به عنوان یک اهل قلم انتظار داشتم افرادی مانند من که قلم را نه برای تفنن بل برای طرح موضوعات و آسیبهای جدی فرهنگی، فلسفی و اعتقادی جامعه میچرخانند و دولت احمدی نژاد آنان را به «فضای مجازی» تبعید کرد و حق نشر کتاب و مقاله و مصاحبه در فضای واقعی را از آنها گرفت، در روزگار دولت روحانی از آن تبعیدگاه آزاد شوند و بتوانند کتاب و مقاله و گفتگو منتشر کنند. افسوس که این انتظار خیال باطلی بیش نبود!
وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد تجدید چاپ کتابهای صاحب این قلم را ممنوع ساخت و امتیاز فصلنامه مدرسه شماره ۶ را به سبب نشر مقاله “قرائت نبوی از جهان” لغو کرد و برای این نگارنده جایی جز فضای مجازی برای نوشتن باقی نگذاشت. وزارت ارشاد دولت روحانی هم از دادن مجوز نشر به کتاب جدید من با عنوان «تفسیر مدام مبانی دین» که مجموعهای از مقالات، سخنرانیها و گفتگوها و یادداشتهای پنج شش سال اخیر من است که در اینترنت منتشر شده، خودداری میکند. متن این کتاب در ۷/۱۰/۱۳۹۴ به وزارت ارشاد تحویل داده شده و با وجود پیگیریهای مکرر ناشر، نتیجهای به دست نیامده است. از وزارت ارشاد دولت حاضر (که این دولت مورد تایید فرهیختگان کشور است) واقعا چنین انتظار نمیرفت.
به طور کلی ظاهراً سایه سنگین سانسور در کشور، همه جا حکومت میکند. بعضی از مجلات و روزنامهها با اصرار فراوان گفتگوهائی با صاحب این قلم انجام میدهند، اما پس از اخذ گفتگو و تنقیح آن در آخرین مرحله، خبر میدهند که متاسفانه به دلیل ملاحظات سیاسی نمیتوانند همه آن را به چاپ برسانند و من میگویم اصلا هیچ چیز چاپ نکنید. در پارهای از دانشگاههای کشور سخنرانی میکنم و بعضی از روزنامهها و مجلات البته با حسن نیت و خیرخواهی میخواهند به تعبیر خودشان مطالب حساسیت برانگیز سخنرانی را حذف کنند تا قابل چاپ شود. من با خبر میشوم و ممانعت میکنم و از آنها درخواست میکنم که اصلا از خیر نشر سخنرانی بگذرید و…
این است وضع من و افرادی مانند من در روزگار حاضر، که از پرداختن به تکرار مکررات و مطالب حاشیهای و فرعی رویگردانند و میخواهند به مشکلات و آسیبهای جدی فرهنگی و اعتقادی جامعه بپردازند. ما هنوز در تبعیدگاه فضای مجازی به سر میبریم!