کاوه زمانی
روزنامه شرق
پیرو پخش اخبار تقلب علمی پژوهشگران ایرانی در چند نشریهی معتبر، [صاحبنطران] در نوشتهها و مصاحبههایی در سطوح ملی و بینالمللی به مسأله تقلب علمی و تبانی در انتشارات پژوهشی ایرانیان پرداختند. در این گونه مطالب عمدتاً بر دستبرد فکری، مدرکگرایی، نگارش ِنیابتی (سایهنویسی) و [مانند آن] /قسعلیهذا/ تأکید شده و متاسفانه یکی از مهمترین عوامل مولد معضل فوق چشمپوشی شده است: ضعف نگارش دانشجویان و محققان فارسی زبان. نگارنده بهعنوان دانشجو، کارشناس و مدرس دانشگاه درگیر نگارش متون فنی و پژوهشی به هر دو زبان فارسی و انگلیسی بوده و به این جمعبندی رسیده که ضعف نگارش در جامعه علمی فارسی زبانان مسألهای جدی است و متأسفانه در طرح دروس آموزشی مدرسه و دانشگاه نسبت به این مسأله غفلت /ورزیده/ شده است.
در این مقاله چه میبینید و چه نخواهید دید
بحث اصلی این مقاله در مورد ضعف و غنای «نگارش» است و به مسائلی از قبیل: ضعف در تفکر انتقادی، تحلیلهای ناسره و خلل در رابطهی مقدم و تالی در متون پژوهشی فارسی نمیپردازد.
همچنین چگونگی تولید پژوهش استوار و محتوای علمی خارج از دایرهی بحث این نوشته است.
در اینجا بنا را بر این میگذاریم که یک محتوای غنی وجود دارد و ضعفِ نگارشِ نویسنده مانع انتقال آن به مخاطب است.
بررسیهای این نوشتار برداشتی بر اساس تجربه شخصی از ویراستاری فنی و داوری متون پژوهشی نوشته شده /توسط/ فارسی زبانان است، و بالطبع بسطدادن این مطالب به حوزههای دیگر نگارش فارسی الزاما صحیح نخواهد بود.
دلایل اصلی ضعف نگارش در فارسی زبانان عبارتند از:
- سیطرهی ادبیات فارسی بر زبان محاوره و قهراً نوشتن زبان فارسی؛
- سابقه تاریخی تألیف دستورزبان و آیین نگارش فارسی توسط ادیبان – و نه زبانشناسان؛
- رواج بیش از حد مفاهیم زبانی کیفی در برابر ساختارهای زبانی کمی؛
- تمایل و عادت به مرصع و ثقیلنویسی؛
- خلأ مرجع واحد و فصلالخطاب برای قواعد نگارش و ویراستاری؛
- و در آخر ضعف آموزش نگارش در نظام آموزشی ایران.
- عوامل یادشده در ادامهی این مقاله بررسی خواهد شد.
سیطره نظم فارسی بر نگارش غیرادبی
شعر و نظم در فرهنگ عامیانه ایرانیان جایگاهی عمیق دارد [کذا در اصل]. سایه سنگین شعر کاملا زبان فارسی را در چَم و خم خود گرفته است. در نوشتههای منظوم، گاه کلمه یا مرجع ضمیری به قرینه معنوی یا لفظی حذف میشود و یا بهضرورت رعایت ظرایف عروضی ترتیب متعارف اجزای جمله رعایت نمیشود. هرچند این روشهای نگارش در متون منظوم رایج است ولی استفاده از آن در نگارش غیرادبی موجب سردرگمی مخاطب خواهد شد. [چرا؟]
جملات طولانی، فاصله زیاد فعل و فاعل و ساختهای پیچیده ادبی از موانع اصلی انتقال روان مفاهیم در نوشتههای فارسی است. [ربط این بند به بند قبلی و به سیطره شعر چیست؟] به همین علت نگارنده پیشنهاد میکند که محققان فارسی زبان در نوشتههای خود به پیروی دقیق از قواعد پایه زبانِ فارسی دقتی مضاعف مبذول دارند و حتی المقدور از بغرنجنویسی اجتناب کنند.
دستور زبان نویسی اصحاب شعر و ادب
جمع کثیری از مهندسان و دانشگاهیان این نسل ایران، قواعد زبان فارسی را براساس دستور زبانی آموختهاند که /توسط/ ادیبان استخراج شده بود. شالوده فکری این گروه – برای مثال مؤلفین کتاب «دستور پنج استاد» – بیشتر مماس [؟] بر شعر و ادبیات بود تا زبان فارسی کاربردی. از این رو نسل دانشگاهی فعلی، گاه مجبور به فراگیری قواعد و ساختارهایی از زبان فارسی بودند که عملا نقشی کمرنگ در نوشتار پژوهشی دارند. این برجستهسازی مضاعف وجه ادبی دستور زبان، تا حدی موجب کوتاهی در پرداختن به نگارش از منظر زبانشناسی را فراهم آورد. متأسفانه بازتاب این مسأله تا اواخر دهه ۱۳۷۰ در کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی دبیرستانهای ایران کاملا مشهود بود. [دستور زبان پنج استاد حتی قبل از انقلاب هم از دور خارج شده بود و دستور خانلری جای آن را گرفته بود. دستور کتابهای درسی را هم عمدتا دکتر حسن انوری و همفکران او نوشته اند. و همه اینها منتقد دستور پنج استاد بوده اند.]
دقت کلمات در زبان فارسی
امیرحسین آریانپور نقل میکرد که زمانی برای ترجمه کامل کتاب «سرمایه» اثر کارل مارکس اقدام کرده بود. ایشان در میانه راه متوجه ضعف لغات غیرکیفی [؟] در زبان فارسی برای انتقال مفاهیم فلسفی میشود و از ادامه کار دست میکشد. همچنین در ترجمه کتاب «تاریخ تمدن» چالشهای مشابهی دامنگیر تیم ترجمه شده بود. زبان فارسی دارای مقدار زیادی اسم معنی است. هرچند که این لغات بالقوه بستر مناسبی برای ادبیات عاشقانه و عارفانه میسازند، اما در سوی دیگر، استفاده از این کلمات دوپهلو انتقال دقیق، جامع و مانع مفاهیم را دشوار میسازد. این شاخصه فرهنگی-زبانی حتی در محاوره فارسی زبانان نیز نسبتاً مشهود است. [کتاب سرمایه اکنون ترجمه و منتشر شده است. محاوره فارسی ربط روشنی به نثر آکادمیک و توانایی آن ندارد.]
ثقیلنویسی تعامدی [؟]
عدهای از پژوهشگران، نگارشِ مرصع و غامضنویسی را مقدم بر انتقال جان کلام میدانند. در بسیاری از موارد فارسیزبانان با استفاده از اصطلاحات بغرنج، ساختهای زبانی پیچیده، اشاره و استعاره، جملات چند خطی و … تعقیب جانمایه متن را برای مخاطب مشکل و بعضاً ناممکن میسازند. اینگونه نوشتن – بهخصوص در متون تحقیقی و مهندسی – نهتنها کمکی به سهولت انتقال مفاهیم، از نویسنده به خواننده، نمیکند، بلکه عملاً سبب نقضِ غرض میشود. [یعنی متون مهندسی هم با نثر استعاری نوشته می شوند؟ این متون هر چه باشند متون فنی اند و باز هم ربط روشنی میان متن های مهندسی و نثر آکادمیک برقرار نشده است. چرا نثر متون مهندسی باید نمونه نثر آکادمیک باشد؟]
فقدان رویه واحد
متأسفانه در قواعد نگارش فارسی استانداردی بهعنوان الگو وجود ندارد. گروهی عقبهای در ادبیات دارند و «مو را از ماست میکشند و مته به خشخاش میگذارند»، گروه دیگر زبانشناس هستند و «غلط مصطلح را مقدم بر صحیح مطرود میدانند» و گروه سوم محققین و متخصصین هستند که اکثراً قواعد نگارش را جدی نمیگیرند [واقعا محققان و متخصصان قواعد نگارش را جدی نمی گیرند؟]. بحث در مورد تعدد مراجع، فقط محدود به فارسی نیست و در زبانهای دیگر هم گاهی مراجع متعدد، قواعد متفاوتی برای نگارش برگزیدهاند. ولی در نشریات معتبر انگلیسیزبان، شورای سیاستگذاری نشریه با توجه به خط مشی کلی مجله یکی از استانداردهای موجود را ملاک ویراستاری فنی و نمونهخوانی قرار میدهد. در ایران توصیههایی١ برای دستور زبان و رسمالخط فارسی تدوین شده، ولی مرجع جامعی که مورد وثوق فارسینویسان و تمامی مراجع نشر باشد وجود ندارد. [چندین نمونه وجود دارد. تازه ترین و جامعترین آنها: شیوه نامه ایران]
ثانیا دیده میشود که نشریات و دانشگاهها پیوسته منطبق با مشی مشخصی حرکت نمیکنند و در بهترین شرایط ویراستار فنی آنها یکی از مراجع موجود را سرلوحه قرار میدهد. [؟] برای مثال نگارنده در سامانه ارزشیابی نشریات علمی در سایت وزارت علوم، بیست نشریه علمی-پژوهشی و علمی-ترویجی را به صورت تصادفی انتخاب کرد. متأسفانه هیچکدام از بیست نشریهی فوق در راهنمای نویسندگان اشارهای به خط مشی رسمالخط، دستور زبان و سجاوندی نکرده بودند. بعضی مراجع نشر مانند سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) برای حل این مشکل اقدام به تهیهی توصیهنامههای درونسازمانی برای نگارش و ویرایش کردهاند. [قدیمترین نمونه بعد از انقلاب مربوط به شیوه نامه مرکز نشر دانشگاهی و سپس دانشنامه اسلام است و اخیرا شیوه نامه دایره المعارف بزرگ اسلامی.]
آموزش نوشتن به عموم
به یاد داریم در گذشتهای نه چندان دور عریضهنویسها، با ماشین تحریرهای پرسروصدای مکانیکی، روی پلههای کاخ دادگستری بساط داشتند و برای مردم دادخواست تنظیم میکردند. همهی مردمی که به عریضهنویسان مراجعه میکردند بیسواد نبودند، بلکه بسیاری از آنها باسوادانی بودند که توانایی تسلسلدادن [؟] به مقدم و تالی در دادخواست مکتوب خود را نداشتند. ریشه این مسأله باید در آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس ایران جستجو شود. متأسفانه زنگ انشا در مدارس مهجور است و ما به قدری مشغول تدریس آرایههای ادبی، قافیه و عروض بودهایم که فراموش کردیم یک شهروند عادی لازم نیست بداند صنعت ادبی «الزام لزوم ما لا یلزم» چیست، ولی حتماً باید بتواند به همسایهاش نامهای ساده بنویسد و برای خرابی ناشی از نشت آب درخواست غرامت بکند. [با توجه به رواج ایمیل نویسی مثال انتخاب شده اصلا کاربردی نیست.] ما به ناروا درخواست دانستن امری را از محققین داریم که هیچگاه آن را به روش کلاسیک آموزش نمیدهیم. نظام آموزشی و سنجشی ما دانشجو را کمتر ملزم به نوشتن میکند، ارزیابیها عموماً براساس سؤالات کوتاه و یا چندگزینهای است. طرح درس فعلی نظام آموزشی از علل اصلی ضعف نوشتن ایرانیان – و قهراً محققان و متخصصان ایران – است.
سخن آخر
بهتر است بپذیریم که ویرایش جزء تجملی نگارش نیست، ویرایش ضرورتی محتوم [؟] است. نویسنده هنگامی که در حین نوشتن این مقاله به سایت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مراجعه کرد تا درمورد نشریات علمی-پژوهشی و علمی-ترویجی اطلاعاتی کسب کند، متأسفانه دریافت که بخشنامه ساماندهی نشریات مملو از مشکلات ویرایشی است. دامنه اشتباهات نگارشی فارسینویسان بهحدی وسیع است که در گذرنامه ایرانی اشتباه سجاوندی میبینیم! بخشی از این مسأله به نظام آموزشی ما باز میگردد که در آن آموزش نوشتن (به معنی Writing) و نه فقط املا درس داده نمیشود، ولی از دانشجو و پژوهشگر توقع تسلط بر آن وجود دارد.
در خاتمه برای جمعبندی؛ جهت تصحیح و ارتقای کیفیت نگارش روزمره و علمی فارسی پیشنهادهایی به شرح زیر ارائه میشود:
در سطح ملی: نقش پررنگتر فرهنگستان زبان و ادب فارسی با همکاری یکپارچه با وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری؛ آموزش و پرورش؛ و بهداشت درمان و آموزش پزشکی از یک سو، و صدا و سیما؛ روزنامهها؛ و مراجع نشر کتاب از سوی دیگر برای نهادینهکردن و آموزش همسان آیین نگارش و ویرایش. [این دست راه حل ها هرگز به جایی نمی رسد.]
در سطح دولتی: پیشنهاد میشود که دولت ارگانهای تابع خود را – که به نوعی از بودجه عمومی استفاده میکنند – وادار به پیروی از دستورِ خط و دستورِ ویرایش مطابق مصوبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی بکند.
در سطح مدرسین: پیشنهاد میشود – هرچند به مدد اهرم نمره – دانشجویان و دانشآموزان را ملزم به درستنویسی کنیم و حداقل بخشی از ارزشیابی را بر مبنای گزارش آخر ترم و مقالات قرار دهیم.
و در انتها در سطح فردی توصیه میشود که فارسیزبانان به واسطه منابع موجود، خود را با دانش حداقلی دستور خط و آیین نگارش آشنا سازند. همچنین بدیهی است که مطالعه متون روان و متکی به آیین نگارش سره [؟] میتواند در درازمدت باعث اعتلای توانایی نوشتن خواننده شود.
پینوشت:
١. قواعد، دستورالعمل، راهنما و استاندارد به ترتیب اعتبار این توصیهنامه هستند که درجات مختلفی از جامعیت، مانعیت، صحت و سقم، و نهایتاً مسؤولیت قانونی را دربر دارند:
Regulation, Guideline, Recommendation, and Standard.
*متن بالا نمونه خوبی از مشکلی است که دارد مطرح می کند! برخی مشکلات متن را در کروشه آورده ام و تعبیرهای نادرست را در میان دو خط کج نشان داده ام و هر جا کاربرد لغت یا شیوه استدلال مشکل داشته علامت سوال گذاشته ام. مساله نثرنویسی موضوع مهمی است که می ارزد درباره آن بحث مستمر وجود داشته باشد. اما بهتر است کسانی به آن بپردازند که خود نثر خوبی می نویسند یا می دانند که نثر بدی می نویسند و دنبال راه چاره اند! نکته اصلی در یادداشت بالا این است که بدون آموزش نمی شود توقع کرد دانش آموز و دانشجو نثر خوب بنویسد. ولی در باقی موارد بهتر است موضوع را به اهل نظر واگذاریم. نویسنده ای که اطلاعات اش در باره نثر و ویرایش دم دستی است کمکی به حل مساله نتواند کرد. اولین قدم در نوشتنِ خوب، مسلط بودن به موضوع است. – م.ج