عباس جوادی
چشم انداز
این مقاله در اصل از تابستان سال ۲۰۱۴ است که آن را «به روز» کرده ام. حتی در آن سال هم این موضوع تا حد زیادی کهنه و تبدیل به خاطره شده بود. موضوع بر سر کتابی در باره ترکی آذری ایران بود که من در سال ۱۹۸۹ که هنوز تا حدی «ایام جوانی» من به شمار می آمد، در باره زبان ترکی آذری ایران نوشته بودم. جالب است که در آمریکا استاد جلال متینی رئیس سابق دانشگاه مشهد در مجله «ایرانشهر» انتقاد تندی از این کتاب کرد و در مقابل دکتر جواد هیئت در مقاله ای در مجله «وارلیق» چاپ تهران از آن دفاع نمود. من که میان آن انتقاد و این پشتیبانی خود را مواجه با یک سوء تفاهم دوجانبه می دیدم، به اصطلاح «در وسط» مانده بودم. بحث دو طرف هم انصافا نه در باره من جوان و گمنام، بلکه در حوزه های تاریخ و سیاست معاصر ایران بود. :
مصاحبه تلویزیون ترکیه (ت ر ت) با مرحوم دکتر جواد هیئت موسس و مدیر محترم مجله «وارلیق» (تهران) مرا به یاد اواخر سال های ۱۳۶۰ انداخت که گهگاهی از آلمان مقالاتی به ترکی و یا فارسی نوشته و به آقای دکتر هیئت می فرستادم و آقای دکتر هیئت هم لطف کرده آنها را برای چاپ به گروه تحریریه مجله می دادند. از آن میان می توان به سلسله مقالاتی در باره تغیر الفباء در جمهوری آذربایجان و مقالات دیگر در باره زبان ترکی آذری و بخصوص دستور زبان و آوا شناسی – واج شناسی زبان اشاره کرد که بعدا نسخه بعضی از آنها را در این سایت «چشم انداز» گذاشتم.
و اما در همان دوره، دقیق ترش در سال ۱۹۸۹ م کتابی به فارسی نوشتم با عنوان «آذربایجان و زبان آن» که در آمریکا چاپ شد و در آن هم اساسا در باره تاریخ زبان ترکی آذری و ابعاد مشکلات کنونی (الفباء، استانداردیزاسیون و مدرنیزاسیون) و تبعیضی که در دوره پهلوی نسبت به این زبان روا شده صحبت کرده از جمله نوشته بودم که آموزش خواندن و نوشتن ترکی آذری در گذشته و حال با مشکلات سیاسی روبرو بوده و اجازه دادن به تحصیل ترکی آذری حتی بعنوان یکی دو ساعت درس در کنار درس های دیگر برعکس نگرانی همگانی هم حق است و هم می تواند باعث آرامتر شدن احساسات مردم شود. این کتاب که اصولا درباره زبان ترکی آذری و به مراتب کمتر راجع به مسائل سیاسی بود، باعث شد که آقای دکتر جلال متینی استاد محترم و سابق دانشگاه مشهد در مجله «ایران شناسی» چاپ آمریکا مقاله ای با عنوان «آذربایجان کجاست؟» در انتقاد از محتوای این کتاب نوشتند که نکات اساسی آن رد «تُرک» نامیدن تُرک زبانان ایران و این استدلال آشنا بود که جمهوری آذربایجان در واقع آذربایجان نیست و اران است (که بحثی جدید نیست). به نظر بنده انتقادی که آقای دکتر متینی به مندرجات کتاب کرده بودند، به این تصور نادرست استوار بود که نیت از نوشتن این کتاب از طرف من اشاعه تجزیه طلبی و یا پان ترکیسم و اتحاد شمال و جنوب ارس بود که طبیعتا موردی نداشت و هم نیت تالیف آن کتاب و هم مضمون آن درست برخلاف تصوری بود که در ذهن استاد متینی ایجاد شده بود.
بدون شک آن کتاب محصول جوانی بنده هم بود، اما آنچه که من در آنجا سعی کرده بودم بگویم، کم و بیش همان بود که در این چند سال اخیر هم نوشته و همه را اتفاقا در این سایت «چشم انداز» هم منتشر کرده ام و آن اینکه آذربایجانیان ایران خود را نه بخاطر اختلاف نژادی و قومی، بلکه به جهت ترکی بودن زبان مادری و یا نخست خود «ترک» می نامند و این است که در ایران غالبا موجب سوء تفاهم می شود که گویا در این نامگذاری نیت های سیاسی و خصمانه بر ضد ایران و ایرانیت پنهان است.
فارسی زبان کتبی و مشترک همه ایران بوده و هنوز هم هست. این موضوع مربوط به دوره پهلوی هم نیست. در دوران پیش از آن، یعنی حکومت های ترکان سلجوقی و حتی پیش از اسلام یعنی پیش از آغاز ترک شدن زبان آذربایجان نیز زبان مشترک و کتبی ایرانیان و از جمله آذربایجانیان، فارسی میانه یعنی پهلوی بود، در حالی که هر کس، در سطح محلی و شفاهی به لهجه پهلوی خود حرف می زد. اما از دوره پهلوی به بعد که نظام دولتی، آموزشی، اداری و نظامی و حقوقی ملی و سرتاسری شد، آموزش ترکی آذری با محدودیتهایی روبرو گردید که اصولا ناشی از نگرانی هم خود مردم و هم دولت از سوء استفاده های سیاسی شوروی از موضوع زبان مادری مردم یعنی ترکی بود. طبعا مهم ترین تجربه منفی نیز اشغال آذربایجان از طرف شوروی و بر سر کار آوردن حکومت فرقه دمکرات به رهبری پیشه وری بود که زبان مادری را بهانه تجزیه ایران قرار داد. اصولا در این پس منظر تاریخی و سیاسی آموزش خواندن و نوشتن ترکی آذری محدود و حتی ممنوع شد. من در آن کتاب این نظر را داده بودم که با وجود این گذشته و تجربه منفی، آموزش خواندن و نوشتن زبان مادری چیزی طبیعی و لازم است و نمی توان و نباید آن را برای همیشه ممنوع نمود. بر عکس، تعدیل تدریجی این سیاست می تواند به آرامش و همبستگی بیشتر اجتماعی و احقاق یک حق طبیعی مردم کمک کند.
آقای دکتر جلال متینی در مورد خود بنده هم کم لطفی غیر قابل فهمی کرده و حتی در آن مقاله نوشته بودند که من گویا ظاهرا خودم هم اهل باکو هستم و در مورد آذربایجان تبلیغات پان ترکیستی و حتی استالینیستی می کنم! همین بود که باعث شد (بدون آنکه من خبری داشته باشم) آقای دکتر هیئت خودشان در مجله «وارلیق» مطلب نسبتا مفصلی در مورد مقاله آقای دکتر جلال متینی نوشتند که من در اینجا لینک آن مقاله را می گذارم. من بعدا طی نامه ای از دکتر هیئت تشکر کردم. در ضمن این را هم بگویم که احترام بنده نسبت به دانش وسیع و خدمات فرهنگی آقای دکتر جلال متینی همچنان پا برجاست و به نظر من، صرفنظر از مباحثات تاریخی که چیزی مفید است و باید با دقت و تعامل علمی ادامه داده شود، در این بحث آنچه که مربوط به شخص بنده می شود، چیزی جز یک سوء تفاهم نبوده است.
مقاله دکتر جلال متینی با عنوان «آذربایجان کجاست؟» در این لینک
دکتر جواد هیئت: در باره مقاله «آذربایجان کجاست؟» در این لینک