محمدعلی مرادی
انتشارات پیام امروز
برگرفته از: جهان کتاب، شماره نوروز
«بد است، افتضاح است، خطرناک است…» اینها پاسخ به این پرسشاند: «اوضاع کتاب و کتابخوانی چگونه است؟» و معمولاً نویسنده، مترجم، ناشر، پخشکننده کتاب و کتابفروش به خود و دیگران میگویند. بعدازآن هم بحث همیشه دمِ دستِ گرانی، سانسور، نداشتن اوقات فراغت و حتی گاهی نبودِ دلِ خوش (که البته همه اینها کموبیش و شدید و ضعیف در کار هستند) و آمار اَبَدمدّتِ «سرانه مطالعه یکدقیقهای در ایران» مُهر تأیید وخامت اوضاع را میزند. تازگیها هم هیولای رسانههای مجازی با جذابیتهای سطحی و تحمیلی، اندک حوصله و فراغت را به یغما بُرده، سرانجام کاروان تشییع کتاب را کامل میکند.
به نظر میآید که این مرثیهسراییِ پُر آب چشم کفایت میکند که هر صنف کوشا و سختجانی را، حتی اگر در سبد خانوار هم جایی داشته باشد، از پا درآورد، چه رسد به صنف ناشر و کتابفروش و ابوابجمعیاش که تا بوده در تیررس انواع اتهامات و تنگناهای تاریخی – فرهنگی – اقتصادی و تیغ سانسور و عقبه آن قرار داشته است. بااینهمه، کتاب چاپی – و به تعبیری «لانه مورچگان هوش و فهم» – هوشمندانه به پیش گام برداشته و پرچمدار اعتلای فرهنگی بوده است. حالا اگر به هریک از این مرثیهخوانهای حرفهایِ کتاب و نشر یادآور شوید که با این اوصاف، خردمندانه نیست که لحظهای در این مخمصه درنگ کنند و بهتر است هرچه زودتر برای استخلاص خود چارهای بجویند، این پاسخ را میشنوید: «آلوده این کار شدهایم. چارهای نداریم.» عقل سلیم حکم میکند که حرفهای بااینهمه مصائب را رها کرده، عطایش را به لقایش ببخشیم و کناری نهیم.
اما خوشبختانه آنچه اتفاق میافتد این رَوَند نیست. آمار تعطیلی مؤسسات نشر و کتابفروشیها آنقدر نیست که کیان یک صنف و حرفه را به مخاطره اندازد. اگر آمار نگرانکنندهای وجود دارد لطفاً اعلام کنند تا آینه عبرت شود و سایرین درس بگیرند.
در اینجا بهتر است از سایه به درآییم و به سویهای که خورشید کتاب میدرخشد و پرتوافشانی و شاید هم دلبری میکند نظری بیندازیم. نگارنده این یادداشت بنا بر موقعیت حرفه خود تا جایی که توانسته جستوجو کند، آماری در اختیار دارد که برخلاف گفتههای دلهرهآور رایج است. در اثبات این مدعا بهتر است از ناشر به عنوان بانی و مهمترین عامل تولید کتاب و مُرتکبِ گناه نخستین (!) شروع کنیم. مبنای بررسی را از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ در نظر میگیریم تا از این رهگذر دولتیان هم بینصیب نمانند (۹۰ تا ۹۲ دولت احمدینژاد و سپس دولت روحانی). بنابر آمار در دسترس، در این مدت تعداد قابلتوجهی ناشر به ناشران پیشین – که خود نیز بسیار بودند – افزوده شدهاند و ازقضا جالب و تأملبرانگیز است که از حسن اتفاق برخی از آنان در شمار ناشران صاحبذوق، کاردان، موفق و پُرمخاطب در آمدهاند. آنهایی که اندکی در کوران نشر و کتاب باشند احصای ناشران نوآمده و موفق برایشان دشوار نیست. اکنون پرسش این است، این نوآمدگان چه میخواهند؟ آیا آمدهاند تا سرمایه خود و توشه فرهنگی و اجتماعیشان را به تاراج دهند؟ یا اینکه چشماندازی مثبت – هم فرهنگی و اجتماعی و هم البته اقتصادی – را ارزیابی کردهاند، وگرنه باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا به این ناکجاآباد گام نهادهاند.
بخش دیگر داستان، کتابفروش است که کارش از ناشر دشوارتر و احتمالاً «تراژیک»تر است چون او عجالتاً برای خریدن، رهن یا اجاره مکان کتابفروشی و تجهیز و راهاندازی آن به سرمایه بیشتری نیازمند است. در این مورد هم آماری در اختیار هست که نشان میدهد در محدوده زمانی پیشگفته (۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶) در تهران چندین صد مترمربع بنا به کتابفروشیها افزوده شده است. این آمار به نسبت در شهرهای دیگر هم قابلتعمیم است. کتابفروشیهایی با فضایی مناسب و مدیرانی علاقهمند و آگاه و امیدوار، که تاکنون برابر عُرف موفق هم بودهاند. طُرفه آنکه آمار تقریبی ناشران جدیدالورود و کتابفروشیهای تازهتأسیس یک اصل مهم اقتصاد کلاسیک، یعنی عرضه و تقاضا، را هم عینیت بخشیده و به منصه ظهور رسانده است!
اشاره به این نکته خالی از لطف و دقت نیست که رشد نسبی مذکور موجد پیدایی طیفی از مردان و زنان در کار عرضه کتاب شده است که با پیشینیانِ کتابفروشِ خود تفاوت دارند. اینها غالباً تحصیلکرده، دوستدار کتاب و کتابخوان حرفهای (اگر بشود گفت «عشقکتاب») هستند و به تجربه در برخی کتابفروشیها تأثیری شایسته و درخور در عرضه و معرفی کتاب و جذب کتابخوان داشتهاند. این پدیده مبارک حتماً به توسعه کتاب و کتابخوانی یاری میرساند.
ضروری است این نکته نیز گفته شود که صنعت نشر از سانسور، تبعیض، گرانی کاغذ و سایر ملزومات و عدم ثبات قیمتها، و همچنین از قاچاقچیان کتاب، سارقان کتاب و کتابسازان، که آثار دیگران (ناشر، نویسنده، مترجم و…) را ربوده و غیرقانونی چاپ میکنند، رنج میبرد… که بررسی آن فرصتی دیگر میطلبد.
در پایان، آنچه نگارنده در این نوشته به آن چشم دوخته و قابلتوجه و تأمل است، استعداد فرهنگی و اجتماعی نهفته در جامعه ایرانی است که همواره در جستوجو و تعامل و پویایی است. و این گوهر ارجمند به ما اِنذار میدهد که به جای غُرزدنهای متعارف و گاه غیرمستند و غیرواقعی، که مجال بررسی و تحلیل درست را از ما میگیرد، راههای بهتر شدن وضعیت نشر و کتاب را جستوجو کنیم و بیابیم.
شماری از ناشران تقریباً تازهتأسیس و موفق
لاهیتا، مینوی خرد، پردیس، کرگدن، فلات، نگارستان اندیشه، فرهنگ جاوید، خرد سرخ، نهادگرا، روزآمد، میلکان، موغام (تبریز)، چترنگ، حکمت کلمه، شوند، کتاب بهار، هنوز، ترجمان، سولار، گمان، اطراف، کولهپشتی، نون، اسم، ایجاز، نیماژ، رایزن، پیکره، آموت، بوتیمار، دنیای اقتصاد، شمشاد، پرسمان، دیبایه، ترانه (مشهد)، برکه خورشید، نقد فرهنگ، حرفه نویسنده، سیاهرود.
شماری از کتابفروشیهای تازهتأسیس
شهر کتاب فرشته (۳۰۰ مترمربع)/ شریعتی، پل صدر/ کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
شهر کتاب الماس (۲۵۰ مترمربع)/ ارتش، مجتمع الماس/ کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
کتابفروشی دف (۱۰۰ مترمربع)/ پل سیدخندان / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
ترنجستان بهشت (۳۰۰ مترمربع)/ شریعتی، نرسیده به میرداماد / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
داستان (۲۵۰ مترمربع)/ پاسداران، میدان قبا / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
شهر کتاب پاسداران (۱۵۰ مترمربع)/ پاسداران / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
کتاب فانوس (۱۰۰ مترمربع)/ یوسفآباد، فتحی شقاقی / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
همیشه (۳۰۰ مترمربع)/ شهرک غرب / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
شمس (۱۰۰ مترمربع)/ شریعتی / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
شهر کتاب کاشانک (۱۵۰ مترمربع)/ کاشانک / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
هنوز (۱۰۰ مترمربع) کریمخان
فرهنگ (۱۵۰ مترمربع)/ میدان ولیعصر / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
آوند دانش/ قیطریه
افق (۱۰۰ مترمربع)/ انقلاب / کتاب، نوشتافزار، سی.دی، صنایعدستی…
شهر کتاب دانشگاه (۳۰۰ مترمربع)/ خیابان قدس / کتاب / کافیشاپ
دورهمی (۱۰۰ مترمربع)/ خیابان ادوارد براون / کتاب، کافیشاپ…
بوکلند (۲۵۰ مترمربع)/ زعفرانیه، مجتمع پالادیوم / کتاب، کافیشاپ…
شهر کتاب الف (۲۵۰ مترمربع)/ میدان الف / کتاب، کافیشاپ…
کورش (نشر چشمه) (۱۵۰ مترمربع)/ ستاری / کتاب، کافیشاپ…
آرن (نشر چشمه)/ اریکه صادقیه / کتاب، کافیشاپ…
شهر کتاب رازی/ مجتمع پردیس، میدان گمرک
کتابفروشی رایزن/ نیاوران
کتاب زند/ کریمخان
کافه کتاب سراج/ دلاوران
کافه کتاب روتین/ ۱۶ آذر
شهرکتاب خرمآباد/ خیابان علوی
کتاب پردیس (در سه طبقه)/ مشهد، نزدیک چهارراه دکترا
شهر کتاب شیراز/ شیراز، معالی آباد
کتابفروشی آذرستان/ کرمانشاه
کتاب اکتبر/ مهرشهر کرج
شهر کتاب مهرشهر کرج
کتاب شار/ سنندج
خانه کتاب گرگان
شهر کتاب افق/ همدان (احتمالاً تغییر نام داده است)
کتابفروشی مینوی خرد/ قزوین
کتابفروشی مطبوعات/ قم
کتابفروشی گارسه/ قم
شهر کتاب قم
کتابفروشی هرمس/ مریوان
کتابفروشی جاویدان/ اصفهان
قطعاً با یک بررسی دقیقتر بسیار بیش از این را، بهخصوص در شهرستانها، میشود نام بُرد. به این فهرست میتوان کافههای فراوانی که در حدّ کوچکی کتاب هم ارائه میکنند و همچنین با خیلی خوشبینی باغ کتاب را هم افزود.