عزیز حکیمی
انجمن رمان ۵۱
از ویژه نامه وبسایت های ادبی
روزنامهنگاری و نوشتن در کشورهایی که درگیر جنگ و تلاطمهای اجتماعی هستند، به نوعی تبدیل به اعتیاد برای شمار فراوانی از مردم میشود و درست مثل هر اعتیاد دیگر، اگر بخواهید ترکش کنید، باید عادت دیگری جانشین آن کنید. در اوایل سال ۲۰۱۴، بعد از ده سال روزنامهنگاری، به دلایلی تصمیم گرفتم مدتی از این حرفه فاصله بگیرم و نوشتن در حوزهی ادبیات را جانشین آن اعتیاد کنم، که البته چندان آسان نبود.
ادبیات به نحوی حرفهی دوم من است، هرچند روزنامهنگاری هیچ گاه فرصتی به من نداده بود که در این مورد با جدیت کار کنم. بعد از آن تصمیم بزرگ برای کنارگذاشتن موقت روزنامهنگاری سیاسی، در مارس ۲۰۱۴ نبشت را با شکلوشمایل یک وبلاگ ایجاد کردم و در مدت کمی دوستانی از ایران و افغانستان از این ایده استقبال کردند و در ظرف یک سال، ما کار بیشتر از هشتاد نویسنده را در قالب بیش از دویست داستان کوتاه و مطالب ادبی مرتبط با داستاننویسی نشر کردیم. با تجربهای که من از روزنامهنگاری و تولید محتوای آنلاین دارم، میدانم که برای سایت ادبیای که فقط بر همکاری داوطلبانه متکی است، این حجم از تولید اوریژینال دستاورد کمی نیست. در نزدیک به دو سال گذشته، به طور متوسط هفتهای سه داستان یا مطلب از نویسندگان مختلف نشر کردهایم و گاهی بیش از ده مطلب در صف انتشار باقی میماند.
سایت نبشت مقررات مشخص و معقول اما سختگیرانهای برای نشر داستان و مطالب مرتبط با داستاننویسی دارد. داستانها باید معیارهای حداقلی آکادمیک داستاننویسی را داشته باشند و در مطالب و مقالات باید معیارهای قبولشدهی روزنامهنگاری حرفهای رعایت شده باشد. در نبشت، ما به کارهای همهی نویسندگان حرفهای و تازهکار احترام میگذاریم و اگر مطلب یا داستانی قابل نشر نباشد، علت آن را بهروشنی توضیح میدهیم. بسیاری از نویسندگان از این مقررات استقبال میکنند؛ چون میدانند وجود آن به کیفیت بهتر محتوا منجر میشود و اعتبار نبشت به منزلهی یک نشریهی حرفهای ادبیات داستانی را تقویت میکند. با توجه به این سختگیری نسبی، به طور متوسط از هر پنج نوشتهای که دریافت میکنیم، ممکن است فقط یکی قابل نشر باشد، اما نویسندههایی که مطلب یا داستانشان قابل نشر نیست، بهندرت دلخور میشوند. بارها شده که در گفتوگوهای دوستانه یا پیامهایی که دریافت کردهام متوجه این نکته شدهام که بسیاری از نویسندگان انتشار مطلب یا داستانشان در نبشت را همراه با چالشی لذتبخش میدانند.
در نزدیک به دو سال گذشته، تقریباً نیمی از محتوای وبسایت را نویسندگان ایرانی و نیمی دیگر را نویسندگان افغان تولید کردهاند. در مواردی، حتی نویسندگان غیرفارسیزبان نیز با نبشت همکاری مستقیم داشتهاند. وبسایت نبشت به طور متوسط بیستهزار بازدیدکننده در هر ماه از ژانویهی ۲۰۱۵ داشته است که حدود هفتاد درصد آنها از ایران و افغانستاناند. با توجه به دیدگاههای مخاطبان ایرانی، نوشتار فارسی رایج در افغانستان و داستانهای نویسندگان افغان برای آنها جالب است و بسیاری میگویند که اولین بار است که از نویسندگان افغان داستانی میخوانند. نبشت رابط خوبی بین نویسندگان و علاقهمندان به ادبیات داستانی فارسی در افغانستان و ایران بوده است.
گذشته از اینها، من در طول یک سال اول کار نبشت (از مارس ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۵) بیشتر از بیست داستان ادبیات جهان از نویسندگان بزرگی مثل هاروکی موراکامی، جومپا لاهیری، اتگار کرت، ایزابل آلنده، استیون کینگ و دیگران ترجمه کردم. شاخصهی انتخاب داستان برای ترجمه این بوده که داستانها در کنار تنوع در ژانر و موضوع، چیزی برای آموختن به نویسندگان تازهکار داشته باشند. من معتقدم که ادبیات داستانی فارسی به ترجمه نیز حداقل به اندازهی تولید نیاز دارد؛ چون داستاننویسی در اروپا و غرب بهسرعت بهپیش میرود و ذائقهی خواننده نیز تغییر کرده و اگر نویسندههای فارسیزبان بخواهند که آثارشان به بازار جهانی راه یابد، قبل از همه چیز باید تصویری بهتر از سلیقه و ذائقهی ادبی و کارهای مشهور امروز در ادبیات انگلیسی بهدست بیاورند. ترجمه چنین تصویری ارائه میکند.
در نوروز امسال، مجموعهی شانزده داستان ترجمهشده در نبشت به شکل کتابی الکترونیک با قطع مناسب به صورت رایگان در دسترس خوانندگان قرار گرفت. این کتاب با عنوان قضیهی غیبشدن فیل و دیگر داستانهاتا کنون بیش از یازدههزار بار دانلود شده و نیز بر روی وبسایتهای دیگری مثل گودریدز قرار گرفته است. وبسایتهای زیادی در افغانستان و ایران هستند که داستانها و کتابهای الکترونیک نبشت را بازنشر میکنند.
علاوه بر اینها، نبشت اکنون به صورت ناشر نیز فعالیت میکند و اولین کتابی که نشر کرد، ترجمهی فارسی آن هفت سال خوب نوشتهی اتگار کرت، از سوی رسانههای بینالمللی مثل «گاردین» و «روزنامهی لیبراسیون فرانسه» نیز مورد استقبال خوبی قرار گرفت.
نبشت در کل وبسایت موفقی بوده است و بخش عمدهی این موفقیت را من مدیون تکتک کسانی میدانم که با این نشریه در دو سال گذشته همکاری کردهاند. این همکاری داوطلبانه بوده و بابت آن دستمزدی پرداخته نمیشود. هدف نبشت از ابتدا درآمدزایی نبود و این نشریه از سوی هیچ نهادی حمایت مالی نمیشود. هزینهی وبسایت و تبلیغات نبشت حدود هفتاد دلار در ماه است که من شخصاً این هزینهها را تأمین میکنم. شاید بتوانیم در آینده به فکر درآمدزایی و یا جلب حمایت نهادهای فرهنگی اروپایی باشیم، اما در حال حاضر توجه ما بیشتر معطوف به حفظ و بهترساختن کیفیت محتواست.
مجلهی نبشت در روزنامههای معتبر جهانی مطرح شده و رسانههای فارسیزبان با آن آشنا هستند. برداشت من از نظرهای حلقهی محدودی از خوانندگان و همکاران نبشت و نیز برخی محافل ادبی که با آنها در تماس هستم، این است که نبشت در تقریباً دو سال گذشته، با توجه به اینکه هیچ پشتوانهای بهجز همکاری داوطلبانه نداشته، راهی طولانی پیموده و جایگاهی خوب در میان دیگر نشریات جدی ادبی کسب کرده است. نبشت متعلق به شخص، گروه یا ملیت خاصی نیست، متعلق به هر کسی است که به ادبیات داستانی فارسی علاقهمند است. چنین باوری بزرگترین پشتوانهی نبشت است و میدانم که اجازه نخواهند داد این وبسایت تعطیل شود.