راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

چهار اسم و ناشر برای یک کتاب ۱۰۰ صفحه ای!

سمیه نوروزی
جعبه سیاه

شاید شانس با من یار بوده وقتی ناشر اولین کتابم، حق امتیاز ترجمه را از ناشر خارجی اش سوی، خرید. چون آن وقت ها زیاد و از نزدیک خبر از ماجراهای کپی رایت و حق نویسنده نداشتم. اما وقتی دومین و سومین کتابم را هم پس از مکاتباتِ طولانی با ناشر خارجی و حمایتِ مالیِ ناشر ایرانی، با اجازه ی نویسنده منتشر کردم، حس خوشایندی داشتم از ادامه ی این روند. با خودم عهد کردم همین فرمان را جلو بروم. حالا خوشحالم که برای کتاب جدیدم هم، از جانب ناشر ایرانی حمایت شدم تا با طرف خارجی ام قرارداد ببندم. پس می توانم حکم صادر کنم که: می شود.

اما در جریان مکاتبه با ناشر فرانسوی، ایمیلی دستم رسید که از بس جوابی برایش نداشتم، چند روزی بی پاسخ گذاشتمش. طرفِ خارجی، با خوشحالی از این که نویسنده ای از کشورش به تازگی جایزه ی نوبل برده، برایم نوشته بود:

همان طور که می دانید، پاتریک مودیانو جایزه ی نوبل امسال را دریافت کرده. می خواستم بدانم کتاب های … و … نوشته ی این نویسنده که پیش از این به زبان فارسی منتشر شده اند، هنوز هم در بازار ایران به فروش می روند؟ ضمن این که سرنوشت سه کتاب دیگری که درباره اش صحبت کرده بودیم، چه شد؟ توانستید اجازه ی انتشارشان را بگیرید یا نه؟ به عنوان سوال آخر آیا کتابی را که مودیانو این اواخر نوشته، دیده اید و آیا اقدامی برای ترجمه اش به زبان فارسی کرده اید؟ و…

ایمیلش را چند بار خواندم. درباره ی سوالاتش پرس و جو کردم و دیدم پاسخ های احتمالی ام جز سرافکندگی چیزی برایم ندارد. این شد که به اصطلاح خودمان پیچاندمش تا شاید از این ستون به آن ستون فرجی شد. اما ناشر فرانسوی صبح روز بعد دوباره ایمیلی زد که: خواهش می کنم هرچه سریع تر پاسخ مرا بدهید. چون خانمی در فرانسه با من مکاتبه کرده برای گرفتن حق چاپ آخرین کار مودیانو نزد انتشارات فلان. اول این که خانم مترجم را می شناسید یا نه. درباره ی انتشارات فلان چه اطلاعاتی دارید. و آیا اصولن فلان و فلان و فلان…

فرداش جواب دادم این جا پنج شنبه و جمعه تعطیل است و من نمی توانم سوالات شما را به این سرعت جواب دهم…

آخرش که چه؟ دیشب برایش نوشتم:

ما در کشوری زندگی می کنیم که هر ناشرش می تواند هر کتابی را از هر نویسنده ای که دلش خواست، چاپ کند. تازه، عکسش هم صادق است. یعنی هر کتابی را هر ناشری که دلش بخواهد، می تواند هی چاپ کند و اصلن به روی خودش نیاورد که ناشر دیگری حق چاپ دارد. حتا ممکن است از یک اثر سه یا چهار ترجمه هم زمان به بازار بیاید و هر کدام هم فروش خودش را بکند و ناشر خارجی هم دستش به هیچ جا بند نیست…

برایش نوشتم که کجای کار است؟ بله که کتاب های مودیانو فروش دارند در ایران. حالا گیرم نه مثل کتاب های دیگر؛ اما بد هم نیستند. دو سه چاپی رفته اند از نوبل به این طرف. گفتم بلند شود یک قدم بیاید این جا و طرح جلدهای مختلف از یک کار نویسنده را ببیند و کیفور شود و انتخاب کند که از هرکدام بیشتر خوشش آمده، همان را با خودش ببرد برای آرشیو انتشاراتش. تازه اسم هایش هم مختلف اند. می تواند ببیند با کدام بیشتر حال می کند: “خیابان بوتیک های تاریک” را بیشتر می پسندد یا “خیابان بوتیک های خاموش”؟ “بیراه” قشنگ تر است یا “بلوارهای کمربندی”؟ “سفر ماه عسل” را دوست دارد یا نه، دلش می خواهد سفر را بردارد و “ماه عسل” را از توی ارشاد بکشد بیرون؟

برایش نوشتم کار آخر مودیانو که درباره اش ازم سوال کرده بود، فعلن سه تا اسم دارد با سه تا ناشر. ازش خواهش کردم خودش زحمتش را بکشد و آن خانم از همه جا بی خبر را که توی پاریس نشسته و ازشان تقاضای حق چاپ کرده، توجیه کند که دیگر بس است. به خاطر خودش می گویم. واقعن سخت نیست انتخاب چهار اسم برای یک کتاب صد صفحه ای؟!

برایش نوشتم که آن سه چهار کتابِ مورد نظرش هیچ وقت چاپ نشده، چون رفته ارشاد و گیر کرده همان جا و مجوز نگرفته و جاش، ناشر دیگری همان کتاب ها را بدون اجازه ی شما توانسته از تنور ارشاد دربیاورَد و چاپ کند…

برایش نوشتم که…

واقعن فکر می کنید تمام این ها را نوشتم برایش؟ گیرم نوشته باشم؛ واقعن به نظرتان باور می کند چنین جایی روی کره ی زمین وجود داشته باشد؟ به نظرتان شب کابوسِ جایی را نمی بیند که از آخرین کتابِ نویسنده ی جایزه برده، چهار ترجمه هم زمان توی ارشاد است؟ بماند که در آغاز ماجرای ایمیل ها، دستِ کم سه چهار ایمیل رفت و برگشت تا بتوانم برایش تعریف کنم “اداره ی کتاب” چیست و چرا ما نمی توانیم “تاریخ دقیق انتشار” کتاب ها را بهشان بگوییم. نمی توانست درک کند ممکن است کتابی یک ماهه از ارشاد بیرون بیاید و کتابی دیگر، یک ساله و کتابی دیگر، هرگز…

برایش نوشتم: واقعن متاسفم از اتفاقی که برای هم وطنان تان افتاد. لطفن تسلیت و هم دردی مرا برای ماجرای شارلی.اِبدو پذیرا باشید…

————–

*سمیه نورزوی مترجم کارهای رومن گاری و چندین نویسنده فرانسوی دیگر است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته