رضا خجسته رحیمی
مجله اندیشه پویا
حرف آخر
مجموعه هشت جلدی آثار
آیدین آغداشلو
تهران: نشر آبان، اسفند ۱۳۹۴
پیش از تحریر: اگر در این نوشتار صراحت قلمی هست، نویسنده خود را مدیون صراحت قلم آیدین آغداشلو در نوشتههایش میداند.
پنج متولد ۱۳۱۹ که کار فرهنگی و هنری و روشنفکری را دردهه پر افتخار چهل آغاز کردند، به مرور به پنج شاعر، نویسنده، کارگردان، منقد و نقاشِ نامی معاصرمان تبدیل شدند: محمدعلی سپانلو، محمود دولتآبادی، عباس کیارستمی، قاسم هاشمینژاد و آیدین آغداشلو.
من آغداشلو را که از دهه ممتاز چهل میآید، نه فقط به خاطر نقاشیهایش که علاوه بر آن، به خاطر تکنگاریهایش درباره آدم ها، و تصویرسازیهای نوشتاریاش درباره خودش و نسلش دوست داشتهام. مقالات او از همان زمان که در مجلاتی چون اندیشه و هنر منتشر میشدند تا همین امروز، با جسارت و شجاعتی که او در نقد دارد،خواندنی و پر نکتهاند. اول بار او را با بهاریههایش در مجله فیلم شناختم؛ نوشتههایی که یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از نوشتههای دیگر بود؛ و در این سالها خواننده پیگیر نوشتههایش بودم.
اسفندماه (۱۳۹۴)، خبر انتشار مجموعه نوشتهها و آثار آغداشلو که منتشر شد، و این که حالا میشد همه نوشتهها و یادداشتهای او را یکجا داشت، خبری خوشحالکننده بود. هستند مجموعه مقالاتی که خواندنیتر از برخی کتابهای تحقیقیاند و مجموعه مقالات آغداشلو از جمله چنین آثاری میتواند باشد. به لطف یک کتابفروشی محبوب و قدیمی، در همان تعطیلات نوروزی، مجموعه آثار آیدین آغداشلو را خریدم؛ با شصت هزار تومان تخفیف، به قیمت دویست و هفتاد هزار تومان؛ و در اولین فرصت، سفر به دنیای نقاش – نویسنده محبوبم را آغاز کردم. مقدمه کوتاه یک صفحهای در آغاز اولین جلد کتاب را که مدخلی بر مجموعه هشت جلدی بود خواندم، و به دنبالش با اولین نوشته کتاب مواجه شدم: نوشتهای که نه بهترین یادداشت، و نه حتی یکی از یادداشتهای معمولی آغداشلو، بلکه گفتوگویی دو صفحهای با او درباره کمالالملک بود. همین مواجهه کافی بود تا متوقف شوم؛ برای فهم دقیقتر، همه هشت جلد را از جعبه بیرون آوردم و در فهرستها سرک کشیدم تا دریابم خواندن یادداشتهای آغداشلو، خواندن مجموعه آثارِ نویسنده محبوبم، را از کجا و چگونه باید آغاز کنم؟ تا بفهمم چه اتفاقی افتاده است برای این سرمایه آغداشلو… آنچه میخوانید گزارشی و اشارهای است به برخی یافتههای ناامیدکننده درباره مجموعه آثار آیدین آغداشلو. ایراداتی که مقصر بخش عمدهای از آن ناشر کتاب است. ناشری که باید مشاور نویسنده و مترجم باشد و ایرادات کار او را بگیرد، در مورد این مجموعه خاص گویا به هیچچیز جز انتشار اثر فکر نمیکرده است.
هفت جلد از هشت جلدی که در مجموعه آثار آغداشلو قرار گرفتهاند، پیشتر به همین شکل منتشر شدهاند. چهار جلد آن گزیده نوشتارها و گفتوگوهایی است که او از سال ۱۳۵۳ تا سال ۱۳۷۰ داشته است (از خوشیها و حسرت ها، ۱۳۵۳ تا ۱۳۷۰؛ سالهای آتش و برف، ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۸؛ گفتارها و گفتوگوهای دیگر، ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱؛ این دو حرف، ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴) اما بر جلد جدیدترین مجلد از مجموعه آثار آغداشلو، حرف آخر، نوشته شده است «مجموعه مقالات از ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۳». هر جلد از مجموعه آثار آغداشلو شامل یادداشتها و گفتوگوهای او در یک دوره زمانی است و این جلدها به مرور و به ترتیب، از پس هم منتشر شدهاند. بنابراین حرف آخر به واقع «برگزیده گفتوگوها و مقالات (نه مجموعه مقالات)» آیدین آغداشلو و متعلق به سالهای «۱۳۸۵ (نه ۱۳۵۳) تا ۱۳۹۳» است.
نمیدانم که دلیل این بیدقتی در انتخاب عنوان آخرین جلد چیست. اما گذشته از این بیدقتی، جلد به جلد آثار آغداشلو پیشتر بر اساس ترتیب زمانی منتشر شده بودند و حالا که قرار بر انتشار مجموعه آثار عمر بود، میشد فارغ از آن ترتیب زمانی، مجموعه آثار را با یک نظم و ترتیب دقیقتر و موضوعیتر منتشر کرد. مثلاً اگر او در جلدهای مختلفی از آثارش و در زمانهایی مختلف درباره مرتضی ممیز نوشته، میشد این نوشتهها را از پراکندگی درآورد و در جلدی مربوط به تکنگاریها، با قید زمان انتشار، در پی هم آورد. یا میشد جلدی را به گزیدهای از بهترین گفتوگوها اختصاص داد. به گمانم در این صورت خواننده علاقهمند به آثار آغداشلو میتوانست کارنامه نوشتاری و گفتاری او را نظاممندتر دنبال کند. اما نه تنها این اتفاق در انتشار مجموعه آثار آغداشلو نیفتاده، که هر جلد از این مجموعه، فرم و بخشبندی و قالب، و نظم و ترتیبی مستقل و متفاوت از جلد دیگر دارد.
مثلاً در حالی که پیشتر در برخی جلدها، یادداشتها در یک بخش کتاب گفتوگوها در بخش دیگر آمده بود، در جلد آخر، یادداشتها و مقالهها و گفتوگوها و تکنگاریها درهم و برهم به دنبال هم آمدهاند (کتاب با گفتوگویی با آغداشلو درباره کمالالملک آغاز میشود، به مقدمهای که او بر آثار علیاصغر پتگر نوشته میرسد، بعد مقالههایی دارد درباره بهمن محصص و ناصر عصار، بعد به گفتوگویی میرسد که آغداشلو در مقام مصاحبهکننده با «آقای عربشاهی» – بدون ذکر نام کوچک، و بدون لید و مقدمه – انجام داده و در ادامه گفتوگویی دارد با آغداشلو درباره مرتضی ممیز، و سپس گفتوگویی که آغداشلو در مقام مصاحبهکننده با ابراهیم حقیقی دربارهکتاب صد سال اعلان و پوستر فیلم انجام داده و …) نظم مطالب گویی در بینظمی آنهاست. همچنین نمیدانم که چرا آغداشلو گفتوگوی خواندنی خود با جلال آلاحمد را در این مجموعه قرار نداده اما گفتوگوهای غیرتاریخی و کماهمیت دیگری را در مجموعه آثار خود گنجانده است. ایراد دیگر جلد آخر، قید نکردنِ مرتب زمان و مکان انتشار اولیه گفتوگوها و یادداشتهاست. زمان و مکان گاه مشخص شده و گاه مشخص نشده است. همچنان که در جلدهای دیگر نیز در برخی به سال انتشار نوشتارها و گفتارها بسنده شده و در برخی نام نشریه نیز آمده است. این منبع و مأخذ در بعضی جلدها در اول متن و در بعضی جلدها در صفحه آخر متن، و در بعضی هم در پایان کتاب آمده است. اینها و غیاب بسیاری ظرایف دیگر نشان میدهد که مجموع آثار آغداشلو تمیز و یکدست نیست.
گذشته از اینها، نمیدانم چرا چند مقاله که در جلد ماقبل آخرِ آثار آغداشلو آمدهاند بیهیچ دلیل خاصی در جلد آخر هم دوباره تکرار شدهاند. مثلاً مطلبی با عنوان «تصویرگران» در جلد آخر (گفتوگویی با آغداشلو درباره سابقه تصویرسازی برای شعر و دیوان شعرا، صص ۲۶۷-۲۷۴) که در جلد قبلی آثار او در همین مجموعه هم دیده میشود (تصویر واقعی از شعر انتزاعی، صص ۱۴۷-۱۵۴)؛ یا مقاله «هنر انقلابی ایران» که در دو جلد آخر دوبار تکرار شده است. آیا قرار گرفتن مجدد این مقالات در جلد آخر ناشی از بیدقتی است یا به آن معنی که دوباره در یک مجموعه باید خواندشان؟
یک کتاب، یا مقاله را میتوان دو بار خواند، میتوان به اشتباه دو بار خرید، اما آیا میشود یک کتاب یا مقاله را دو بار هم فروخت؟ از این مقالات تکراری در جلد آخر که بگذریم، غریبترین و عجیبترین اتفاق در مجموعه هشت جلدی آثار آغداشلو، به جلدی برمیگردد که برگزیدهای از مطالب سینمایی چهار جلد دیگر است! از دور و نزدیک که ۴۵ مقاله و گفتوگوی سینمایی آیدین آغداشلو در فاصله سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۰ است، اول بار در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و گزیدهای بود از میان چهار جلد نوشتهها و گفتوگوهای پیشتر منتشر شده او. انتشار آن جلد در سال ۱۳۹۱، در حالی که شاید چهار جلد قبلی آثار او نایاب بودند، قابل فهم بود. همچنین گزیده و جداگانه چاپ کردن آنها برای مخاطبان سینمایی، میتوانست قابل فهم باشد. اما قرار دادن این جلد در مجموعه آثار آغداشلو، در کنار چهار جلد دیگری که این جلد هم گزیده آنهاست، اصلاً باورکردنی نیست. بیسابقه است که نویسندهای در مجموعه آثارش، یک اثر را دو بار چاپ کرده باشد؛ و اگر قرار به گزیده کردن و اضافه کردن جلدی به جلدهای دیگر باشد، چرا متوقف ماندن در هشت جلد؟ میتوان به این روش ادامه داد و بر تعداد جلدها افزود.
ایرادات دیگری نیز در این مجموعه دیده میشوند که کاش نبودند. مثلاً در جلدی از آثار آغداشلو که به نوشتارها و گفتارهای او در سال ۱۳۸۱-۱۳۸۴ اختصاص دارد، چندین مقاله و گزارش از او آمده است که اول بار در سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ منتشر شدهاند و خواننده نمیداند چرا آنها در این جلد قرار گرفتهاند. شاید آن زمان که آغداشلو، آن جلد از آثارش را اولبار منتشر کرده بود، تصمیم گرفته بود مطالبی قدیمی از خودش را که باید در جلدهای قبلتر میآمد و جا افتاده بود، در آن جلد بگنجاند. اما حالا که قرار بر انتشار مجموعه آثار بود، میتوانست بهترین زمان برای تصحیح همین اتفاقات باشد.
با اینکه میشد همه جلدهای این مجموعه مثل جلد گفتارها و گفتوگوهای دیگر نمایهای در پایان کتاب میداشت و البته چه خوب بود که در همین تنها نمایه نیز، در برابر نامهایی که فهرست شدهاند، شماره صفحهای هم نوشته میشد! (واقعاً نمایه، بدون شماره صفحه، حکمتش چیست؟) همچنین در فهرست مطالب این جلد به مطلبی برمیخوریم که عنوانش هست «پانوشتها». به اصل مقاله در صفحه موردنظر که رجوع میکنیم، متوجه میشویم که «پانوشتها» نه عنوان یک مقاله که پانوشتهای مقالهای در صفحات پیشین است. و البته نه تنها شماره پانوشتها در مقاله نیامده که پانوشتهای پایانی نیز بدون شماره و صرفاً به دنبال هم آمدهاند.
بر حجم این ایرادات میتوان افزود اما همین قدرش کافی است. نمیدانم دلیل این ایرادات چیست. اینکه گفته شود کتابهای این مجموعه هشت جلدی به همان صورتی بازچاپ شدهاند که پیشتر چاپ شده بود، توجیهکننده نیست، خاصه با توجه به حساسیتها و دقتهای نقاش – نویسندهای که «حرف آخرش»ش را منتشر کرده. کتابها چاپ مجدد هم نیست، چرا که برخی از این جلدها- مثلاً دوجلدی که گفتوگوی بلندی است با آغداشلو، یکی درباره زندگیاش و یکی درباره هنر خوشنویسی – پیشتر از سوی ناشرانی دیگر منتشر شدهاند. در شناسنامه همه کتاب ها، قید شده که چاپ اولاند و تغییراتی هم به نسبت چاپهای قبل پیدا کردهاند، از جمله اینکه در پایان تمامیِ هشت جلدِ مجموعه، سالشمار زندگی آیدین آغداشلو در شش صفحه تکرار شده (یعنی هر آنکه این مجموعه را خرید باید هشت بار سال شمار زندگی آغداشلو را بخواند؟). اما در این چاپ اول و جدید، جای اصلاحات لازم، گرفتنِ اشتباهات جلدهای قبل و تجدیدنظرهای مفید، خالی است. انتظار داشتم که حرف آخر آغداشلو قابی باشد برای بهتر دیدنِ کارنامه نقاش – نویسندهای که یادداشتهایش را هم مثل نقاشیهایش دوست دارم. اما این قاب، انتظار را برآورده نمیکند.
تصویر جلدِ حرف آخر، از آخرین مجموعه نقاشی آغداشلو، مجموعه «انهدام»، انتخاب شده است. هر خریدار علاقهمند این مجموعه، اگر جسارتی از جنس خودِ آیدین آغداشلو در مجموعه انهدامش داشته باشد، باید کاری شبیهِ خود او بکند؛ شیرازه کتابها را از هم باز کند و جانِ تکهتکه این مجموعه را نشان دهد، همچون همان چینی شکسته روی جلد کتاب (هر چند کتابها با قوت و کیفیت صحافی شدهاند و در یک قاب و جعبه محکم قرار گرفتهاند). همه حرف آیدین آغداشلو در مجموعه انهدام همین است که ما قدر و قیمت تاریخ و سنت ارزشمندمان را نمیدانیم؛ که با برخوردهای بازاری، هنر را بیقدر کردهایم. آیدین آغداشلو یک بار به اندیشه پویا گفته بود که خشمگین است از وضعیت فعلی، و مجموعه «انهدام» تصویر دلشکستگی او از شکستن زیباییهاست. اشاره کرده بود به یک فروشنده خطوط قدیمه، که خط بینظیر رضا عباسی را تا کرده و در کاسه لوستر پنهان کرده بود… من وقتی از انتشار حرف آخر شنیدم، منتظر انتشار مجموعه یادداشتهای نویسنده – روشنفکری بودم که قلمش را دوست دارم. و حالا میبینم که آن قلم دوستداشتنی، آن یادداشتها و تکنگاریهای خواندنی، لابهلای حجم عظیمی از کاغذ، لابهلای گفتوگوهایی تکراری و بعضاً کممایه (همچون گفتوگویی تکپرسشی در همین مجموعه با این مضمون که: آقای آغداشلو جدیدترین کتابی که خواندهاید چیست؟) گم یا پنهان شدهاند. برای پیدا کردن نوشتههای خواندنی آغداشلو، بدون راهنما و فهرستی راهگشا، باید ساعتها در این مجموعه هشت جلدیِ پرگو و کمهدف، که حجم عمدهای از آن گفتوگوهای روزمره و کمارزش است، پرسه زد، و خواننده در جستوجوی یک نوشته خاص شاید که گم شود. حجم گفتوگو و خرتوپرت در این مجموعه آنقدر زیاد است، و نظم مطالب آنقدر بینظم است، که آغداشلو هم نوشتههای خودش را گم میکند و نمیتواند درست به آنها ارجاع دهد. نمونهاش ارجاعی است که در کتاب حرف آخر، و در مطلبی درباره غزاله علیزاده به مقاله دیگری میدهد که سالها پیش درباره غزاله علیزاده نوشته و در کتاب سالهای آتشوبرف چاپ شده است؛ نوشتهای که در کتاب سالهای آتشوبرف نمیشود پیدایش کرد.
آیدین آغداشلو مرز گفتار و نوشتار را در آثار خود برداشته است. نوشتههایش را بر همان صندلیای نشانده که گفتههایش را. این ایراد نبود اگر او مانند خیلیهای دیگر شفاهی بود و قدرتی در قلمش نداشت. اگر با این کار قلمش را بیقدر نمیکرد. نوشتههای آغداشلو اگر هالهای داشته باشد، که دارد،این هاله زیر تکثیر مکانیکی گفتارهایش، کمفروغ شده است. آغداشلو در مقدمهای بر کتابش مینویسد «این مجموعه قرار است به معنای عرضه داشت نامه اعمال آدمی باشد که هرچند کار اصلیاش نقاشی بوده اما بیفروتنی ریاکارانه و یا خودستاییِ نابخردانه،هشت جلد کتاب نوشته». (نوشته؟) انتشار مجموعه آثار هشتجلدی، از طرف هنرمند – نویسنده – روشنفکری که تصمیم گرفته کیفیت و زیبایی نوشتهاش را زیر کمیتِ هشتجلد زبانش، بایگانی کند، به راستی چه نام دارد؟ نامش چیست اگر انهدام نیست؟ آیدین آغداشلو راست میگوید که عصر ما، عصرِ انهدام است؛ و انتشار مجموعه آثار او، به اینسان که شرحش رفت، خود نشانهای است از این انهدام.