محسن آزموده
محمود زندمقدم مردمنگار برجسته ایرانی دیروز در هشتادوچهارسالگی رخ در نقاب خاک کشید. علاقهمندان فرهنگ ایرانزمین این نویسنده و پژوهشگر توانمند را به واسطه اثر سترگش «حکایت بلوچ» میشناسند. دکتر زند مقدم، در سال ۱۳۱۷ در خانوادهای فرهیخته به دنیا آمد، مادرش دبیر و فرانسهدان و دانشآموخته دارالمعلمات بود. محمود کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران گذراند و برای ادامه تحصیل در رشته برنامهریزی منطقهای به دانشگاه دورهام انگلیس رفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۲ از طرف مرکز آمار ایران وابسته به سازمان برنامه و بودجه به بلوچستان رفت تا وضعیت درآمد و هزینه خانوار مردمان ساکن آن دیار را ثبت کند. این سفر آغاز دلبستگی و شیفتگی او به بلوچستان و مردمان خونگرم و مهماننوازش شد. زند مقدم تا سال ۱۳۵۰ چندین بار دیگر نیز به این خطه سفر کرد. همچنین بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به عنوان کارشناس سازمان برنامه و بودجه، همکار وزارت نیرو در مطالعه طرحهای آبی، رییس دفتر برنامه و بودجه در زاهدان و مسوول مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان در استان سیستانوبلوچستان مشغول بود.
او در کنار این فعالیتهای حرفهای، به نگارش مطالبی درباره زندگی مردم بلوچ پرداخت. از زندمقدم آثار فراوانی به صورت کتاب و مقاله به جا مانده است، همچون کتابهای «آدمهای سه قران و صناری» و «قلعه». اما چنان که اشاره شد، آنچه او را در میان مردمنگاران ایرانی زبانزد کرده، اثر ماندگارش «حکایت بلوچ» است که انتشارات دنیای اقتصاد، آن را در هفت مجلد منتشر کرده است. نخستین مواجهه با این اثر خواندنی، نثر زیبا و بسیار دلکش آن را به چشم میآورد، گویی سراسر کتاب شعری به زبان نثر درباره سرزمینی کمتر شناختهشده است. این روایت روان و خواندنی، حکایت بلوچ را به اثری ادبی و شاعرانه بدل کرده است. این ویژگی شاخص اما نباید سبب شود که مشاهدات ذیقیمت و آگاهیهای نادر و کمیاب آن را نادیده انگاریم و وجه توصیفی آن را فرونهیم. محمود زند مقدم در «حکایت بلوچ» گزارشگر تیزبین، دقیق و صادق زیر و بم و ریز و درشت زندگی مردمانی صبور و مقاوم، در عین حال محروم و تنگدست است. این کتاب تصویری جامع از جزییات دیده و شنیدهنشده مردم بلوچ ارایه میکند، اطلاعاتی درباره خورد و خوراک و کسب و کار و زاد و رود و گفت و شنید و علاقهمندیها و دلبستگیها و باورها و افسانهها و اسطورههای مردم بلوچ. زند مقدم در حکایت بلوچ حتی لهجهها و گویشهای بلوچها را با دقت ثبت و ترانهها و شعرهای محلی آنها را مکتوب ساخته است، شیوههای دامداری و کشاورزی و سیستم آبرسانی و قناتها و سازندگان و مالکهای آنها را آورده و ضمن حکایت تاریخ پر فراز و نشیب بلوچستان، به درگیریها و منازعات و مناسبات محلی و منطقهای میان طایفهها و اقوام این منطقه پرداخته است. به این جهت میتوان «حکایت بلوچ» را همزمان تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری بلوچستان خواند.
فقدان تالمآور این راوی هنرمند و راستگو و عاشق، به ویژه این روزها که سیستانوبلوچستان به علت ناملایمات در سر خط خبرهاست، محسوس است. کاش همه دلسوزان این خاک و دیار، دستکم صفحاتی از این اثر ماندگار را بخوانند. یادش گرامی باد. با امید.