نرگس انتخابی
جهان کتاب، شماره ۳۱۹
Literary Translation in Modern Iran. A sociological study. Esmail Haddadian-Moghaddam. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing Company, 2014.
مطالعات ترجمه در ایران موضوعی نوپاست که بهتازگی به رشتهای دانشگاهی تبدیل شده است. کتاب ترجمه ادبی در ایران مدرن اولین پژوهش جامع در زمینه ترجمه ادبی در ایران از دوران قاجار تا روزگار کنونی است. منظور نویسنده از ترجمه ادبی، ترجمه رمان، داستان کوتاه، شعر و نمایشنامه از زبانهای اروپایی، بهویژه از انگلیسی، به فارسی است.
با اینکه ترجمه متون دیگر هم از اهمیت شایان توجهی برخوردار است، اما آنچه بخش مهمی از گفتمان ترجمه در ایران را به خود اختصاص داده، ترجمه ادبی است؛ حوزهای که به گفته نویسنده کماکان بکر و مهجور مانده است. یکی از اهداف نویسنده کتاب یافتن پاسخهای مناسب برای پرسشهای کنجکاوی برانگیزی است که در مقدمه پیش میکشد. از جمله این پرسشها میتوان به این چند نمونه اشاره کرد: چطور اعتبار کتابی که مترجمی ایرانی در سده نوزدهم ترجمه کرده به شخص دیگری تعلق میگیرد؟ چطور سرگردی بریتانیایی ناشر کتابی فارسی میشود که هویت نویسنده آن نامعلوم است؟ دیپلماسی فرهنگی جنگ سرد چه کمکی به پیشبرد نشر در ایران کرده است؟ چطور ناشری ایرانی که با زبانهای خارجی آشنا نبوده به یکی از ناشران کلیدی خاورمیانه تبدیل میشود؟ و شاید از همه این پرسشهای تاریخی مهمتر، این پرسش ساده که چرا پس از انقلاب اشخاصی به حرفه ترجمه روی آوردهاند، حرفهای که بازده مالی آن چندان رضایتبخش نیست و تنها سرمایهای که برای مترجم به ارمغان میآورد سرمایه معنوی و اعتبار و شهرت است، سرمایهای که گاه برای مترجم دردسرساز هم میشود؟ پرسشهایی از این دست زمینه مطالعات ترجمه در ایران را فراهم میسازد. نویسنده با نگاهی به کار مترجمان، ناشران و دیگر کارگزاران نشر، مانند ویراستاران، و سیاستهای فرهنگی دولتی در ایران، به بررسی شیوههای تصمیمگیری، انگیزهها و انتخابها میپردازد و عوامل پیشبرنده و بازدارنده در نشر ایران را معرفی میکند.
اسماعیل حدادیان مقدم در مقدمه کتاب اذعان میکند که نه جامعهشناس است و نه تاریخدان، و انتخاب چارچوبی جامعهشناختی ـ تاریخی بر اساس نظریات پیر بوردیو (۱۹۳۰-۲۰۰۲)، جامعهشناس فرانسوی، تنها به خاطر رویکرد تشریحی این نظریات بوده است.
اما چرا نویسنده تمرکز اصلی کار خود را بر ترجمه رمان گذاشته است؟ ترجمه به طور عام و ترجمه رمان به طور خاص به روند مدرنیزاسیون ایران و رویارویی با فرهنگ غرب کمک شایان توجهی کرده است و با معرفی ژانرهای جدید به نویسندگان ایرانی به پیشبرد زبان فارسی یاری رسانده است. توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که با وجودی که پس از انقلاب این ژانر از ترجمه با بیشترین ممیزی رو به رو بوده است، اما روز به روز سیر صعودی داشته و تعداد بیشتری رمان به فارسی ترجمه شده است. نویسنده بر آن است که کارگزاران نشر با بهکارگیری سیاست کجدار و مریز با محدودیتها و موانع رو به رو شدهاند و به کار خود همچنان ادامه دادهاند. این بررسی به نقش انکارناپذیر کارگزاران نشر در توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران میپردازد و برگی از تاریخ نانوشته ترجمه در ایران را به ثبت میرساند.
در فصل اول کتاب با رویکردهای نظری و روششناختی نویسنده آشنا میشویم. مطالعه این فصل به ویژه برای دانشجویان مطالعات ترجمه ضروری و مفید است و چارچوب پژوهشی کار را با دقت مشخص میکند. نویسنده بر آن است که از سال ۲۰۰۶، چرخشی جامعهشناختی در مطالعات ترجمه روی داده است، به طوری که در سال ۲۰۱۰ مدخلی با عنوان «جامعهشناسی ترجمه» به دستنامه مطالعات ترجمه راه یافته است. این چرخش جامعهشناختی بر آن است که مطالعه ترجمه از مطالعه مترجم جدا نیست. به عبارت دیگر، برای بررسی ترجمه باید فراتر از متن رفت و به نقش و انگیزه مترجم و بافت اجتماعی تولید و دریافت (مخاطب) نیز پرداخت. توجه به نظریات جامعهشناسانه بوردیو و رویکرد انتقادی او به جامعهشناسی، تعلیم و تربیت، هنر و فرهنگ در زمینه مطالعات ترجمه، ابزاری است که نویسنده به کمک آن میخواهد به تحلیل نقش مترجمان به عنوان کارگزاران اجتماعی و فرهنگی ترجمه بپردازد. در زمینه روششناسی، نویسنده به معرفی مدل پالوپوسکی میپردازد و چندگانگی شخصیت مترجمان، چندکاره بودن آنها، و انگیزههای گوناگون برای ترجمه، از جمله «علاقه وافر به اثر» و «کسب درآمد» را پیش میکشد تا به جدولی از «مدل سه لایه بررسی کارگزاران ترجمه» برسد، و به این ترتیب شیوه تصمیمگیری، انگیزهها و زمینه و شرایط کار را از نظر مترجم و ناشر نشان دهد.
فصل دوم کتاب شرح مختصری است از شرایط تاریخی و سیاسی ایران از دوران قاجار که «ایران کشوری ضعیف بوده با مرزهای جغرافیایی تعریف نشده» تا دوران پهلوی اول و تسریع روند مدرنیزاسیون ، دوران پهلوی دوم که از پرماجراترین دورههای تاریخی ایران بوده و دوران پس از انقلاب تا امروز. دوران پس از انقلاب به چهار بخش تقسیم شده که عبارتاند از: سالهای آغازین و جنگ، دوره پس از جنگ، دوره اصلاحات، و دوره بازگشت محافظهکاران. نویسنده به بررسی گفتمان ترجمه در این پیشزمینه تاریخی میپردازد و اهمیت کنفرانسهای ترجمه ادبی و مجله مترجم را در تحول ترجمه ادبی در ایران بیان میکند.
حدادیان مقدم داستان ترجمه ادبی در ایران را با ماجرای انتشار کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی (۱۹۰۵) آغاز میکند. این کتاب در آستانه انقلاب مشروطیت انتشار یافت. ترجمه میرزا حبیب اصفهانی، شاعر و مترجم ایرانی دوره ناصری، از کتاب جیمز موریه، دیپلمات انگلیسی، و ماجرای چاپ آن در کلکته توسط سرگردی بریتانیایی به نام داگلِس کریِوِن فیلات به عنوان یک موردِ پژوهشی موضوع فصل سوم کتاب است. در بسیاری از متون، از جمله در چاپ فیلات در کلکته، مترجم این کتاب به اشتباه حاجی شیخ احمد روحی کرمانی معرفی شده که از دوستان میرزا حبیب بوده است. ادوارد براون در مقدمهای که بر کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی نوشته خبر از نامهای میدهد که در آن کرمانی، میرزا حبیب را مترجم کتاب معرفی میکند، اما براون در چاپ چهارم تاریخ ادبیات فارسی سهواً از کرمانی به عنوان مترجم این کتاب یاد میکند. پژوهشگران زیادی، از جمله مجتبی مینوی، تلاش کردند پرده از ابهام مترجم این کتاب بردارند. مینوی در سال ۱۹۶۱ در کتابخانه دانشگاه استانبول دستنویس اصلی ترجمه میرزا حبیب را یافت و میکروفیلم آن را به ایران آورد. در این فصل نشان داده میشود که با وجودی که میرزا حبیب، به گفته خود، به متن اصلی وفادار بوده و در مقدمه کتاب نوشته:
من نه این از جیب و انبان گفتهام/ آنچه را گوینده گفت، آن گفتهام
اما در عمل کوچکترین اهمیتی برای متن اصلی قائل نبوده و بیشتر به پیشرفت سیاسی کشور، بیداری درباریان و کاشتن تخم اصلاحات در میان ایرانیان اهمیت میداده تا وفاداری به متن کتاب. میرزا حبیب البته چندان موفقیتی در نیل به اهدافش نداشته است، چون سرمایه اندک، زیرساختهای ناکافی و کمسوادی عامه مردم موانع اساسی برای کارگزاران نشر در آن دوره بوده است.
قصیدهای انتقادی از شمسالملوک مصاحب، نماینده سابق مجلس شورای ملّی و از منتقدان سیاستهای دولتی در دوره پهلوی، آغازگر فصل بعدی است. پس از شرحی اجمالی از اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوران، ترجمه مصاحب از رمان غرور و تعصب اثر جین آستین و انتشار آن در بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال ۱۳۳۶مورد بررسی قرار میگیرد. انتخاب این رمان به عنوان یک موردِ پژوهشی به سه دلیل است: اول آنکه نقش یک مترجم زن که در عرصه سیاست هم فعال بوده در روند مدرنیزاسیون ایران مطرح میشود. دوم آنکه نقش بنگاه ترجمه و نشر کتاب، به عنوان یکی از کارگزاران نشر، مشخص میشود و دست آخر اینکه اولین تلاشهای مترجمان ایرانی برای ترجمه آثار کلاسیک برای مخاطبان عام فارسیزبان بررسی میشود. در فصل چهارم، همچنین نقش سه انتشارات پیشتاز و تأثیرگذار آن دوره، یعنی انتشارات امیرکبیر به مدیریت عبدالرحیم جعفری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب به مدیریت احسان یارشاطر، و انتشارات فرانکلین ایران به مدیریت همایون صنعتیزاده، مورد توجه قرار میگیرد. این سه مؤسسه در جهت ارتقای سطح کیفی و کمّی ترجمه و نشر نقشی انکارناپذیر ایفا کردهاند. برای نمونه، نویسنده بر آن است که دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده در دوران جنگ سرد، مبارزه با خطر کمونیسم در منطقه از طریق ارائه کتاب بوده است و به همّت همایون صنعتیزاده، فرانکلین ایران به بزرگترین و پر کتابترین فرانکلین جهان تبدیل میشود.
جامعترین و خواندنیترین تصویر از ترجمه و نشر پس از انقلاب در فصل پنجم کتاب ارائه میشود. از آنجا که بیشتر تاریخ معاصر ایران، از جمله تاریخ نشر، شفاهی است، تلاش حدادیان مقدم برای مستند ساختن این تاریخ از طریق پژوهشهای میدانی، مصاحبه، پرسشنامه، و استناد به آمار قابل تقدیر است. حتی اگر موضوعات مطرح شده در فصلهای دیگر کتاب جسته و گریخته در کتابهای دیگر هم آمده باشند، فصلهای اول و پنجم کتاب در نوع خود منحصر به فرد هستند.
این فصل با نگاهی به وضعیت ممیزی در پیش و پس از انقلاب آغاز میشود و با استناد به آمار نشان میدهد که تیر ممیزی پس از انقلاب بیشتر متوجه آثار ادبی بوده و در حالی که سانسور پیش از انقلاب عاملی بازدارنده و قدغنکننده بوده، ممیزی پس از انقلاب جنبه تجویزی دارد. در این بخش ترجمه رضا رضایی از کتاب غرور و تعصب اثر جین آستین و ترجمه عبدالله کوثری از کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو وارگاس یوسا موشکافانه بررسی شدهاند و در مصاحبه با مترجمان این آثار، پرسشهایی درباره انگیزه آنها در انتخاب اثر، زبان و لحن ترجمه و مواد فرامتن مانند مقدمه مترجم، پشت جلد کتاب، مواد تبلیغاتی ناشر و مانند اینها طرح شدهاند. به عنوان مثال، رویکرد متفاوت رضایی و مصاحب در ارائه مقدمه و پانوشت در ترجمه غرور و تعصب جالب توجه است. در حالی که مصاحب مقدمهای طولانی بر کتاب نوشته و خواننده را مکرراً به پانوشتها ارجاع داده، رضایی رویکردی کمینهگرا برگزیده مبتنی بر این باور که خواننده متوسط به دنبال متنی خوشخوان است و پانوشتهای مکرر بازدارندهاند و به خوانش روان متن لطمه میزنند (نکتهای که نویسنده آن را درخور پژوهشی جداگانه دانسته است).
از دیگر بخشهای خواندنی شیوه انتخاب آثار توسط عبدالله کوثری است. او انتخاب خود را به نویسندگان امریکای لاتین محدود کرده که از محبوبیت خاصی در میان خوانندگان ایرانی برخوردارند. در میان این آثار هم به دنبال آنهایی رفته که «مسئلهدار» نیستند و از ممیزی سرفراز عبور میکنند. همچنین با تصمیمگیریها، سیاستها و انتظارات ناشران این آثار، جعفر همایی، مدیر نشر نی، و حسین حسینخانی، مدیر نشر آگاه، آشنا میشویم. سپس نویسنده به سراغ سه مترجم زن، مژده دقیقی، خجسته کیهان، و شیرین تعاونی میرود و نشان میدهد که بهرغم برخی تبلیغات، زنان در سالهای پس از انقلاب نه تنها در حوزه ترجمه بلکه در کل زندگی اجتماعی نقش فعالی ایفا میکنند و چه در زمینه نشر (که میتواند موضوع پژوهشی جداگانه باشد) و چه در زمینه ترجمه توانایی خود را به اثبات رساندهاند.
زنان مترجم هم مانند مردان بیش از هر چیز به دنبال کسب سرمایه معنوی بودهاند. به عنوان مثال، مترجمی مانند فرزانه طاهری، که تعداد ترجمههایش بیش از آثار همسرش هوشنگ گلشیری است، با ترجمه آثاری مانند خانم دالاوی اثر ویرجینیا وولف نشان داده که نقش فرهنگی خود را مقدم بر نقش خود به عنوان مترجم میداند. از ویژگیهایی که نویسنده برای ترجمه طاهری بر میشمرد میتوان به مقدمههای طولانی، پانوشتهای مکرر، و ترجمه دقیق و مو به مو اشاره کرد. طاهری برای ارائه فرامتنِ دقیق به منابع گوناگون مراجعه میکند و در نتیجه ترجمهاش مناسب خوانندگانی است که نه برای تفریح و لذت به سراغ کتاب میروند، بلکه مایلند ارزش نمادین و سرمایه ادبی و معنوی اثر را هم درک کنند. آیا دیگر زنان مترجم هم رویکرد مشابهی دارند؟ انگیزه دقیقی از ترجمه، سهیم کردن خوانندگان در لذتی است که از خواندن داستانهای خوب به دست میآید. کیهان معتقد است که اعتبار اجتماعی مترجمان در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است، با وجودی که وضعیت اقتصادیشان چنگی به دل نمیزند. در این میان، تعاونی موردی نامتعارف است که مانند دو مورد پیشین از راه ترجمه زندگی نمیکند و نه به دنبال اعتبار اجتماعی ترجمه است و نه به دنبال سلیقه و انتظارات بازار. او تنها سلیقه شخصی خود را در ترجمه آثار دنبال میکند و میتوان گفت در راه هنر برای هنر گام برداشته است. شناخت انگیزهها و دیدگاههای زنان مترجم از دیگر بخشهای منحصر به فرد این کتاب پژوهشی است.
در نهایت نویسنده به این نتیجهگیری کلی میرسد که مترجمان در انتخاب عناوین نقش پررنگتری از ناشران دارند ولی ناشران در قبول یا ردّ اثر، روند ویرایش، شکل کار، پخش، تبلیغات، و مشخص کردن میزان درصد پشت جلد دست بالا را دارند. هر چه مترجم پر اعتبارتر و شناختهشدهتر باشد، امکان مانور بیشتری در این زمینهها پیدا میکند. انگیزه ترجمه در میان کارگزاران نشر متفاوت است، و از انگیزه سیاسی میرزا حبیب تا انگیزه آموزشی مصاحب، تا انگیزه زبانی رضایی در ترجمه آثار کلاسیک و انگیزه اجتماعی کوثری را شامل میشود. در سطح متن ترجمه، عوامل متعددی باعث محدودیتهایی برای کارگزان ترجمه میشوند؛ از جمله وضعیت نامطلوب تبعید که از یک طرف میرزا حبیب را به مخالفت با شاهان خودکامه قاجار ترغیب و از طرف دیگر به ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی تشویق کرد. نتیجهگیری دیگر نویسنده آن است که ممیزی نقشی دوگانه در کار ترجمه دارد. از یک سو، انتخاب را محدود و روند کار را طولانیتر میکند، و از دیگر سو، مترجمان را به انتخاب آثار جنبی و جایگزین تشویق و بقای آنها را در زمینه نشر تضمین میکند.
آیا نظریات بوردیو در فضای فرهنگی ایران جوابگو هستند؟ نویسنده کتاب در پایان به این نتیجه میرسد که دادههای تاریخی پژوهشهای بوردیو با وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران همخوانی ندارند و ناپیوستگی روند مدرنیزاسیون در ایران ایدههای جامعهشناسانه او را با چالشی جدّی رو به رو میکند. از طرف دیگر، پژوهشگران حوزه علوم انسانی در کشورهای رو به توسعه غالباً با جوامع در حال گذار سر و کار دارند که مفاهیم جامعهشناختی در آنها بومی نشدهاند. نکته قابل توجه دیگر این است که اطلاعاتی که ناشران ایرانی در اختیار پژوهشگران قرار میدهند، مانند سهم ناشران از بازار نشر، چندان قابل اعتماد نیستند.
با آنکه منابع تاریخی ترجمه در ایران قابل توجه است ولی زمینه کار مطالعات ترجمه در ایران کمسابقه و بکر است. نویسنده با طرح چند پروژه پژوهشی شیوه کار در این زمینه را به دانشجویان و پژوهشگران نشان میدهد؛ از جمله این پروژهها، مقوله بازخورد ترجمه در میان خوانندگان است، مقولهای که این روزها در زمینههای مختلف مربوط به کتاب مطرح میشود و در مطالعات فرهنگنویسی هم با عنوان مخاطبشناسی حائز اهمیت است.
کتاب ترجمه ادبی در ایران مدرن در ۲۳۶ صفحه، شامل ۲۳ صفحه منابع، ۱۴ صفحه پیوست، و ۱۰ صفحه نمایه از جامعترین منابع در زمینه ترجمه و نشر در دوره تاریخی قاجار تا امروز است. خوب است جایی برای این کتاب در میان درسنامههای رشتههای مترجمی دانشگاهها، که متأسفانه ناکارآمدترین مکانها در پرورش مترجم به ویژه مترجم ادبی هستند، باز کرد. این کتاب از منابع ارزشمند و ضروری در مطالعات فرهنگی ـ تاریخی ـ اجتماعی در زمینه ایرانشناسی است که جا دارد به فارسی ترجمه شود.