مهری بهفر
خوابگرد
نشریهای سراسر ویژهی معرفی کتاب و نه هیچچیز دیگر؛ نه مصاحبه و میزگرد، نه مقاله و یادداشت و گفتار و جستار، نه داستانکوتاه و شعر، نه نامههای کوتاه و بلند به سردبیر و نه حتی نقد و بررسی، یا تحلیل و واکاوی و کالبدشکافی متن؛ هیچکدام، نشریهای مختصِ معرفیِ کتاب میخواستم. بیست سال پیش در پیاش بودم. نشد. برآمد برین روزگاری دراز. ذهن من در این سالها مثلِ گلِ قهر و آشتی از نقشِ این خواستن پر و خالی میشد و چنین بود تا شمعِ گردانسپهر، دگرگونهتر شد به آیین و چهر و رود سرگرفت، جاری شد و پیش رفت تا بدینجا رسید.
رود نشریهای است مختصّ معرفی کتاب (Book Review)؛ شامل معرفیِ جدیدترین کتابهای منتشرشده، نهچندان جدیدها و کتابهای همیشه خواندنی و ماندنی که روزی بالأخره باید خواندشان.
معرفی کتاب در بخشهای متفاوت، به شکلهای مختلف و با تمهیدهای گوناگون شاخههای نهگانهی رود را میسازد: رودساز کلام آغاز است. رودک به معرفیکتابهای ۸۰ کلمهای، ۱۵۰ و ۲۲۰ کلمهای اختصاص یافته است. رودآورد کتابهای منتشرشده در سال جاری را معرفی میکند و رودسنگ کتابهای سالهای پیش را، که البته موجود هستند و مهم و درخورِ خواندهشدن. دورود به معرفی کتابهای پرفروش و کمفروش میپردازد. رودبار کارنامهی قلمی متنآفرین است که هر شماره به کتابهای یک نویسنده/ مترجم/ شاعر اختصاص خواهد داشت.رودخانه معرفی کتابی است که هر ایرانی باید بخواند. در رودارود یک در میان به روایت ناشران کتاب و به بازخوانیِ معرفیکتابهای منتشرشده در نشریات قدیم میپردازیم. رودخوان، آخرین شاخهی رود، به مسئلهی خواندن میپردازد، به آداب و آیین کتاب خواندن و عوالم و احوال آن، به اینکه چگونه بخوانیم.
کتابها در رود معرفی میشوند که خوانده شوند، نه برای آنکه خوانده نشوند و هشداری برای برحذرداشتِ خواننده باشند. بنابراین، کتاب معرفیشده از نظر معرفیـکتابنویس به اندازهای مقبول بوده است که امتیازِ معرفیشدن بیابد، اگرچه کم و کاستیِ آن هم مورد اشاره قرار گرفته باشد.
اینکه جای ما در مقیاس جهانی مطالعه آخرین ردههاست، حرف تازهای نیست. اما شاید توجه به این نکته که ما در خواندن بسیار محافظهکاریم، تازه باشد. از این جهت که محدودهی کتابخوانیمان از حیطهی واقعی علایقمان و چیزهایی که میخواهیم بدانیم، بسیار محدودتر است. کسی که رمان میخواند، غالباً به کتاب تاریخی، فلسفی، هنری، سفرنامه و زندگینامه بیتوجه است و کتابخوانهای زمینههای دیگر هم انگار طی آیینی، به خواندن فقط در یک زمینه سر سپردهاند که هیچ دوئیّتپذیر نیست. بنابراین اگر علاقه به کتابخواندن کم است، علاقه به خواندن کتاب در زمینههای مختلف از آن هم کمتر است. شاید علت بخشی از مسئله این باشد که تلقی عجیبی از تخصصیبودنِ کتابهای با اهمیت و معتبر وجود دارد. کتابهایی که اگرچه متخصصان آن را نوشتهاند، در واقع به معنای اخصّ کلمه تخصصی نیستند، بلکه صرفاً در آن زمینهی خاص کتابهایی روشمند و با اهمیت به شمار میروند و از قضا در چند کلاس دانشگاه هم به عنوان کتاب درسی معرفی شدهاند.
بنا به این تلقی عجیب و بازدارنده از تخصصیبودنِ کتابها، هر کتابی که در زمینهای خاص واجد اهمیت است و جدی و مهم و روشمند، ناگزیر کتابی است که باید آن را به اجبارِ رشتهی تحصیلی خواند، وگرنه مایهی تعجب دیگران خواهد بود.
اینجا در رود، به خلاف آن تلقیِ ترساننده و بازدارنده از تخصصی بودنِ کتابها، نه تنها ماجراجوییِ افراد در مطالعه و آزمودنِ زمینههای مختلفِ خواندن به رسمیت شناخته میشود که افراد به خواندن در زمینههایی هم ترغیب میشوند که پیشتر پا به دایرهاش نگذاشته بودند، آثاری ارزشمند و واجد اهمیت، که تحت تأثیرِ آن برداشتِ مسلط از کتابِ مهم و معتبر واهمهانگیز مینمود. و اتفاقاً کشف و لذتِ وصفناپذیرِ حس کردن و فهمیدنِ مسائل هم همانجا منتظر ماست.
در رود کسانی نوشتهاند و به معرفی کتاب دست بردهاند که چند دهه است مینویسند و خوانندگانی گردآمده بر دایرهی قلم دارند. البته کمترین فضیلتشان این است که استاد دانشگاه بودهاند، PhD دارند و مُعنوَن به عنوان دکترند. اما نه عناوین مولانا و حکیمِ قدیم و نه عناوینِ استاد و دکترِ متداولِ امروز، هیچیک در رود تداول ندارد. رود جایی است که افراد را تنها به نامشان میخوانیم، نامِ منهای القاب و عناوین. و این را پیش از دیگران، از صفحهی شناسنامهی این نشریه و افراد تحریریه، از صدر تا ذیل، شروع کردهایم. در رود آنکه نامآور است و آنکه -کمنام، تن به آبِ یک رود زدهاند. رود جایی است برای تن به آبِ کتاب زدن.
به دل خرّمی دار و بگذر ز رود
ترا باد از پاکیزدان درود
پینوشت:
انتشار رود شمارهی ۱ با نوروز همزمان شد، پس آن را ویژهنامهی نوروز گرفتیم و به این مناسبت پربرگونواتر شد. گفتم برگ، کاغذ این شماره را گلاسه خریدیم، چون این جنس کاغذ تقاضای اصلی بازار کتاب و مطبوعات نیست و به همین دلیل در دسترستر است. اگر بازارِ کاغذ یا پسند دوستدارانِ رود اقتضای دیگری داشت، بر آنچه دارند و خواهند رویم.