سعید منافی
کتابفروش بر چه مبنایی آثار ترجمه شده در حوزه ادبیات را انتخاب میکند تا برساند دست مخاطب؟ با کمی پرس و جو پاسخ عجیبی پیدا کردم.
ذاتا کتابفروشها کمترین دخالت را در انتخاب آثار ترجمه شده دارند. در حوزه ادبیات داستانی هم میزان دخالت بسیار ناچیز است. شرکتهای پخش نقش تعیین کنندهای دارند. تکلیف شرکتهای پخش هم زیاد پیچیده نیست. آثار منتشر شده از ناشرین مطرح و به نام در اولویت قرار دارند. با این وجود کتابفروش صرفا به نامِ ناشر اعتماد میکند و کتاب را خریداری میکند. حالت کم اتفاقی هم وجود دارد که کتابفروش با اسم و رسم مترجم آشنا باشد و در واقع به اسم مترجم اثر اعتماد میکند.
اما اگر عمیقتر به این موضوع فکر شود، انتخاب آثار ترجمه شده نیازمند حالت سومی هم هست. به عنوان کتابفروش نتوانستم خودم را مقید به نامداری ناشر و معروفیت مترجم کنم. وقتی توان و امکان و سواد خواندن کتاب زبان خارجی را ندارم با کدام منطق بایستی بپذیرم اثر ترجمه شده اثری خوب یا عالی بوده و میتواند در قفسه فروش قرار بگیرد؟ برای پاسخ به این سوال و همچنین رفتن راه سوم بیواسطه نشر و شرکت پخش کتاب، مستقیم سراغ مترجم رفتم. کاری نامانوس از دید مترجم. تاکنون هیچ کتابفروشی برای انتخاب کتاب جهت فروش چنین کار تعریف نشدهای انجام نداده تا مترجم هم با موضوع آشنا باشد. با ایشان قرار ملاقاتی ترتیب دادم. تقریبا با همدیگر آشنا بودیم. یک سال پیش یادداشتی برای یکی از ترجمههای ایشان نوشته بودم. اما اینبار از زاویه دیگری سراغ ایشان را گرفتم: چرا باید به ترجمههای ایشان اعتماد کنم و آثارشان را برای فروش عرضه کنم؟
در نقد ادبی می گویند مطالعه اثر بدون مطالعه بستر تاریخی آن، کار چندان پرفایدهای نیست. پس در یافتن پاسخ به سوالم ناگزیر من هم تکیه میکنم به تاریخ.
زهرا سدیدی از نسل دهه چهل شمسی است. نسلی که پویا بود در اتفاقات سیاسی اجتماعی زمان خودش. ایام آشوب و آرامش قبل از طوفان. بعد از جابجایی آموختن زبان خارجی در مدارس از روسی گرفته تا انگلیسی و شکلگیری موسسات آموزش زبانهای خارجی، سدیدی تصمیم میگیرد زبان و ادبیات فرانسه را در دانشگاه دنبال کند و زبان انگلیسی را بیرون از فضای آموزشی دانشگاهی. سرسپردن به دانستن زبان دوم -و در واقع زبان چندم – از ایام نوجوانی در او پا گرفت. بعد از اتمام تحصیل در دانشگاه ملی تبریز ادامه تحصیل را در مقطع دکترای زبان فرانسه و از دانشگاه سوربن پاریس به پایان رساند. بعد از آن ارتباط خود را با فرهنگ و ادبیات کشور فرانسه حفظ کرد.
از طریق یک دوست روس با نوتومب فرانسوی آشنا میشود. این دوست در روسیه آثار نوتومب را از فرانسه به روسی ترجمه میکرد و ترجمههایش موفقیت زیادی در این کشور داشتند. او هم کنجکاو میشود و در سفری به سوئیس چند رمان از نوتومب میخرد و میخواند.
افکار و ذهنیت نوتومب و موضوعهایی که برای رمانهایش انتخاب میکرد برایش خیلی جالب بود و تازگی داشت به همین دلیل تصمیم گرفت اقدام به ترجمه رمانهایش بکند. هر چند با نوتومب دیداری نداشته اما اهتمام برای ترجمه آثار نوتومب نشاندهنده این موضوع میتواند باشد که در ترجمه خط مشی خود را دارد. گره خوردن به آثار نویسندهای خاص و اختصاص زمان و هزینه جهت معرفی و ترجمه آثار او اتفاق خوبی است. باور میکنم که فکری پشت این تلاش است. ذاتا به عنوان کتابفروش ترجیح میدم ترجمه مترجمی را بفروشم که خط مشخصی را پی بگیرد. روزی سراغ نیچه برود، روزی کامو، روزی کافکا، روزی… معلوم بودن خط فعالیت احساس امنیت میدهد.
رمان «خرابکاری عاشقانه» چاپ شده در نشر مرکز، «ردای یونانی» چاپ کتاب روشن، «شکلی از زندگی» از نشر اسلیم رویان، سه اثری است که از املی نوتومب (Amélie Nothomb) در کارنامهاش دارد. «کیک عروسی» نوشته بلاندین لو کاله، آخرین اثری از ایشان است که به همت نشر اسلیم رویان منتشر شد.
دوست دارم مقایسهای در حوزه ترجمه بین ایران و فرانسه داشته باشند. بنا بر نظر خانم سدیدی، حوزه ترجمه در فرانسه تا حدود زیادی شبیه ایران است، به نظر ایشان تنها تفاوت در علاقه مردم فرانسه و مردم ایران برای کتابخوانی است. چون کتاب و کتاب خوانی در آن کشور بسیار محبوب است پس علاقه ناشرین هم برای چاپ تألیف و ترجمه بسیار است و با وجود قانون کپیرایت بیاخلاقی در این حوزه بسیار کم اتفاق افتاده است. قانونی که در ایران وجود ندارد. یادم افتاد به بلایی که سر ترجمه کتاب بیشعوری (ترجمه محمود فرجامی) آمد. دوست داشتم حرف بزند، بیشتر حرف بزند.
«سختی کار قبل از هر چیز خود زبان فرانسه است. کسی که از زبان فرانسه ترجمه میکند باید آشنایی کامل به این زبان داشته باشد تا بتواند افکار و فلسفه نویسنده را به درستی به زبان مقصد منتقل کند. دومین مشکل زمانبر بودن کار ترجمه است. اگر مترجم بخواهد ترجمه خوبی ارایه بدهد، باید زمان زیادی را صرف این کار بکند. تازه بعد از تمام شدن ترجمه به دنبال ناشر برای چاپ بگردد و اگر شانس بیاورد و ناشری پیدا کند باید چند سال در نوبت چاپ بماند و اگر بعد از چند سال نظر ناشر عوض نشد و ترجمه اش چاپ شد؛ اگر کتابش فروخته شود شانس آورده است و گرنه باید انباری بزرگ برای نگهداری کتابهای فروش نرفته داشته باشد.»
سدیدی آثار ادبی را انتخاب میکند که جنبه روانشناختی داشته باشد و داستان محض نباشد. دلش میخواهد مخاطبان با افکار جدید آشنا شوند. کار ترجمه را خیلی دوست دارد و همین امر باعث میشود کار را با وسواس پیش ببرد و برای اثر وقت زیادی اختصاص دهد.
میپرسم: این روزها همه مترجم شدهاند. نظرش در مورد زیاد شدن اثر ترجمهای و تعداد مترجمین جوان چیست؟
«افزایش ترجمه بسیار خوب است ولی همراه آن باید اطلاع رسانی به مردم و آگاه سازی و افزایش علاقه برای مطالعه انجام گیرد. اگر ناشرین و شرکتهای پخش کتاب منحصراً به جنبه مالی کتاب توجه نکنند و اندکی از انرژی و وقتشان را برای معرفی کتابها و افکار جدید صرف کنند به نظرم اوضاع کتاب و کتاب خوانی میتواند تا حدودی در کشور بهبود پیدا کند.»
سدیدی دغدغهاش را خوانده شدن و مفید بودن اثرش بیان میکند. چرا که در مورد آثار انتخابی برای ترجمه تا جایی که میتواند وقت و انرژی اختصاص میدهد. زهرا سدیدی در ترجمههایش بیشترین سهم و شانس را در انتخاب اثر به خود اثر واگذار میکند. اگر توانست با اثر ارتباط برقرار کند آن را انتخاب میکند. معتقد است که هر چه از دل برآید بر دل نشیند یک اصل است. بر این باور است که اگر با احساسات نویسنده به هیجان بیاید خواهد توانست این احساسات را به مخاطب منتقل کند.
میپرسم چگونه و با چه نشانههایی در متن ترجمه شده میپذیرید که مترجم کارش را درست انجام داده است؟ از اصلی که باورش دارد مجدد بهره میگیرد و میگوید: وقتی با خواندن اثر ترجمه شده میتواند با آن ارتباط برقرار کند و دچار احساسات مختلف شود نتیجه میگیرد مترجم کارش را درست انجام داده است.
به عنوان کتابفروش تجربه بکری شد برایم. بالاخره روشی یافتم تا بتوانم به اثر ترجمه شده اعتماد کنم. هرطور که شده با مترجم رودر رو حرف بزنم و با فضای ذهنش از نزدیک آشنا بشوم و اگر به هر دلیلی این امکان را نداشتم قبل از انتخابِ اثری ترجمه شده برای فروش در کتابفروشی آن را پیش مترجمین توانایی که میشناسمشان ببرم و نظرشان را جویا بشوم. هر چند این روش هم دچار کم و کاستهایی است اما برای شروعِ چگونه اعتماد کردن ام به اثر ترجمه شده، شروع خوبی است. در نهایت اگر دچار اشتباه در انتخاب اثر شده باشم و کتاب را در قفسهام نچیده باشم جای نگرانی نخواهد بود چرا که سایر کتابفروشان شهر به همان سیستم قدیمی و سنتی سفارش کتاب معتقد هستند و عمل میکنند و در ویترین هر کتابی را آماده برای فروش دارند جای می دهند.