هادی حسینینژاد
خبرگزاری آنا
از طریق دوشنبه
بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشتماه ۹۵، برگزار شد و مطابق سنوات گذشته، جمعی از علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی را گرد هم آورد، اما آیا این اتفاق فرهنگی، توانسته است درمانی برای تن نحیف و بیمار صنعت نشر در کشور باشد؟
آمار و ارقام ارائه شده از این نمایشگاه، از منظر مسئولان و برگزار کنندگان حکایت از یک موفقیت بزرگ داشت. به عنوان مثال حسین نوشآبادی –سخنگو و معاون پارلمانی وزیر ارشاد- اخیرا در نشست خبری خود اعلام کرده است: «حضور ۲۴۰۰ ناشر ایرانی در ۱۷۰۰ غرفه و ارائه ۳۰۰ هزار عنوان کتاب داخلی و ۱۶۰ هزار عنوان کتاب خارجی موفقیت بزرگی بود و باید آن را به فال نیک گرفت.»
مهمترین کارکرد نمایشگاه کتاب تهران، برخلاف عنوان نمایشگاه، ماهیت فروشگاهی آن است؛ آنقدر که مدیران فرهنگی در سالهای اخیر، حتی در حد شعار هم که شده بر تقویت ماهیت نمایشگاهی آن در برابر غلبه واقعیتِ فروشگاهی آن تاکید کردهاند. این واقعیت تا حدی ملموس بوده که شرکت در نمایشگاه برای ناشران، همواره امکانی برای دسترسی به نقدینگی و شرط بقا در بازار بحرانزده نشر مطرح بوده است.
۱۱۰ میلیارد فروش برای نمایشگاه کتاب بیستونهم
اظهارات امیرمسعود شهرامنیا، مدیر عامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران و قائم مقام بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران درباره گردش مالی نمایشگاه بیستونهم، حکایت از فروش بالای ۷۸ میلیارد تومان داشت. او گفته است: «طبق آماری که ما از بانک شهر که امسال بانک عامل نمایشگاه بود، داریم میزان فروش ۷۸ میلیارد تومان است، اما این رقم همه میزان فروش نیست؛ چرا که بخشی از خریدها به صورت متفرقه با کارتخوانهای دیگر بانکها یا به صورت نقدی و یا اعتباری انجام میشد... برآورد این است که باید به میزان رقمی که بانک شهر اعلام کرده، ۳۰ یا ۴۰ درصد اضافه شود. اگر ما حداقل را در نظر بگیریم، باید گفت که نمایشگاه امسال ۱۱۰ میلیارد فروش داشته و اگر دو برابر حساب کنیم، به ۱۵۰ میلیارد تومان خواهیم رسید.»
نگاه قائم مقام بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران به فروش نمایشگاه، البته تا اندازه زیادی خوشبینانه است اما با در نظر گرفتن عدد ۷۸ میلیارد تومان فروشِ ثبت شده، شاید در نظر گرفتنِ ۱۰۰ یا حتی ۱۱۰ میلیارد تومان مجموعِ فروش، به واقعیت نمایشگاه کتاب نزدیکتر باشد.
با پذیرش کارکرد نمایشگاه و سودبخشیاش برای اقتصاد نشر، به این سوال میرسیم که فروش ۱۱۰ میلیاردی نمایشگاه بیستونهم (که البته بیش از ۲۰ میلیارد تومان آن از محل تخصیص یارانه با بنکارتهای خرید کتاب از سوی دولت تامین شده) چه میزان یاریگر اقتصاد نشر در کشور است؟ برای پاسخ به این سوال، باید نگاهی بیاندازیم به بار مالی سالانه صنعت نشر در کشور.
بازگشت ۴ و نیم درصد از سرمایه چرخه نشر در نمایشگاه
وزیر ارشاد در مراسم اختتامیه نمایشگاه بیستونهم اعلام کرد: «در سال ۱۳۹۴،۸۰ هزار عنوان کتاب منتشر شد که ۵۰ درصد این عناوین چاپ اول بودهاند. آمار صنعت چاپ هرسال رو به افزایش بوده است. مجموعا در یک یا دو سال اخیر شاهد پایین آمدن تیراژ کتاب هستیم ولی عناوین افزایش پیدا کرده است. میانگین تیراژ کتاب در سال ۱۳۹۳ کمی بالاتر از ۲۰۰۰ نسخه بود که در سال ۱۳۹۴ این عدد به کمی کمتر از ۲۰۰۰ نسخه رسیده است و این دلایل مختلفی دارد.»
با در نظر گرفتن مبلغ ۱۴ هزار و ۴۲۷ تومان میانگین قیمت کتاب در ۶ ماهه نخست سال ۹۴، برای کل سال، جمعِ قیمت کتابهای منتشر شده در سال گذشته، چیزی حدود ۲۴۰۰ میلیارد تومان بوده است! بنابراین با درنظر گرفتن فروشِ ۱۱۰ میلیارد تومانی نمایشگاه کتاب تهران (حتی اگر نخواهیم بخش فروش کتابهای خارجی را از آن کسر کنیم و تمام این مبلغ را به عنوان فروش کتابهای داخلی در نظر بگیریم) این بازه ۱۰ روزه امکان فروشِ تنها ۴ و نیم درصد از کتابهای منتشر شده در سال ۹۴ را فراهم کرده است.
جالب است که برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی کشور (و به قولی منطقه) تنها امکان بازگرداندن ۴ و نیم درصد از سرمایه بالقوه نشر کشور را محقق میکند. پس چرا مسئولان اینقدر به برگزاری آن افتخار میکنند؟ آیا تکیه بر انبوه بازدیدکنندگان از نمایشگاه کتاب، ابزاری برای بزرگنمایی اقدامات و مخفی نگه داشتن واقعیت نیست؟
چرا ناشر از نمایشگاه کتاب استقبال می کند؟
نباید فراموش کنیم که برپایی این نمایشگاه عظیم و فراخ، سالانه چه خرجی را روی دست برگزار کنندگان میگذارد.
با ارجاع به تعاریف و انتقاداتی که همواره به این فروشگاه بزرگ وارد بوده، خوب است این کارکرد ۴ و نیم درصدی در اقتصاد نشر را با مضرات نمایشگاه مقایسه کنیم؛ مضراتی مثل صدمهای که نمایشگاه کتاب با حذف چرخه فروش کتاب (مراکز پخش و خصوصا کتابفروشان) به اقتصاد نشر میزند! تازه نباید فراموش کنیم که برپایی این نمایشگاه عظیم و فراخ، سالانه چه خرجی روی دست برگزار کنندگان میگذارد! فرقی ندارد وزارت ارشاد این مبلغ را بپردازد و یا شهرداری تهران؛ در هر دوحالت این هزینهها از بودجه کشور یا به عبارتی، بیتالمال هزینه میشود؛ مبلغی که بنا به اعلام موسسه فرهنگی نمایشگاههای ایران سالانه دستِ کم برابر با صرفه جویی ۱۵ میلیاردی از محل جابجایی نمایشگاه از مصلا تهران به شهر آفتاب است!
اما چرا همچنان ناشران از شرکت در نمایشگاه کتاب تهران استقبال میکنند؟ دلیلش این است که این حضور، آنها را از پرداخت تقریبا ۴۰ درصد از رقم پشت جلد کتابها به مراکز پخش و کتابفروشیها، معاف میکند. آنها با احتساب ۳۰ درصد هزینه تولید کتاب، ۱۰ درصد حقالتالیف یا حقالترجمه و ۱۰ درصد تخفیفِ تکلیفی نمایشگاه، میتوانند دست کم از فروش هر کتاب، ۵۰ درصد از رقم پشت جلد آن را سود کنند.
این سود ۵۰ درصدی، در مقابل هزینههای سالانه ناشران، خواب سرمایه حداقل برای ۸ ماه، پرداخت هزینههای پخش و کتابفروشی، هزینه انبارداری و… که نهایتا در صورت فروش کتابها، آنها را به سود حداکثر ۲۰ درصدی (تازه اگر تمام کتابهایش را بفروشد و کتابها در انبار نمانند) میرساند، آن هم به صورت نقدی، دلیل روشنی است برای تمایل شرکت در نمایشگاه از سوی ناشران.
اما نباید فراموش کرد این علاقهمندی، تنها از سر ناگزیری است زیرا ناشران با دسترسی به این میزان نقدینگی، در بهترین حالت به شرط بقاء در چرخه نشر دست پیدا میکنند.
——————-
*با تلخیص نظرات من عندی و غیرکارشناسی و ویرایش