معصومه ناصری
احمد محمود، جایی از یادداشتهای روزانهاش در روز شانزده آذر ۶۴ مینویسد: «واقعا که نویسنده تو مملکت ما باید پوستش از پوست کرگدن کلفتتر باشد تا بتواند به نوشتن ادامه بدهد.» این بعد از شرحی است که درباره گیر کردن رمان همسایهها به قول خودش در «اداره سانسور شاهنشاهی» و وزارت ارشاد جمهوری اسلامی نوشته است.
این یادداشتها بخشی از کتابی است که با عنوان «دیدار با احمد محمود» با همت فرزندانش؛ سارک، بابک و سیامک محمود (اعطا) در انتشارات معین منتشر شده است.
به شهادت یادداشتهای روزانه احمد محمود در این کتاب، او خودش یک کرگدن بود که اگر نبود، با روزگار سختی که پس از زندان و تبعید، مشکلات مالی پس از بازخرید، جنگ هشت ساله و جلوگیری از انتشار کتابهایش تجربه کرده بود، نوشتن آن تعداد کتاب ممکن نمیشد.
کتاب دیدار با احمد محمود با این شعر از خود شروع شده:
گیاه، خواب زرد میبیند
در پاییز
مورچه، خواب انبار خوشههای طلایی گندم
خرس، خواب زمستانی
و من
خواب نان گندم زرد طلایی
در زمستان این مرز پرگهر
تاریخ این شعر آذر ماه سال ۷۴ است. دو سال پیش از آن که نامش به عنوان یکی از برگزیدههای جشنواره بیست سال ادبیات داستانی ایران مطرح شود و بعد خط بخورد. عطاالله مهاجرانی وزیر وقت ارشاد گفته است که رهبر ایران در برابر انتخاب احمد محمود به عنوان یکی از دریافتکنندگان این جایزه مقاومت کرده و اجازه نداده از او تقدیر شود.
او در سال ۷۲ در جواب نامه کسی که برایش نوشته بود «اگر مدار صفر درجه به سیاست روز آلوده نشده بود بهتر بود» مینویسد: «من با این باور خیلی موافق نیستم. آدمها و حوادث، از ابزار کار نویسنده هستند. من چطور میتوانم آدمهای امروز سرزمینام را، جدا از سیاست تعریف کنم و مدعی باشم که حق مطلب را ادا کردهام؟» او نامهاش را با این جمله تمام میکند که «اصلا خود جدا کردن سیاست از ادبیات اگر که صادقانه هم باشد، نوعی سیاست است.»
احمد محمود جوانیاش را با پنج سال زندان و تبعید شروع کرد. اتهامش عضویت در سازمان افسران حزب توده بود. همین محکومیت باعث شد که از نظر حاکمیت «صلاحیت اجتماعی» برای کار دولتی نداشته باشد و برای گذران زندگیاش به کارهایی مثل بزازی و نانوایی بپردازد. او در مصاحبهای که در همین کتاب هم باز منتشر شده میگوید «از سال ۱۳۳۶ رابطهام را با […] قطع کردم تا در نوشتن مستقل باشم. چون من معتقدم که نویسنده نباید در چارچوب سازمانهای سیاسی و احزاب بگنجد، زیرا تبدیل میشود به یک وسیله تبلیغاتی برای حزب و سازمان.»
بعد از انقلاب احمد محمود خودش را از کار در موسسه تولید لباسی که در آن کار میکرد بازخرید کرد و تصمیم گرفت «نویسنده حرفهای» شود. آن هم در شرایطی که به نوشته خودش در ایران باید برای انتشار کتاب، مجوز گرفت و مردم کتابخوان کماند و حکومت، نویسنده مستقل را ارج نمینهد و نان خوردن از راه نوشتن به «قلم به مزدی» تعبیر میشود، نویسنده حرفهای شدن کار کرگدنها است.
او در نامهای به یک دوست که در کتاب «دیدار با احمد محمود» منتشر شده نوشته: «هنوز که هنوز است استقلال خودم را حفظ کردهام و البته لازمهاش تحمل سختیهای زندگی است.»
«سختیهای زندگی» که احمد محمود از آن حرف میزند هم شامل درگیر شدن با مخارج زندگی روزمره است که شواهد آن را در خاطرات روزانه او میتوان دید و هم بازماندن از تجربه و سفر. او در پاسخ به نامه و دعوت ابراهیم گلستان که او را به انگلیس دعوت کرده مینویسد: «گرانی بی حد و حساب، لحظه به لحظه همه چیز، طوری درگیر گذران روزانهمان کرده است که خیال سفر چنان دور از ذهن میشود که انگار نه انگار چیزی به نام “سفر” هست. سفرهای دعوتی هم که معاذالله!»
حتی یک بار ناشر یکی از کتابهایش به عنوان «حقالتالیف» به او شلوار میدهد. او در یادداشتهایش نوشته که «کتاب پسرک بومی و غریبهها را انتشارات بابک چاپ کرد -هر دو در سال ۵۰- حق التالیف هم داد؛ سیصد تومان و تعدادی شلوار کار – یکی هفده تومن حساب کرد که از تولیدی همسایهاش گرفت و داد بردم خانه بچه ها بپوشند. خودم هم پوشیدم. تو خانه خوب بود.»
همین دردسرهای زندگی و «گذران روزانه» با احمد محمود کاری کرده بود که به گفته خودش در نامهای به ابراهیم گلستان مینویسد «انگار نه انگار چیزی به نام سفر هست.»
ظاهرا ابراهیم گلستان در نامهای به احمد محمود درباره «گریز از محیط بی آفتاب انگلیس و پناه بردن به فرانسه یا ایتالیا» نوشته است که او در جوابش مینویسد: «در این جا به جا شدن، اصلا به ایران هم فکر کردهاید؟ میدانم- همه مشکلات و نا به سامانیها و ناموزونیها و آشفتگیهای ایران را میدانم چون درگیرش هستم و دستم از دور بر آتش نیست، اما گمان میکنم طبیعت پاییز کوهساران مثلا طالقان را نمیشود در جایی دیگر پیدا کرد، به خصوص که زبان و دم و بازدمش آشنای هزار ساله باشد.»
کتاب دیدار با احمد محمود با کوشش فرزندانش منتشر شده و حسناش دیدن چهره او از میان یادداشتهای شخصی و نامههای خصوصی اوست اما بعضی از بخشهای کتاب بدون توضیح منتشر شده است.
شاید در ویرایش دوباره کتاب این شرحها هم افزوده شود و کتاب بعدی نه «گزیده» که شرح کاملتری از زندگی نویسنده زمین سوخته باشد.