راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

تله های زرد قدیمی؛ ژانر وحشت برای نوجوانان؟

روزنامه شرق

«تله‌های زرد قدیمی»، عنوان داستانی است برای نوجوانان که علی اشکان‌نژاد نوشته است و علی رومانی هم تصویرگر آن است. تصویرهای کتاب، به مانند دیگر طرح‌ها و کارتون‌های رومانی با پس‌زمینه‌ای قرمز طراحی شده‌اند. «تله‌های زرد قدیمی» را نشر میانه به‌تازگی به چاپ رسانده است. آنطور که از عنوان کتاب هم برمی‌آید، «تله‌های زرد قدیمی» با تله‌گذاری و شکار حیوانات شروع می‌شود اما در ادامه ماجراهایی پیش می‌آید که داستان را به جایی دیگر می‌کشاند.

«تله‌های زرد قدیمی»، در ١۴ بخش کوتاه نوشته شده و هر بخش شامل چند سطر در یک صفحه است و در صفحه مقابلش تصویری مربوط به آن بخش کشیده شده است. داستان، با تله‌گذاری یک شکارچی شروع می‌شود. شکارچی قصه، در یک تپه در میانه جنگل کلبه‌ای دارد که در آن زندگی می‌کند و برای مبارزه با گرازهایی که به کلبه او حمله می‌کنند، دورتادور کلبه را تله‌گذاری می‌کند. او برای اینکه خودش در دام تله‌ها نیفتد براساس نقشه‌‌ای که کشیده تله‌ها را کار می‌گذارد و بعد از تمام‌شدن تله‌گذاری، برای شکار خرس به سفری چندهفته‌ای می‌رود. شکارچی بعد از سه‌ هفته به کلبه‌اش برمی‌گردد و وقتی دست در جیبش می‌کند تا نقشه تله‌ها را پیدا کند و از راهی امن تپه را بالا برود و به کلبه‌اش برسد، می‌فهمد که نقشه را گم کرده و حالا بالارفتن از تپه می‌تواند به قیمت‌ گیرکردن در تله‌ها و ازدست‌دادن جانش تمام شود.

ترس شکارچی از تله‌هایی که خودش کار گذاشته باعث می‌شود او قید کلبه خودش را بزند و به جایی دیگر برود؛ به کلبه‌ای متروکه که دو شب پیش در آن خوابیده بود. اما ماجرا به این‌جا ختم نمی‌شود و تله‌های شکارچی اتفاقات پیش‌بینی‌ناپذیر و تلخ دیگری را رقم می‌زنند: «دو ماه بعد، چهار پسر جوان، سوار دوچرخه‌هایشان، آمدند پای تپه. نزدیک غروب بود. یکی پیشنهاد کرد همان‌جا چادر بزنند. دلیل آورد که نزدیکی به کلبه بالای تپه، خیالش را برای شب ماندن راحت‌تر می‌کند و جنگل جای مناسبی برای توقف کردن نیست. پسرها بی‌درنگ مشغول شدند به برپا کردن چادر. همان پسر که پیشنهاد ماندن داده بود، راه افتاد که برود سمت کلبه. وارد محوطه شد. قدم سوم را که گذاشت، پایش گیر کرد توی یک تله، افتاد زمین. در دم، تله بزرگ دیگری رگ گردنش را برید. پسر در حال جان دادن بود. همه خشکشان زد. یکی خواست برود سمت پسر اما دو نفر دیگر به زور نگهش داشتند. صدای گریه و فریاد جنگل را فرا گرفت. پسرها، وحشت‌زده، برگشتند به شهر…»

فردای این ماجرا، پسرهای دیگر با گروه نجات به جنگل و آن‌جایی که تپه قرار دارد می‌روند. آنها با صحنه‌ای وحشتناک در پای تپه مواجه می‌شوند. جنازه آن دوستشان که در تله ‌گیر افتاده بود تکه‌پاره شده و کمی آن طرف‌تر هم گرگی نیمه‌جان در تله‌ای دیگر گرفتار شده است. پسرها از ترس تله‌ها و جسد دوستشان به تپه نزدیک نمی‌شوند اما گروه امداد وارد محوطه تپه می‌شوند تا جسد پسر را از دام بیرون بکشند. اما در همین حین یکی از اعضای گروه امداد در تله‌ای دیگر‌ گیر می‌کند و اوضاع وخیم‌تر می‌شود. دیگر اعضای گروه امداد با زحمت پای همکارشان را از تله بیرون می‌کشند و صحنه را ترک می‌کنند و ساعتی بعد، دیگر اطراف تپه پرنده‌ای هم پر نمی‌زند.

در ادامه کتاب، اتفاقات دیگری هم رخ می‌دهد که همگی مربوط به همان تله‌ها و کلبه بالای تپه هستند.

————————
*تیتر از راهک. از علاقه مندانی که این کتاب را خوانده اند دعوت می کنیم بنویسند و لینک نوشته شان را برای ما بفرستند. آیا این کتاب مناسب نوجوانان است؟ یا مطلب بالا معرفی نادرستی از کتاب است؟ علی اشکان نژاد کارشناس ادیان و عرفان و کارشناس ارشد فلسفه غرب است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته