چگونه مثل فیلسوفان روشن و دقیق بنویسیم؟

سعید رازی دوست
خبرنگاران ایران

«مقاله باید برای خواننده قابل فهم باشد. اگر استدلالی فوق‌العاده داشته باشید و نتوانید به خواننده منتقل کنید، استدلال‌تان عملاً هیچ ارزشی ندارد. سه راه از مهم‌ترین راه‌های قابل فهم کردن مقاله، اطمینان حاصل کردن از انسجام، وضوح و ایجاز مقاله است.» (مثل فیلسوف نوشتن، ص ۲۱۳)

اگرچه مخاطبان اصلی کتاب «مثل فیلسوف نوشتن»، دانشجویان رشته‌ فلسفه‌اند، همه‌ کسانی که با نوشتن سر و کار دارند و قرار است متن‌شان خواننده را با خود همراه کند، به این کتاب نیاز خواهند داشت.

آموزه‌هایی که «ای. پی. مارتینیک» در کتابش گردآورده، نه فقط برای نویسندگان مطالب فلسفی، ازجمله نویسندگان صفحه‌های اندیشه‌ی روزنامه‌ها، برای روزنامه‌نگاران و تحلیل‌گرانی که در هر عرصه‌ دیگر هم به رسانه‌نگاری مشغولند منبع کم‌نظیری است. به بند نخست یادداشت نگاه کنید و فکر کنید که آیا مطالب شما – یا مطالبی که در روزنامه‌ها می‌خوانید – از انسجام، وضوح و ایجاز کافی برخوردار هستند؟ اگر پاسخ‌تان مثبت نیست، در هر زمینه‌ای که روزنامه‌نگاری می‌کنید، خواندن کتاب این استاد رشته‌ی فلسفه در دانشگاه تگزاس را مفید خواهید یافت.

کتاب «مثل فیلسوف نوشتن» مرجع آموزشی ساده‌ای است برای نوشتن هرگونه مقاله یا یادداشت تحقیقی و استدلالی. مارتینیک می‌نویسد: «زیبا نوشتن آموختنی نیست. حاصلِ نوعی قریحه است و قریحه قاعده‌بردار نیست. برنامه‌ من بحث در مورد چیزی است که اعتقاد دارم آموختنی است: چگونه نثر روشن، موجز و دقیق داشته باشیم؟ زیبایی، خواستنی است؛ اما سادگی هم مطلوب است. این دومی همان چیزی است که من هدف قرار داده‌ام.» (ص ۷ و ۸)

نویسنده به نقل از نیچه آورده است: «آنان که می‌دانند عمیق‌اند، می‌کوشند تا به‌روشنی سخن بگویند. آنان که می‌خواهند عمیق بنمایند، می‌کوشند مبهم باشند.» (ص ۷) و به نقل از ویتگنشتاین آورده است: «هر چیزی را که بتوان گفت، می‌توان واضح گفت.» (ص ۲۲۱) نویسنده که معتقد است مقاله یا گفتار آشفته حاصل آشفتگی فهم نویسنده است، سنجه‌ای را در اختیار نویسندگان قرار می‌دهد: «اگر دیدید جمله یا بندی می‌نویسید که از لحاظ دستوری از اختیارتان خارج است، احتمالاً فکر شماست که اختیارش از دست‌تان خارج شده است. بنابراین می‌توانید از نثرتان به‌عنوان معیاری برای سنجش میزان فهم‌تان از مسأله‌ای که درباره‌اش می‌نویسید و به‌عنوان شاخصی برای بخش‌هایی از مقاله که به تأمل بیشتر نیاز دارد استفاده کنید… اگر کسی بتواند مجموعه‌ای از جملات دستوری منسجم راجع به موضوعی فلسفی بنویسد، در آن ‌صورت احتمالاً از آنچه دارد می‌گوید تصور روشنی در ذهن دارد.» (ص ۱۱)

سپس ضابطه‌ «دقت» را معرفی کرده می‌نویسد: «نثر مبهم و مطول نشانه‌ی عمق ذکاوت نیست؛ بلکه‌ نشانه‌ سردرگمی است… صحیح، روشن و دقیق بنویسد. ازآنجاکه زبان، بیانِ اندیشه است، زبانِ روشن، بیان اندیشه‌ روشن است… هرکسی می‌تواند موضوعی را سخت کند، ساده کردن موضوع است که متفکر ورزیده می‌طلبد.» (ص ۱۲)

مارتینیک که باور دارد مقاله‌ای که نتوان با آن ارتباط برقرار کرد، به یکی از هدف‌های اصلی تألیف خود نرسیده است، ضمن تأکید دائمی بر مفاهیم اصلی ضروری برای تولید یک متن روشن، به‌واسطه‌ بحث‌ها، نمونه‌ها و تمرین‌ها، انسجام، وضوح، ایجاز و باریک‌بینی را برای خوانندگان کتابش به مفاهیم ملموس بدل می‌کند.

فصل اول کتاب «نویسنده و مخاطب» نام دارد. وی در این فصل بعد از توضیح اینکه «نویسنده باید رأی و مدعای خود را اعلام کند و بعد آن را توضیح دهد. او باید رأیش را اثبات کند یا حداقل شواهد مناسبی برای آن بیاورد» (ص ۲۰) می‌نویسد: «دید شما باید احترام‌آمیز باشد. اگر برای کسی چیزی می‌نویسید، باید این را در نظر داشته باشید که او شایسته‌ آن است که حقیقت را برایش هرچه روشن‌تر و فهم‌پذیرتر کنید. به‌‌علاوه اگر کسی را مخاطب نوشته‌ خود قرار می‌دهید، درواقع قسمتی از وقتش را طلب می‌کنید. از او می‌خواهید که وقت صرف کند و سعی کند نوشته‌ شما را بفهمد. اگر کارتان سرسری و خالی از دقت باشد، وقتش را تلف و با او غیرمنصفانه رفتار کرده‌اید. مقاله‌ سرهم‌بندی‌شده و بی‌قاعده، هم توهینی به مخاطب است و هم بر وجهه‌ شما تأثیر بدی می‌گذارد… مقاله‌ خوب نشان‌دهنده‌ احترامی است که نویسنده برای مخاطب قائل است.» (ص ۲۳)

آنچه در بندهای پیشین آورده شد، کلیاتی بود برای آشنایی اولیه با کتاب. این استاد رشته‌ی فلسفه که مقاله‌نویسی یکی از دغدغه‌های اصلی آموزشی اوست، اثری تولید کرده که درونی شدن آموزه‌هایش باعث تولید متن‌های روشن و مستدل خواهد شد.

عنوان فصل‌های کتاب به شرح زیر است: نویسنده و مخاطب، منطق و استدلال در نگارش، ساختار مقاله‌ فلسفی، نوشتن، شگردهای نگارش تحلیلی، ملاحظاتی درباره‌ محتوا، بعضی اهدافِ ناظر به صورت و مشکلات مقدمه. در هر فصل، پس از پایان مباحث، تمرین‌ها و نمونه‌هایی چند آمده است.

برای پایان این معرفی بخش‌هایی از فصل هفتم کتاب را نقل می‌کنیم با این توضیح که شیوه‌های دستیابی به موارد طرح شده، به صورت مبسوط در کتاب آمده است: «بخش عمده‌ای از انسجام، منوط به پیوستگی است؛ یعنی نحوه‌ انتقال مقاله از بخشی به بخش دیگر تا رسیدن به مقصد. مقاله‌ای که نویسنده‌اش از این شاخ به آن شاخ می‌پرد، و ظاهراً سرمنزل مشخصی درنظر ندارد، معیوب است، حتی اگر تک‌تک جملاتش آکنده از نیروی چشمگیر بلاغت باشد.» (ص ۲۱۵) … «هیچ توجیحی برای کسی که تعمداً پیچیده می‌نویسد وجود ندارد. نویسنده ملزم است واضح بنویسد.» (ص ۲۲۲) «ایجاز، محتوا را با اختصار ترکیب می‌کند. موجز بودن یعنی انتقال مطالب بسیار در مجالی اندک.» (ص ۲۳۰)

کتاب مثل فیلسوف نوشتن، آموزش نگارش مقاله‌ء فلسفی، را فاطمه و لیلا مینایی از انگلیسی ترجمه کرده‌اند و نشر هرمس چاپ نخست آن را سال ۱۳۹۳، در ۳۰۵ صفحه و به قیمت ۱۸هزار تومان منتشر کرده است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته