راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

اگر این خطاها عادی باشد غیرعادی است!

علیرضا آبیز

در پی بحثی که در مورد ترجمه و نقد ترجمه و به بهانه ی نقد منتشر شده بر برخی آثار آقای پیمان خاکسار درگرفت؛ دوست عزیزم امیر احمدی آریان مقاله ای نوشته است (نقد در خلا و فتیشیسم دقت). لطف کرد و مرا هم دعوت به خواندن و اظهار نظر کرد. البته پیش تر هم در حد یکی دو کامنت نظرم را گفته بودم ولی این فرصت را غنیمت شمردم و در پاسخ امیر عزیز نظرات خودم را به شرح زیر می نویسم.

۱. به رسم لازم قبل از هر چیز بر مراتب بی غرضی و بی مرضی خودم تاکید می کنم. آقای خاکسار را از نزدیک نمی شناسم. یا هیچ ترجمه ای از ایشان نخوانده ام و یا اگر خوانده ام به خاطر نمی آورم. صادقانه و با نهایت دوستی و مهربانی نظرم را می نویسم.

۲. خلاصه ی نظرامیر احمدی آریان: تایید کرده که اغلب قریب به اتفاق ایرادهایی که منتقدان گرفته اند درست است اما گفته این نوع خطاها منحصر به کار خاکسار نیست و هر مترجم دیگر از جمله خود امیر و مترجمانی که از نقد دفاع کرده اند حاصل کارشان لزوما” کم غلط تر نیست. همچنین، با ذکر نمونه های قاضی و دریابندری و به آذین گفته اهمیت اصلی کار ترجمه ی آنها در دقیق بودن نیست بلکه در تاثیر فرهنگی آن و گشایشی است که به واسطه ی آن ترجمه ها در زبان فارسی رخ داد و پیشنهادشان که زبان را غنی تر و منعطف تر کرد و این امر از دقت نعل به نعل در برگرداندن متن اصلی مهم تر است. مثالی هم از فضای دوم خرداد و موج ترجمه های نارسا در روزنامه ها زده و با فروتنی (یا از سر راست گویی) گفته خودش هم ترجمه های پر از غلط بسیاری انجام داده که انتشارشان جز هدر دادن کاغذ نبوده – با این حال از نفس آن اتفاق، یعنی هجوم جوانان کم تسلط به ترجمه، دفاع می کند چون فرصتی برای صبر و یادگیری نبوده است. وی همچنین از موقعیت استثنایی مترجمان در ایران یاد کرده و مثال هایی از خطا در ترجمه های غربی ارایه داده از جمله از ترجمه های شعر اسپانیولی به انگلیسی تا بگوید که فقط در ایران نیست که مترجم ها خطا می کنند.

۳. نظر من: نکته ی اصلی نوشته ی امیر یعنی اهمیت اجتماعی و فرهنگی ترجمه – به ویژه نهضت های ترجمه که هر از گاهی در تاریخ ایران شکل گرفته اند- محل تردید نیست. و اینکه اهمیت و ارزش کلی این حرکت ها خطاهای انفرادی را کمرنگ می کند هم درست است. استدلال امیر در اینجا مثل این است که بگوید ما داریم یک شهر بزرگ بنا می کنیم حالا اگر نقش چند پنجره هم کج افتاد چه اهمیتی دارد؟ پرسش من از امیر این است که: اگر تلاش کنیم همان چند پنجره را هم کج نصب نکنیم چه ایرادی دارد؟ پاسخ امیر این است که خطا اجتناب ناپذیر است. همه خطا می کنند و مترجمان نامدارتر ما هم خطا کرده اند و این خطاها مانع ارایه ی صحیح کتاب نشده و تاثیری در لذت خواننده از متن نخواهد داشت.

نظر من این است که بسیاری از خطاها اجتناب پذیر است و برخی خطاها چراغ هشدار است که ما را نسبت به صلاحیت مترجم دچار تردید می کند. مثالی که امیر از ترجمه ی شعر می زند به نظرم نامرتبط است چون ترجمه ی شعر با ترجمه ی رمان خیلی متفاوت است. همچنین مقایسه ی ما با مترجمان زبان های غربی در غرب. در ایران ترجمه جایگاه بسیار بالاتر دارد . من حدس می زنم بیش از ۵۰ درصد رمان هایی که ناشران ایران منتشر می کنند ترجمه است (تازه با احتیاط این را می گویم). درصد رمان های ترجمه شده به انگلیسی کمتر از ۵ درصد است (حدس می زنم و به گمانم از این هم کمتر باشد). در چنین وضعیتی اهمیت کار مترجمان فارسی خیلی بیشتر است. خود امیر هم به این موضوع اشاره کرده است. پس بدیهی است که ما باید نسبت به خطاهای خود سختگیرتر باشیم.

در ضمن از نمونه های تاریخی اگر بگذریم، ترجمه های امروزی در غرب خیلی دقیق هستند و معمولا” در اغلب موارد با همکاری و ارتباط تنگاتنگ با نویسنده – اگر زنده باشد- انجام می گیرند. دهها مثال در ذهن دارم. به هر حال، خطاهایی که منتقدین در کار آقای خاکسار برشمرده اند را من به چهار دسته تقسیم کردم و تاثیر و اهمیت آنها در برآیند کلی کار ترجمه را از نظر خودم مطرح می کنم:
الف-گروهی از خطاها ناشی از عدم درک اصطلاحات و یا واژگان خاص است. قبول دارم که به جز در موارد خاص و کلیدی، این نوع خطاها به روند خواندن رمان لطمه نمی زنند و قابل اغماض اند.
ب– گروهی از خطاها ناشی از عدم تسلط بر دستور زبان هستند. نمونه هایی مثل ترجمه ی آقای خاکسار از عبارات زیر:
Listening to it belt against the roof, the poor boiled those skulls for soup, it was fairly dumb
نشان دهنده ی عدم تسلط بر گرامر هستند. عدم تسلط بر گرامر می تواند به خطاهای بزرگ تر منجر شود.
ج– گروهی از خطاها ناشی از بی دقتی هستند مثل Don’t kill him که ترجمه شده مرا نکش یا I didn’t look back که ترجمه شده پشت سرم را نگاه کردم. این خطاها اگر چه ممکن است در کار هر مترجمی پیش بیاید، باز هم اجتناب ناپذیر نیستند. می توان با دقت بیشتر و یا بازخوانی ترجمه از آنها اجتناب کرد.
د– بخش دیگری از خطاها ناشی از آن چیزی است که من “به مرخصی فرستادن عقل سلیم” (common sense) می نامم. نوشتن عباراتی نظیر: “بالاخره فهمید پسرش را پیچیده در نوار سرخ از دست داده”و یا “به دوردست کهکشان سیخونک می زدند” و یا “روح شان به دنده هایشان سقلمه زد” نشان دهنده ی یک واقعیت هولناک است که به نظر من جای بررسی و نقد جدی دارد.

من گمان نکنم این نوع خطاها در کار همه ی مترجمان عادی باشد و در این مورد با امیر موافق نیستم. اگر هم عادی باشد غیرعادی است!

اما دلیل اهمیت این نوع آخر این است که به نوعی هنجارگریزی بی دلیل و تشتت معنایی هم در عرصه ی ترجمه و هم در عرصه ی تالیف دامن زده است. تصویر خلاف واقع از نویسنده رسم می کند. نویسنده ای که به زبان انگلیسی معیار و سرراست می نویسد در فارسی تبدیل به نویسنده ای دیگر می شود که عبارت های بی سر و ته ردیف می کند و ناگهان می بینی بامعنانوشتن دیگر cool نیست!

نتیجه گیری امیر از نوشته اش این است که یافتن ایرادهایی در حد جمله و کلمه برای کوبیدن مترجم ایده آل است اما در نهایت چیزی در مورد ترجمه ی کتاب به مثابه ی یک کل به ما نمی گوید. به نظرم نتیجه گیری اش تا حد خیلی زیادی درست است به ویژه در مورد رمان. واقعیت این است که رمان ترجمه را هم خواننده به عنوان یک رمان می خواند و می خواهد از یک متن یکدست خوشخوان لذت ببرد و در آن غرق شود و برایش مهم هم نیست که نویسنده به زبان اصلی چه نوشته است. انتقال لحن اثر و زبان نوشتار و فضای رمان و پردازش شخصیت مهم تر است اما مشکل اینجاست که چگونه می شود به کسی که بر بدیهیات این حرفه مثل دستور زبان مسلط نیست و می تواند عبارات کاملا” بی معنایی را در متن خود بیاورد اعتماد کرد که کار به مراتب دشوارتر برگردان لحن و انتقال جانمایه و روح اثر را به خوبی انجام داده باشد؟

راهش این است که کتاب را خواند و من متاسفانه نخوانده ام. با توجه به اقبال عمومی به ترجمه های آقای خاکسار حدس می زنم باید فارسی خوبی داشته باشند. اگر این طور باشد این سرمایه ی هنگفت و کمیابی است در این دوران. چه بهتر که این نوع خطاها را هم جدی بگیرند.

نکته ی دیگر در مورد مواجهه ی مترجم با این نوع از نقد است. این نوع نقد شاید ارزش علمی چندانی نداشته باشد – همانطور که امیر گفت. اما ارزش عملی زیادی دارد و سودش بیش از همه به مترجمان می رسد اگر بر گوش شنوا اوفتد. نیت خوانی و بررسی انگیزه ی ناقدان هم به نظرم فاقد اهمیت است. اگر ایرادها وارد است مترجم باید بپذیرد و سپاسگزار منتقدان باشد. هرگونه تلاش در جهت توجیه خطا خطای بزرگ تری است.

——————
*با اندک ویرایش

همرسانی کنید:

مطالب وابسته