درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی
ابوالحسن نجفی
تهران: نیلوفر، ۱۳۹۴، ۱۷۶ ص.
پس از قرنها که از نخستین بحثها در باب تقسیمبندیهای عروضی و وزنهای شعر فارسی میگذرد، عروض، همچنان مقولهای است که شناخت درست و دقیقتر از آن، بهویژه با نگاه به آن دسته از شعرهای امروز که با وزن عروضی سروده میشوند، ضروری مینماید. گذشته از آن دسته از شعرهای نو که در آنها وزن عروضی حفظ میشود، در روزگار ما همچنان کم نیستند شاعرانی که با پایبندی به شعر کلاسیک و در وزن عروضی شعر میسرایند، اما گذشته از سرآمدان این نوع شعر در شعر معاصر و آنها که خود وزنهایی را به وزنهای کهن افزودهاند، چه بسیار شاعرانی که بدون شناخت درستی از وزن، به سرودن شعر کلاسیک روی میآورند و آثارشان پر از اشکالات وزنی است. نمونههای این نوع شعرها در شعر معاصر کم نیست و این خود یکی از معضلاتی است که ضرورت مطالعه دقیقتر عروض را یادآوری میکند. کتاب «درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» از ابوالحسن نجفی که نشر نیلوفر منتشر کرده، کتابی است که نیاز به مطالعه و شناخت دقیقتر عروض را برآورده میکند و کتابی راهگشا در این زمینه است، بهویژه که این کتاب به قلم کسی نگاشته شده که بر عروض و وزنهای شعر فارسی اشراف کامل دارد.
«درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» در سه بخش تألیف شده است:
بخش اول با عنوان «نخستین طبقهبندیها»،
بخش دوم «پژوهشهای اخیر» و
بخش سوم «چگونه طبقهبندی کنیم؟»
نجفی در پیشگفتار کتاب، درباره هر یک از سه بخش کتاب، نوشته است: «در بخش اول که بیش از سی سال پیش نگاشته شده شمار اوزان شعر فارسی نزدیک به چهارصد ذکر شده است. اما اکنون میتوان با اطمینان گفت که این رقم از چهارصد درگذشته است و همچنان رو به افزایش دارد. از چهار قرن اول هجری نمونههای شعری چندانی باقی نمانده است. اما از آنچه باقی مانده، میتوان استنباط کرد که بیش از صد وزن (به مراتب بیشتر از اوزان شعر عربی) مورد استفاده شاعران فارسیزبان بوده است. در قرنهای بعد به تدریج وزنهای دیگری ابداع شده و به کار رفته و این روند با سرعت بیشتری همچنان ادامه یافته، چندان که در قرن اخیر نزدیک به صد وزن دیگر بر اندوخته سابق افزوده شده و شمار آنها کموبیش به پانصد رسیده است. رقم دقیقی از شمار اوزان در زبانهای دیگر در دست نیست، اما میتوان با اطمینان گفت که اوزان شعر هیچ زبان دیگری در جهان به این میزان نمیرسد. این مجموعه انبوهی از مفردات برهمانباشته نیست، بلکه دستگاه منضبط و قاعدهمندی تشکیل میدهد که در آن هر وزن جای مشخص و از پیشآماده دارد و تا زمانی که این وزنها منظم و طبقهبندی نشوند، عروض هرگز به مرتبه علم نخواهد رسید. در هشتاد سال اخیر کسانی با کاربرد تقطیع هجایی و با استفاده از دستاوردهای جدید آواشناسی و زبانشناسی در این راه کوششهایی کرده و نتایجی هم به دست آوردهاند. شرح این کوششها و اینکه در کجا به توفیق انجامیده و در کجا و چرا به راه خطا رفتهاند در دو بخش اول این دفتر به تفصیل آمده است. به هر حال طبقهبندی چهارصد، پانصد وزن کار آسانی نیست. در بخش سوم کوشش شده است تا طرحی، هرچند مجمل، از شیوه درست طبقهبندی به دست داده شود».
بخش اول کتاب «درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی»، با عنوان «نخستین طبقهبندیها»، با طرح این پرسش آغاز میشود که «چرا باید طبقهبندی کرد؟» و نجفی پس از طرح این پرسش، ضرورت طبقهبندی وزنهای شعر فارسی را اینگونه تبیین میکند: «در اشعار موجود فارسی، نزدیک به چهارصد وزن متفاوت و مستقل وجود دارد. بنابراین، لزومِ طبقهبندی وزنهای شعر فارسی نخست بهلحاظ کثرت آنهاست. کسی که مثلا دارای ده تا سی مجلد کتاب باشد نیازی ندارد که آنها را طبقهبندی کند، زیرا برای بازیافتن کتاب دلخواه خود کافی است که نگاهی به عنوان یکیک آنها بیفکند و مطلوب خود را بهآسانی به دست آورد؛ اما اگر تعداد کتابها بیش از این مقدار باشد ناچار باید آنها را به ترتیب خاصی، مثلا برحسب حروف الفباییِ عناوین کتابها، منظم کند تا وقت خود را بر سرِ این جستوجو به هدر ندهد. از این گذشته، علم اساسا عبارت است از طبقهبندی واقعیتها و در نتیجه، شناخت سلسلهمراتب و نسبت آنها به یکدیگر. البته زمینههای بررسی علوم متفاوتاند، اما روش کار همه آنها یکسان است، بدینمعنی که مشاهدهها و نمونهبرداریهای فراوان صورت میگیرد و در الگو یا الگوهایی مرتب میشود که نه تنها روابط متقابل واقعیتهای موجود را توضیح میدهد، بلکه واقعیتهای آینده را نیز تا حدودی پیشبینی میکند. بدینگونه با کمترین کوشش، بیشترین اطلاع به ذهن راه مییابد و در آن ضبط میشود و امکان آزمودن فرضیهها را به دست میدهد.
پس اگر عروض علم است – که حتما چنین است – ناچار علاوه بر قواعد تقطیع وزنها باید طبقهبندی آنها را نیز، چه از جنبه نظری و چه بهصورت عملی، بهدست دهد.»
پس از آن به «وزن متفاوت و وزن مشابه» پرداخته شده و آنگاه به «شرایط طبقهبندی». «شیوههای موجود برای طبقهبندی وزنها» مبحث دیگری است که در بخش اول کتاب به آن پرداخته شده. نجفی این شیوهها را اینگونه دستهبندی کرده است: «شیوه سنتی» که نجفی مینویسد «واضع آن، بنا بر معروف، خلیلبن احمد عروضی است»، «شیوه پرویز ناتلخانلری»، «شیوه مسعود فرزاد» و «شیوه الول ساتن». نجفی در پایان این دستهبندی توضیح میدهد که «علاوه بر اینها، مهدی حمیدی نیز در عروض حمیدی (۱۳۴۲ شمسی) شیوه دیگری ارائه میکند که بهسبب عدم مشابهت با شیوههای موجود، و نیز بهسبب جنبه شدیدا ذهنی و من عندیِ آن، به بحث درباره آن نخواهیم پرداخت.» آنگاه به هر یک از شیوههای نامبرده پرداخته شده است. «وزن دوری»، «وزن دوری و عروض سنتی»، «تعریف وزن دوری»، «شرایط وزن دوری»، «وزن دوری و عروض جدید»، «وزنهای باقاعده»، «وزنهای بیقاعده» و «مقایسه شیوه خانلری و الول ساتن» از دیگر مباحثی است که در بخش اول کتاب به آنها پرداخته شده است.
در بخش بعدی کتاب، با عنوان «پژوهشهای اخیر» به دو کتاب دیگر در زمینه طبقهبندی وزنها پرداخته شده است؛ یکی «فرهنگ کاربردی اوزان شعر فارسی» تألیف حسین مدرسی و دیگری «فرهنگ اوزان شعر فارسی» تألیف دکتر تقی وحیدیان کامیار. «چگونه طبقهبندی کنیم؟» موضوعی است که در بخش پایانی کتاب «درباره طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» به آن پرداخته شده است.