نصرالله پورجوادی
در میان روزهای فرهنگی و دینی که در سنتهای ایرانی پا بر جای مانده است، توحیدیترین و مقدسترین روز نوروز است. نوروز که نخستین روز(های) بهار است نمودگار آفرینش جهان است، چه در گیتی و چه در مینو، چه در عالم شهادت و چه در عالم غیب. امروزه برخی با نیت نیک ولی از روی بی خبری نوروز را روز طبیعت میانگارند، ولی خلقتی که نوروز نمودگار آنست فقط خلقت طبیعت نیست. آفریدگار عالم قبل از خلقت طبیعت، عالم ماورای طبیعت یعنی مینو را میآفریند. هفت سینی که در مجموعه هفت سین میچینند هر یک نمادی است طبیعی از حقیقتی مینوی که به آن سپنتا مینو گفته میشود. به عبارت دیگر، هر یک از هفت سین نمادها یا وجوهی از ذات الهی هستند. البته شش سین نمودگار شش صفت الهی اند و سین هفتم در حقیقت «خود» خداوند یا ذات اوست. به آن شش صفت الهی امشاسپندان گفته میشود، یعنی مقدسان نامیرا یا جاودان. از آنجا که صفات ذات عین ذات اند، پس هر شش سین مانند سین هفتم که «خود» است نمودگار ذات الهی هستند و، به همین جهت، هفت سین در واقع کثرتی است در عین وحدت و جمع آنها در مجموعه نمایشی است از توحید.
در مورد صادر هفتم که «خود» ایزدی است گفتهاند که پس از صدور با وهومنه که صادر اول است پیوند مییابد و با آن یکی میشود. همین خود ایزدی است که در عرفان اسلامی «نفس الرحمن» خوانده میشود. سینهای دیگر نیز که هر یک نمودگار صفتی از ذات باری تعالی هستند هریک دارای اسمی هستند. اسمی که در میان همه اسماء برجستهتر است “حق” است. این اسم از قرن سوم به بعد توسط عرفای مسلمان زبانزد شده است، تا جایی که بعد از اسم الله معروفترین اسمی است که برای خداوند به کار برده میشود. اسم حق تعالی احتمال دارد که از پارسی باستان باشد و ترجمه ای از “اشه وهیشتا” باشد. اشه یا ارته که معمولا به راستی ترجمه میشود در عربی حق است و وهیشتا که برترین ترجمه میشود متعالی بودن را میرساند چه اشه وهیشتا از همه اجسام و محسوسات برتر است و ترانساندانس دارد.
اسم دیگری که در هفت سین با موضوع آفرینش و نوروز مرتبط است نام منه است که خود یکی از امشاسپندان است و آن به معنی شعور و آگاهی است در عالم خلقت و در الهیات اسلامی از آن به علم باری تعالی تعبیر میشود و عرفا آنرا روح اعظم مینامند که احتمالا ترجمه «وهومنه» است. همانطور که گفته شد «خود» ایزدی که صادر هفتم است با وهومنه که روح اعظم است در بدو خلقت آمیزش مییابند و از سریان این دو که یکی نفس رحمانی است و دیگری شعور و آگاهی است در سراسر جهانی که قبلاً در زمستان عدم به سر میبرد جاری و ساری میگردد و در تعبیرات اسلامی میگویند جبرییل از همه جا عبور میکند و حیاتی تازه و زندگی نو در جهان پدید میآورد. در شعر پارسی هم از این نفس رحمانی و برکتی که از قدمهای جبرییل پدید میآید به عنوان باد صبا یاد میشود چنان که حافظ میفرماید: