از لاتین) هم بوده است. این چاپ، چنان که عکسش را هم می‌بینید برای سال MDCLXXXIII است یعنی ۱۶۸۳ میلادی اما چاپ اول آن به سال ۱۶۴۷ و عهد حیات مترجم آن آندره دو ریه، برمی‌گردد. این «عالیجناب دو ریه» از سوی لویی سیزدهم به مشاغل و ماموریت‌های بزرگ در این ناحیه از عالم گماشته شده بود و همچنین زمانی مترجم او بود. دو سه سالی پس از مرگ شاه عباس، به عنوان نماینده ویژه به ایران فرستاده شد اما وقتی به عثمانی رسید، سلطان مراد، در اوج رقابت‌های دو کشور، از او پذیرایی شاهانه‌ای کرد و بعد هم با هدایای زرّین و بهانه‌های شیرین او را از میانه راه به فرانسه بازگرداند تا پایش به ایران نرسد. در پایان همین ترجمه قرآن خود حُکم سلطان مراد را ترجمه کرده است و دیگر تقدیرنامه‌هایی که خصوصا در تسهیل روابط و مناسبات تجاری بین عثمانی و فرانسه گرفته است. فارسی را، مثل ترکی و عربی، خیلی خوب می‌دانست و گلستان سعدی را پیش از قرآن ترجمه کرده بود.

امّا این ترجمه قرآن پس از ممیّزی و نظارت‌ شورای امور کلیسا منتشر شده است و شاید به همین دلیل است که دو دیباچه دارد. مقدّمه اوّل بسیار انتقادی و حتی همراه با طعن و تمسخر کتاب است و من براستی بعید می‌دانم که از خود او یا به خواست او باشد چون بعید است که مترجم کوشا و به قاعده علاقمند گلستان و قرآن اینگونه تند و با لحنی در این حدّ استهزاآمیز از موضوع ترجمه خود یاد کند هرچند که با آن همراه نباشد. دیباچه دوم اما «مختصری از دین ترکان» بیشتر یک توصیف عینی از عقاید و مراسم مذهبی مسلمانان و بیشتر ترکان عثمانی عصر است که در برخی جوانب از ستایش‌هایی هم خالی نیست و این سو و آن سو هم شباهت‌هایی در مراسم و آداب مسلمانان و مسیحیان یافته است. این است که شاید نوشته آغازین، مانند برخی یادداشت‌های انتقادی مترجم یا ناشر در روزگار ما بر برخی کتاب‌های مخالفان (خاطرات یا انواع دیگر) تا حدّی تحمیلی باشد. من مختصر هر دو مقدمه را اینجا می‌آورم که به نظرم بعدِ حدود چهار قرن و در ابتدای همچو ترجمه‌‌ی تاثیرگذاری قابل توجه است.

ابتدا «خطاب به خوانندگان» آغاز می‌کند که این کتاب مجموعه‌ای التقاطی ا‌ست از کلام خدا، فرشتگان و محمّد که این پیامبر مدّعی آن را با بی‌پروایی بسیار برساخته است و اینگونه عنوان کرده که خدا توسط فرشته‌ای با او سخن گفته و این دین و ایمان را به او آموخته است. مترجم می‌افزاید که او خدا را در این متن با ضمیر جمع نامعمولی به سخن در می‌آورد. پس از این کلام تند، توضیحات روشن‌تری دارد که بیشترِ خطاب قرآن با بت‌پرستان مکّه است و این که این مجموعه را قرآن یا فرقان نامیده‌اند و چرا… این که کتاب متشکّل از بخش‌ها و سوره‌هاست که عناوین آن‌ها گاه از اولین کلمات سوره گرفته شده و نمایانگر مضمون کلّی آن سوره نیست و اطّلاع خیلی کمی از محتوای آن سوره می‌دهد. بعد سراغ تقسیم‌بندی آیات می‌رود که باز به زعم او تقطیع و ترتیب روشنی از منظر موضوعی ندارند و می‌افزاید که این کتاب را پراکنده، مشوّش و با تکرارهای زیاد خواهید یافت. مفسّران قرآن در این خصوص توضیحاتی داده‌اند که توضیحاتشان مانند خود متن محلّ توجّه و تامّل جدّی نیست چرا که تلاش می‌کنند اثبات کنند که اصل قرآن در لوح محفوظی بوده در آسمان و جیرییل فرشته آن را بر پیامبر امّی، که خواندن و نوشتن نمی‌دانسته، نازل کرده است. در آغاز برخی سوره‌ها، حروف مقطعه‌ای می‌بینید که بسیاری نخواسته‌اند تا توضیحی بدهند چرا که ترسیده‌اند تا موافق نظر پیامبرشان سخن نگویند. بیشترشان البته گفته‌اند که این حروف اول أسماء الله است. این مقدمه را اینگونه به پایان برده است که با خواندن این کتاب تعجب می‌کنید که چگونه همچو سخن «ابسورد» توانسته این جمعیت از عالم را متاثّر کند و اعتراف خواهید کرد که از محتوای این کتاب، دینی متعالی برنخواهد آمد.
من بیاورم که با این همه من تندی و گزندگی این مقدّمه را اندکی کاسته‌ام.

و بعد سراغ «مختصری از دین ترکان» می‌رود که:

ترکان به یک خدای واحد اعتقاد دارند که خالق آسمان و زمین است و خوبان را پاداش و بدان را کیفر می‌دهد و از این رو بهشت و جهنم را آفریده است. معتقدند که محمّد یک پیامبر بسیار بزرگ و گرامی است که خداوند او را به عالم فرستاده تا راه سعادت را به مردم بنماید. اینان خود را مسلمان می‌نامند که به معنی تسلیم شدگان در مقابل خداست.

به فرمان‌های ده‌گانه موسی اعتقاد دارند، روزهای جمعه، مانند مسیحیان در روز یک‌شنبه، در معابد خود گرد می‌آیند تا عبادات خود را به جا آورند. بعد از نمازهای پنج‌گانه می‌گوید و ماه رمضان و صیام را توضیح می‌دهد و این که در طول شب می‌توانند همه چیز بخورند جز گوشت خوک و شراب که همیشه ممنوع است. پایان این ماه «بایرام» بزرگ سر می‌رسد، مانند عید پاک برای مسیحیان که بعدِ ایّام روزه است. می‌گوید مسلمانان مساجد و اقامت‌گاه‌‌ها (گویا خانقاه و زاویه مقصود است) متعدّدی می‌سازند و رسم دارند تا یک دهم درآمد سال پیش خود را در اولین روز سال نو به فقیران دهند.

اشاره می‌کند که دین ترکان ایجاب می‌کند که آنان همواره پیش از عبادات خود را بشویند و از این رو بسیار به حمّام می‌روند و مواد خوش‌بو مصرف می‌کنند. از مراسم دینی آنان به ختنه اشاره می‌کند که در سن هفت یا هشت سالگی اعمال می‌شود وقتی کودکان می‌توانند شهادتین را بر زبان بیاورند. توضیح می‌دهد که گرچه ختنه در قرآن نیامده است اما معتقدند که این سنّت ابراهیم بوده است که محمّد آن را توصیه کرده است. دوباره، این بار با لحنی متفاوت با آن مقدّمه آغازین، اشاره می‌کند که به زعم مسلمانان قرآن در چندین مرحله در مکّه و مدینه بر پیامبر نازل شده چرا که یهودیان و مسیحیان کتاب دینی خود را تحریف کرده‌اند.

ترکان اجازه دارند که چهار همسر را همزمان اختیار کنند و این جدای هر تعداد از کنیزان است، به شرط آن که بتوانند زندگی آن‌ها را تامین کنند. همچنین می‌توانند هر گاه که بخواهند زنان خود را ترک کنند به شرط آن که مبلغی را که در ابتدا شرط کرده‌اند به آنان بپردازند، و باز به خواست آنان، عودت کنند ولی زنان باید مدّتی منتظر باشند تا مطمئن شوند که باردار نیستند. فرزندانی که از کنیزها حاصل می‌شود تفاوتی با فرزندان همسران آزاد خود ندارند و همان حقوق را دارا هستند.

می‌گوید که مساجد و خانقاه‌ها محل رجوع عمده مردم هستند و خیلی خوب هم تامین می‌شوند. در این خانقاه‌ها، پیرانی هستند که امرشان بدون هیچ اعتراضی مطاع است و ساکنان به صدای نی می‌رقصند و آن را عبادتی می‌دانند. بعد از «درویش» ها می‌گوید که مذهب دیگری دارند و فقیر و خانه بدوش، هر روز جایی ساکن هستند گرچه به خواست خود می‌توانند ازدواج هم بکنند.

سپس اعتقاد مسلمانان را در خصوص مسیح می‌گوید که معتقد نیستند او خدا یا پسر خداست. به اقانیم سه گانه باور ندارند و می‌گویند که مسیح از دَمِ خداوند در رحم مریم شکل گرفت چنان که آدم بدون مادر. بعد از سرگذشت مسیح در چشم مسلمانان و این معتقدند امر بر مسیحیان مشتبه شد… برای رفتگان خود دعا می‌کنند و بزرگان و قدّیسان درگذشته خود را می‌خوانند امّا به برزخ (مطهِّر) اعتقادی ندارند. می‌افزاید که دو شهر مکّه و مدینه برای مسلمانان مقدس است و محلّ رجوع زایران گرچه اورشلیم یا قدس را هم بسیار عزیز می‌دارند به دلیل زادگاه و آرامگاه بسیاری از پیامبران در آنجا.

در نهایت می‌افزاید که مسلمانان، ناقوس ندارند و موذّن که بانگ بلندی دارد به بالای مناره‌ای که در گوشه‌ای از مسجد می‌سازند می‌رود و با عباراتی خاص که به این منظور ساخته شده مردم را به نماز و عبادات می‌خواند.

این که در آن عهد «ترکان» را به تمامی جای مسلمانان می‌نشاند، و دلایل آن، بر شما پنهان نیست.

این کتاب از منظر تحوّلات حروف و دستور زبان و شکل و شمایل کتاب که حدّ فاصل سنّت نسخ خطّی و چاپی بعدی نزدیک به امروزی است هم نکات جالبی دارد و این جدای ترجمه خود آیات است که دیگر بحثی است آن سویش ناپیدا…

همرسانی کنید:

مطالب وابسته