وسوسه مدرسه تیزهوشان؛ تست‌زنی کودکی فرزندان‌مان را نابود کرده است

سینا قنبرپور
در گفتگو با رضوان حکیم زاده
روزنامه اعتماد

سرانجام وزیر آموزش و پرورش دستور داد تا برگزاری آزمون‌های ورودی مدرسه‌های نمونه مردمی و تیزهوشان که در پایه هفتم برگزار می‌شد حذف شود تا به این ترتیب بساط موسسه‌های تست‌زنی و رواج کتاب‌های کمک‌درسی برای شرکت در این آزمون‌ها را یک گام به عقب براند. رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش که مدتی است سیاست تفکیک دانش‌آموزان براساس استعداد و امکانات آموزشی را نقد می‌کند در این باره می‌گوید: تاکنون منافع یک عده موسسه‌های سودجو موجب شده کودکی فرزندان این سرزمین نابود شود. حکیم‌زاده خودش معلم بوده و از لیسانس تا دکتری «برنامه‌ریزی درسی» خوانده و آموزش و پرورش تطبیقی تدریس می‌کند. او منتقد سرسخت مدرسه‌های تیزهوشان است و معتقد است «فاصله امکاناتی که دانش‌آموزان از آن برخوردارند به طرز نگران‌کننده‌ای در حال افزایش است. عدالت در فرصت‌های یاددهی و یادگیری وجود ندارد و ما نیازمند بازتعریفی از عدالت آموزشی هستیم. بازتولید طبقات اجتماعی از طریق جداسازی دانش‌آموزان صورت می‌گیرد که باید این رفتار اصلاح شود. ما یک جداسازی براساس امکانات آموزشی داریم که گاه خواسته و گاه ناخواسته است. یک جداسازی هم براساس استعدادشان داریم.»

شما مدت‌ها براین موضوع تاکید می‌کردید که دانش‌آموزان را نباید براساس استعداد یا توان پرداخت مالی خانواده‌های‌شان در مدرسه‌های مختلف تفکیک کرد. یکی از این مدل تفکیک‌ها با آزمون‌های تست ورودی به مدرسه‌های نمونه مردمی و تیزهوشان، دانش‌آموزان را تحت تاثیر قرار می‌داد و برگزاری همین آزمون‌ها بازارداغی را برای موسسه‌های آماده‌سازی و برگزاری آزمون رقم زده بود. حالا وزیرآموزش و پرورش از توقف آزمون‌های تستی خبرداده است. این تصمیم چیست و قرار است چه آثاری داشته باشد؟

همان طور که وزیرمحترم آموزش و پرورش در توییتر، خودشان هم توضیح داده‌اند هدف اصلی ما در مدرسه‌های ابتدایی این است که منطبق بر «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» محیط شاداب و با نشاط را فراهم کنیم تا دانش‌آموزان بدون درگیرشدن با استرس و فضای اضطراب‌آور در کنار همدیگر با مشارکت درس بخوانند. ارزشیابی توصیفی-کیفی که در دوره ابتدایی انجام می‌شود نیز هدفش همین بوده است. در عین حال گزارش‌های متعددی داشته‌ایم که دانش‌آموزان برای ورود به مدرسه‌های تیزهوشان و نمونه مردمی مجبور بودند در آزمون‌های متعددی شرکت کنند. همین موقعیت سبب شده موسسات مختلفی وارد میدان شوند و کلاس‌های آماده‌سازی تست برگزار کنند. خانواده‌های دانش‌آموزان نیز بعضا با ناآگاهی و با صرف هزینه‌های گزاف دنبال این قضیه می‌رفتند و از سوی دیگر معلمان ما نیز خودشان را ناچار می‌دیدند که در کنار برنامه‌های درسی کتاب‌های کمک آموزشی را استفاده بکنند زیرا مطالباتی از سوی خانواده‌ها از مدرسه‌ها وجود داشت. اینها همه باعث شده بود که فضای مدرسه‌های ابتدایی به ویژه از پایه سوم به بعد به سمت آماده‌سازی دانش‌آموزان در یک آموزش و پرورش شایع به سمت ورودی مدرسه‌های تیزهوشان و نمونه‌مردمی از پایه هفتم برود. این رویه هزینه‌های زیادی به خانواده تحمیل می‌کرد.

هزینه‌هایی که این روش به دانش‌آموزان و خانواده‌های‌شان تحمیل می‌کرد چه بود؟ به جز استرس و نگرانی از ردشدن در این آزمون‌ها چه هزینه‌های دیگری تحمیل می‌شد؟

بچه‌هایی که خانواده‌های‌شان تمکن مالی داشتند می‌توانستند به این کلاس‌ها بروند و در نتیجه در این آزمون‌ها نیز موفق می‌شدند. اما خانواده‌هایی که چنین تمکن مالی نداشتند طبعا چنین فرصتی هم نداشتند. ما نیز برای اینکه بتوانیم منطبق با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دوره ابتدایی را زنده و همراه با شادی و نشاط کنیم و براساس اصول تربیتی پیش برویم این تصمیم را اتخاذ کردیم و مقرر شد برگزاری هرگونه آزمون تستی در مدرسه‌ها از طرف موسسه‌ها، استفاده از کتاب‌های کمک‌آموزشی و همین‌طور برگزاری آزمون ورودی مدرسه‌های تیرهوشان و نمونه مردمی در پایه هفتم که اثراتش در دوره ابتدایی برمی‌گردد، حذف بشود. با این تصمیم امیدواریم ان‌شاءالله این فرصت برای دانش‌آموزان ابتدایی ما فراهم بشود تا از فشار این استرس و اضطراب آزاد بشوند و بتوانند با روحیه در مدرسه‌ها حضور داشته باشند.

 آیا این آزمون‌های تستی و برگزاری کنکور ورود به مدرسه‌های خاص سواد دانش‌آموزان را مخدوش نمی‌کند؟ تاکنون فشار موسسه‌ها آمادگی تست‌زنی به این سمت پیش رفته که دانش‌آموز بیشتر مهارت تست زنی پیدا کند تا سواد بیاموزد و مهارت‌های اصلی و مهم را در خود تقویت کند. بنابراین به نظر می‌رسد که این شیوه بر مهارت‌های دانش‌آموزان تاثیر منفی داشته است.

بله قطعا همین‌طور است. شما ببینید همه برنامه‌های درسی و کتاب‌های درسی تقلیل پیدا می‌کند به مهارت دانش‌آموز برای تست زدن. آیا هدف ما از فرصت‌های یاددهی و یادگیری که فراهم می‌کنیم این است که بتوانند چند تست را جواب بدهند؟ قطعا اینگونه نیست. با تحمیل این آزمون‌ها و مقدمات برگزاری آنها موجب این شده‌ایم که دوران کودکی که بنیادی‌ترین و مهم‌ترین دوره برای شکل‌گیری شخصیت و پرورش متوازن شخصیت دانش‌آموزان است را نادیده بگیریم و فرصت یاددهی و یادگیری کودکان را از دست بدهیم. هرگز دیگر چنین فرصتی را نخواهیم داشت. حال با این تصمیم درست یادگیری‌های دانش‌آموزان ما متناسب با سن خودشان و عمیق خواهد شد. ضمن آنکه موجب می‌شود دیگر اضطراب یا نگرانی نداشته باشند که این مدرسه قبول بشوند یا آن مدرسه قبول بشوند. با چنین اقدامی می‌توانیم با تقویت آموزش عمومی موقعیتی را فراهم کنیم که همه دانش‌آموزان در کنار همدیگر مهارت‌های اصلی را فرا بگیرند. خانواده‌ها نیز با این فشار و با این مطالبه مواجه نباشند .

البته ماهی را هروقت از آب بگیریم تازه است؛ اما فکر نمی‌کنید الان کمی دیر شده و در این سال‌ها موسسه‌های تست‌زنی و آموزش‌های کمک‌درسی آنقدر قوی شده‌اند که حتی زورشان از وزارتخانه آموزش و پرورش هم درتصمیم‌سازی و تاثیرگذاری بر خانواده‌ها بیشتر شده‌باشد؟

تصمیم درست را هر وقت بگیریم خوب است. ما آسیب‌های زیادی در این زمینه متحمل شده‌ایم. موسسات هم قطعا بیکار نمی‌نشینند. اما ما امیدواریم رسانه‌ها نقش اساسی خود در آگاهی‌بخشی به این مهم را ایفا کنند و به کمک دانش‌آموزان بیایند و در کنار آموزش و پرورش قرار بگیرند تا افکار عمومی را آگاه کنند. در‌واقع تاکنون منافع یک عده موسسه‌های سودجو موجب شده کودکی فرزندان این سرزمین نابود شود.

الان با تصمیم صرف از سوی وزیر هم نمی‌توانیم امیدوار باشیم که کودکی فرزندان‌مان احیا شود. این موضوع و برگزاری کلاس‌های فوق برنامه به یک فرهنگ و یک مطالبه جدی نزد خانواده‌ها تبدیل شده است. خانواده‌ها گمان می‌کنند باید فرزند خود را بعد از مدرسه هم به این کلاس و آن کلاس ببرند. حتی اگر مدرسه این کار را نکند خود خانواده‌ها این کار را می‌کنند. چه بسا خانواده‌ها مخفیانه و بدون اطلاع مدرسه فرزند خود را در کلاس‌های تست‌زنی و مشابه آن ثبت‌نام کنند. این فرهنگ با یک دستور وزیر تغییر نمی‌کند. آیا دستور وزیر مبنی بر حذف آزمون‌ها پیوست فرهنگی و اجتماعی بر تضمین موفقیت دارد؟

ما فکر می‌کنیم که باید به صورت همه‌جانبه به این برنامه و دستور وزیر در حذف آزمون‌ها بپردازیم. مدیران مدرسه نقش محوری در این زمینه دارند. آگاه‌سازی خانواده‌ها از برنامه‌های آموزش و پرورش در این عرصه است و بدیهی است که رسانه‌ها فرصت بسیار مناسبی در این راه هستند. مهم، تلاشی است برای جهت‌دهی صحیح به خانواده‌ها که چه چیزی برای آنها و فرزندان‌شان مناسب است اما مقداری زمان نیاز دارد تا نگرش‌های صحیح را بتوانیم جایگزین نگرش‌های نادرست کنیم. این تصمیم منطبق بر تمام اصول علم تعلیم و تربیت و نظام‌های آموزش‌های پیش روست. نظام‌هایی که نتایج خیلی خوبی داشته‌اند. یک پشتوانه خیلی قوی از جهت علم تعلیم و تربیت نیز در زمینه عدم جداسازی، عدم برچسب‌زنی به بچه‌ها با عناوین مختلف نیز داریم که در این زمینه مدیران ارجمند با آگاهی و هوشیاری می‌توانند به آگاه‌سازی خانواده‌ها و دانش‌آموزان بپردازند. ما به کمک رسانه‌ها خیلی امیدواریم تا بتوانیم این موج مثبت را به نفع آینده کودکان‌مان ایجاد کنیم.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته