سعید منافی
هنوز برای انگشتان تو برهنه ام
مجموعه داستان کوتاه
لندن: نشر مهری، ۲۰۱۶
انسانِ فارغ از جغرافیا و اقلیم در برخی موارد مشابهت زیادی به یکدیگر پیدا میکنند. آنگاه که گرسنه میشود. آنگاه که تشنه میشود. آنگاه که روده و مثانه پیام تخلیه ارسال می کند. آنگاه که بوسیده میشود. آنگاه که گریه میکند… .
از عامل تغییر دهندهی شکل و محتوی در مشابهت انسانها به هم میتوان فرهنگ و تمدن را معرفی کرد. الههی عشق یونان باستان «اروس» در متنهای فلسفی سقراط کارکردی مشابه دارد با مواردی که در فلسفهی بوعلی سینا و فارابی وجود دارد. تا جایی که نشان دادن بوسیدن زن و مرد در هنر قابل دفاع میشود اما توصیف عمل جنسی غیرقابل پخش و نشر. به قول عباس معروفی «بین دو جهان اروتیک و پورنو درهای عظیم و نازیبا قرار دارد. اروتیسم تصویر کردنِ هنریِ رفتار جنسی است، نه نمایش خود رفتار جنسی».
انسان با هر جایگاه اجتماعی که صاحب آن است یا صاحب آن کرده اند در لحظهی معاشقه با همسر یا معشوق گویی تمام داشتههای اجتماعی را دور ریخته و چون اولین انسان ساکن بر زمین رفتار میکند. سخت آسیبپذیر و بریده از اتفاقات. تاریخ کهن ژاپن کم ندارد قتلهایی را که در بستر آمیزش جنسی رخ دادهاند. مقتولانی با توانایی های فیزیکی بسیار و جایگاه اجتماعی سیاسی بالا. آدمی در معاشقه به شدت بیدفاع است. همه چیز زندگی را رها کرده و میشود نخستین انسان که از جهان بسیار کم میداند.
در عصر امروزی با فجایعی که دقیقه به دقیقه در رسانههایش منتشر میشود جای خالی اروس یونانی به چشم میآید. صاحبان و مالکان فجایع در نهایت همان انسان نخستین مگر نیستند به وقت معاشقه؟ شاید یکی از علتهای مخالفت برخی سیستمهای فرهنگی و اجتماعی با هنر اروتیک در یادآوری کردن انسان نخستین بودن تکتک اعضای جامعهاش باشد. شاید باعث شود قدرت جدی گرفته نشود. شاید باعث شود قدرتمند جدی گرفته نشود. شاید باعث شود انسان ترس از انسان دیگری را فراموش کند و انسان یادش بیاید که با انسانی چون خودش در حال ارتباط است. مثل خودش آنگاه که گرسنه میشود. آنگاه که تشنه میشود. آنگاه که روده و مثانه پیام تخلیه ارسال می کند. آنگاه که بوسیده میشود. آنگاه که گریه میکند. این یادداشت برای طرفداری و تبلیغ هنر اروتیک نیست. هیچ سبک و مکتبی در هنر و ادبیات نیازمند طرفداری نیست.
اروتیک در سیر تاریخی از نیمهی دوم قرن نوزدهم به معنای مدرن کلمه پا میگیرد و نویسندگانی چون گی دو موپاسان (Guy de Maupassant)، لارنس (D. H. Lawrence) و بسیاری دیگر که یکی پس از دیگری در رمانهای خود به اروتیک میپردازند و در ادبیات قرن بیستم نیز نامدارانی چون جویس (James Joyce) و ناباکوف (Vladimir Nabokov).
مجموعه داستان کوتاه اروتیک ۱ با عنوان «هنوز برای انگشتان تو برهنهام» به انتخاب هادی خوجینیان مدیر انتشارات مهری لندن منتشر شده است و در آن مجموعه ای از داستان این نویسندگان را می خوانید:
- «اتاق ۴۰۹» خالد رسول پور
- «شلاق در مشت» محبوبه موسوی
- «زائو در تاریکی» مرتضا خبازیان زاده
- «هنوز برای انگشتان تو برهنهام» شیدا محمدی
- «سگها برای خودی پارس نمیکنند» محسن احمدی
- «بار آخر» فریبا سلیمانی ذوقی
- «آرامش خاکستری برای خوابیدن» اشکان فرجاد
- «آرام» انیس سعادت علی قیالو
- «نازلی به سفیدی تو است» بیتا ملکوتی
- «جمهوری برژینسکی» سعید منافی
برخی از نویسندگان این مجموعه در کشورهایی زندگی میکنند که مشکلی با بیان ادبی خود در قالب هنر اروتیک ندارند. تاثیر آزادی بیان در حوزهی هنر و ادبیات آیا توانسته در داستانها خودی نشان دهد؟ شاخصههای این متاثر شدن را میتوان لمس کرد؟ با وجود همین آزادی آیا توانستهایم در این حوزه آثاری مطرح خلق کنیم؟ تاریخ اقامت در جغرافیایی که در آن موافق چنین هنری نبوده قدرت به بند کشیدن سالهای باقیِ عمر در جغرافیای آزادتر را داشته است؟ و میتوان از این منظر ادبیات فرامرزی را به چالش کشید.
مجموعه داستان «هنوز برای انگشتان تو برهنهام» تلاش قابل ستایشی است از نشر مهری که در نوع خود به واسطهی محتوی جزو اولینهاست در ادبیات فرامرزی، اجتماع آثار نویسندگان فارسی زبان داخلی و خارجی که اثر را بیشتر از بیش به فعالیت ادبی نزدیک کرده است.
برخی ازنویسندگان این مجموعه داستان شناخته شده هستند و خارج از این مشارکت، آثار چاپی مستقل در کارنامهی خود دارند و برخی دیگر نیز اینجا اولین داستانِ خود را منتشر کرده اند. میدان دادن به نسلی تازه که در ابتدای راه قرار دارد از نقاط قوت این فعالیت ادبی به شمار میآید.