راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

ماهنامه شهر کتاب؛ نگاهی به شماره دوم از ورای حجاب

شماره دوم ماهنامه شهر کتاب منتشر شده است. برای اینکه بدانیم در این شماره چه می گذرد اطلاعات زیادی نداریم و این بار دیگر نشان می دهد که چقدر تبلیغ کتاب و مجله در صنعت نشر ایران دست کم گرفته می شود. مجله ها قاعدتا باید وبسایتی داشته باشند که فهرست مطالب را نشان دهد و شمه ای از آن شماره را در اختیار علاقه مندان بگذارد. کتاب هم مثل هر کالای دیگر باید قابلیت ورانداز شدن داشته باشد تا خریدار بداند در باره خرید چه چیزی باید تصمیم بگیرد. و وبسایتهای کتابگزار هم بدانند مجله چه چه محتوایی ارائه می کند.

در هر صورت اینقدر می دانیم که حسین فراستخواه، سردبیر شهر کتاب، در گفتگویی در باره شماره اول این مجله گفته است: «  محوریت مطالب با کتاب است، اما این نشریه قرار نیست یک مجله نقد و بررسی کتاب به شیوه رایج باشد. این قبیل مجلات که امروز هم کم‌ و بیش منتشر می‌شوند، لااقل در ایران مخاطب چندانی ندارند و ملال‌ آور و عبوس‌اند. کتاب‌ها را مکانیکی و خشک معرفی می‌کنند و در همان معرفی به معلومات مندرج در فهرست و مقدمه هم بسنده می‌کنند. امروز مردم می‌توانند معلوماتی به مراتب کارسازتر از این‌ها را در خود کتابفروشی‌ها از شخص کتابفروش اخذ کنند، یا در شبکه‌های اجتماعی پیشنهادهای دوستانشان را مبنا بگیرند. بر این اساس ما به این نتیجه رسیدیم که ماهنامه شهرکتاب سوژه‌هایی را تعریف و درباره آنها مطالب دست اول تولید کند و در ضمن به مخاطب هم بگوید اگر می‌خواهید در این زمینه بیشتر بخوانید و بدانید، این کتاب‌ها و معلومات هم منتشر شده است. یعنی ما “منابعی برای مطالعه بیشتر” در اختیار مخاطب گذاشته‌ایم که وی را به منابع دیگر ارجاع می‌دهد. همچنین ما در بخش فراداده‌ها کدهای QR تعریف کرده‌ایم که معلومات تکمیلی به خواننده می‌دهد. در صفحه‌ای که درباره یک آلبوم موسیقی مطالبی چاپ شده، کیوآر کدی هست که خواننده می‌تواند بخشی از همان موسیقی را گوش کند، یا در صفحه‌ای که درباره یک فیلم است کیوآر کدی آمده که سکانسی از آن فیلم را نشان می‌دهد.» (خبرگزاری کتاب)

تنها اطلاعی که از شماره دوم داریم از وبلاگ میهن نامه است که بدون معرفی مشخصات عمومی مجله مثل تاریخ و تعداد صفحه و بخشهای آن و اطلاعات شناسنامه ای دیگر، چند مطلب را برگزیده و معرفی کرده است. در نبود اطلاعات دیگر این هم غنیمت است! – م.ج

میهن نامه

تذکره زنان از یاد رفته
سعیدرضادوست:پرده‌نشینان سخن‌گوی (ماگه رحمانی، بازنویسیِ فاطمه صادقی، انتشارات نگاه معاصر) روایتگر زنانی است که در بلندای تاریخ سروده‌اند اما صدای بلندتر مردانهٔ تاریخ مانع از رسیدن این سروده‌ها به مخاطبان شده است: شاعرهایی که به جبر تاریخ و جامعه همواره پس پرده نگاه داشته شده‌اند. بهره‌گیری از اسامی مستعاری همچون محجوبی، قبابی، مستوره، حجابی و… مؤید این واقعیت است.

دلایل گونا‌گونی برشمرده‌اند برای نوشته نشدن تاریخ زنان و زنانه‌نویسی تاریخ. این دلایل در مورد ضبط نشدن شعر شاعرهای پرده‌نشین نیز صدق می‌کند. گفته می‌شود همواره پیش از آن‌که شعر پرده‌نشینان به‌نام خودشان رواج یابد، به نامی مردانه ثبت شده یا این‌که اساساً به‌دلیل از بین بردن اشعار به‌دست مردان، چیزی باقی نمی‌مانده تا در حافظهٔ تاریخ ثبت شود. به عبارت دیگر، در مواجهه با این پرده‌نشینان با غیبت سند مواجهیم. می‌توان با سنجهٔ فرمالیسم به‌سمت نقد متن حرکت کرد و گزاره‌ها را با این محک سنجید. به‌عنوان مثال، بیرونی‌ترین مؤلفه‌های فرمالیستی قالب‌های کلاسیک شعر فارسی عناصر وزن، ردیف و قافیه‌اند. شاید آسان‌ترین و همچنین نخستین نقدی که بتوان به شعرهای فراهم آمده در پرده‌نشینان سخن‌گوی وارد کرد همین موضوع باشد، شعرهایی که اگر در صحت انتساب و ضبط‌شان در این مجموعه تردیدی نباشد، گاه رنجور از نبودِ این قواعد فرمی‌اند.

به میراث به‌جامانده از پرده‌نشینان که می‌نگرم، با خود می‌گویم به‌راستی اگر امکان دانش‌اندوزی و عرضه‌گری که برای مردان قرن چهارم، پنجم و ششم هجری قمری فراهم شد برای زنان آن عصر نیز میسر بود، بی‌گمان امروز، به‌مقارنت عطار و سنایی و حافظ، زنانی شاعر را نام می‌بردیم که ستون‌های فرهنگی‌مان را بر شانه‌های خویش استوار می‌داشتند، همان‌گونه که در قرن بیستم میلادی و حرکت به‌سمت دموکراتیزه شدن نهاد آموزش و برخی دیگر از ساحات اجتماعی، آسمان شعر فارسی را آفتاب فروغ فرخزاد روشن کرد. البته همین اندک میراث به‌جامانده را نیز نمی‌توان به‌تخفیف نگریست.

در ادامه متن سخنرانی فاطمه صادقی و سوسن شریعتی را می‌خوانید دربارۀ این کتاب که ۲۶ خرداد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایراد شده و برای انتشار در اختیار شهرکتاب قرار گرفته است.

من حسین دهباشی هیچ تعلقی به نظام پهلوی ندارم
گزارشی دربارۀ لقمه‌های حرام یک ملک مشاع در پروژۀ تاریخ شفاهی تصویری ایران | مجید یوسفی |
تا همین دو دهه پیش، از رجال عصر پهلوی دوم و فعالان سیاسی مخالف یا هوادار سلطنت پهلوی، کمتر اثری از خاطرات مکتوب یا شفاهی‌شان به چشم می‌خورد. هر از گاهی آثاری از شخصیت‌ها و متنفذان رژیم گذشته دربارۀ عصر پهلوی‌ها منتشر می‌شد و اغلب در مدح و توصیف آن دوره قلم‌فرسایی می‌شد، اما کمتر خاطرات و روایت‌های شخصی از چندوچون نقش ایفاگران آن به میان می‌آمد. به‌مرور و در سال‌های بعد، هم ایفاگران سیاسی آن سال‌ها و هم پژوهشگران تاریخ معاصر آثاری از زندگی و زمانۀ آن دوره به تصویر کشیدند ــ آثار متعددی که گاهی به‌عنوان یادداشت‌های روزانه، خاطرات سیاسی، تاریخ و مصاحبه‌های شفاهی از آن‌ها یاد شد.

نقد نمایش
نقد اولئانا بر مبنای فهم بوطیقای اثر گشوده | رفیق نصرتی |
نقد نمایش از ابتدا تا امروز با نوعی دوگانه‌انگاری چالش‌برانگیز همراه بوده است؛ تمایز میان متن و اجرا. تمایزی که بررسی آن برای تلاش‌های نظری معاصر اهمیتی بسیار یافته است. غالب کتاب‌های مهم در حوزهٔ نظریهٔ درام در چند دهۀ اخیر حتماً بخشی را به نگره‌پردازی در این باره اختصاص داده‌اند. نظریه‌های تئاتر ماروین کارلسون، نظریهٔ درام آلاردایس نیکول یا نظریه و تحلیل درام اثر مانفرد فیستر همه شاهد این مدعا هستند.

کابوس افراسیاب و سرنوشت سیاوش
صلح میان ایران و توران با کابوس او به هم می‌ریزد | امین حسینیون |
شاهنامه هم مانند بسیاری از داستان‌های کهن، پر است از رؤیا. سام پسرش زال را در خواب می‌بیند و به جست‌وجویش می‌رود. ضحاک فریدون را نخست در کابوس می‌بیند. کتایون، مادر اسفندیار، سرنوشت پسرش را در خواب می‌بیند. گودرز در خواب می‌بیند که باید گیو را به جست‌وجوی کیخسرو بفرستد و… بیشتر رؤیاهای شاهنامه سهم ایرانیان است. از مجموع این رؤیاها (اگر درست شمرده باشم، کل رؤیاهای شاهنامه ۱۶ رؤیاست)؛ سه رؤیا سهم داستان سیاوش است: یکی کابوس افراسیاب وقتِ حمله به ایران، یکی رؤیای سیاوش وقت حملۀ افراسیاب و دیگری رؤیای پیران وقت تولد کیخسرو.

تجسم کابوس‌ها در سینما
هیچکاک و رفقا شما را به تماشای ادامۀ این برنامه دعوت می‌کنند | آیین فروتن |
با سینما چه حس‌هایی را تجربه ‌می‌کنیم؟ فیلم‌ها تجسم، تجسد و برانگیزانندۀ کدام عواطف در ما هستند؟ شاید فیلم‌ها، نقاط برخورد و تلاقی‌ای فراهم می‌آورند برای امور زیسته‌ و نازیستۀ‌ مخاطبان خود؛ از سوی دیگر، گاه سینما ــ احتمالاً مانند تجربۀ خواب دیدن ــ در میانۀ دو قطب رؤیا و کابوس است که شکل می‌گیرد. رؤیاها و کابوس‌های برآمده از تجربیات زیستۀ ما و یا ریشه‌کرده در ناخودآگاهی جمعی. بعضی رؤیاها و کابوس‌ها هم فقط با قدرت جادوی سینماتوگراف خلق می‌شوند، خود را بر ما احضار می‌کنند و بر ما تأثیر می‌گذارند.

آرژانتین پایتخت کتاب‌فروشی‌های جهان است
بوئنوس‌آیرس بیشترین سرانۀ کتاب‌فروشی را در بین شهرهای جهان دارد | اوکی گونی، گاردین | کیانا حسینی |
آرژانتین دیکتاتوری نظامی، فروپاشی اقتصادی و توهین‌آمیزترین سیاست‌ها را تاب آورده. بنابراین، جای تعجب نیست که آرژانتینی‌ها خود را با کهن‌ترین لذت‌ها تسلی بدهند: آرام گرفتن در دنیای دلپذیر کتاب‌ها. طبق آخرین پژوهش‌ها، بوئنوس‌آیرس بیشترین سرانۀ کتاب‌فروشی را در بین همۀ شهرهای جهان دارد. بوئنوس‌آیرس، با جمعیت ۲٫۸ میلیون نفری، دست‌کم ۷۳۴ کتاب‌فروشی دارد: حدود ۲۵ کتاب‌فروشی به‌ازای هر صدهزار نفر. در دنیا، تنها هنگ‌کنگ با ۲۲ کتاب‌فروشی به‌ازای این جمعیت به این رقم نزدیک شده است. مادرید با ۱۶ کتاب‌فروشی و لندن با ۱۰ کتاب‌فروشی به‌ازای هر صدهزار نفر در رتبه‌های سوم و چهارم‌اند.

گابریلا آدامو، مدیر اسبق نمایشگاه سالانۀ کتاب شهر ــ رویدادی که سالانه بیش از یک ‌میلیون نفر بازدیدکننده دارد ــ می‌گوید: عشق‌بازی آرژانتین با کتاب به موج عظیم مهاجرت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد. یک قرن پیش، بوئنوس‌آیرس پایتخت یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بود. مهاجران اروپایی به بوئنوس‌آیرس سرازیر شدند و بستر چندفرهنگیِ ایجادشده به شکوفایی هنر و فرهنگ منجر شد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته