پیام حیدر قزوینی
سالنامه روزنامه شرق
«بنیآدم»، مجموعهداستانی که در نگاه اول متفاوت از چند دهه قصهنویسی نویسندهاش بهشمار میرود، شامل شش قصه از محمود دولتآبادی است که کمی پیش از شروع سال ۹۵ در نشر چشمه بهچاپ رسید و میتوان آن را جزو کتابهای امسال قرار داد. از میان این شش داستان تنها یکی و آنهم «چوب خشک بلوط» یادآور قصههای قدیم دولتآبادی است و باقی داستانها ویژگیهایی متفاوت از شیوه مرسوم او در داستاننویسی دارند. دولتآبادی با «بنیآدم» بعد از چند دهه باز هم به سراغ نوشتن در فرم داستان کوتاه رفته و گرچه شش قصه این مجموعه متفاوت و مستقل از هماند اما چند ویژگی مشترک آنها را بههم مربوط کرده است. اغلب شخصیتهای قصههای «بنیآدم»، آدمهاییاند که هر یک بهنوعی از متن زندگی به بیرون پرتاب شدهاند. فضای قصههای «بنیآدم» فضایی ابهامآلود است و جز در داستان «چوب خشک بلوط»، دولتآبادی در سایر قصهها از رئالیسم آثار قبلیاش فاصله گرفته است. حضور مرگ در چند داستان «بنیآدم» نکته دیگری است که در این مجموعهداستان جلبتوجه میکند.
«کوچه ابرهای گمشده» کوروش اسدی را میتوان یکی از مهمترین کتابهای منتشرشده در حوزه ادبیات داستانی ایرانی در سال گذشته دانست. شیوه روایت و سبک داستاننویسی در این رمان اسدی نکاتی حائز اهمیتاند و به این اعتبار این رمان در نقطهای متفاوت از داستاننویسی این سالهای ما قرار میگیرد. فضا و مکان نقشی محوری در روایت رمان دارند و همچنین شخصیتهای رمان نیز دارای ویژگیهایی خاص و متفاوتاند. سال گذشته از کوروش اسدی مجموعهداستان «باغ ملی» نیز تجدیدچاپ شد.
یکی از اتفاقات ادبیات داستانی ایران در سالی که گذشت، انتشار داستانی تاکنون منتشرنشده از غزاله علیزاده در انتشارات رشدیه بود. «ملک آسیاب» عنوان این کتاب است و در این داستان هم شیوه قصهنویسی و زبان داستانی علیزاده وجود دارد. گویا این انتشارات قصد دارد در آینده داستانهای دیگری را از علیزاده که تاکنون بهچاپ نرسیدهاند هم منتشر کند.
همچنین اتفاق مهم دیگر این سال، انتشار «هما»ی کاظم رضا کمی پیش از مرگش بود. «هما»، داستان بلندی که انتشارات رشدیه منتشر کرده، روایتی عاشقانه و همنام با کتابی از محمد حجازی است که رمانهای عامهپسند مینوشت. در «هما» نیز، راوی داستان در حالیکه رمانی عامهپسند میخواند دختر داستان را میبیند و عشق او از اینجا آغاز میشود. زبان در روایت «هما» نکتهای مهم و قابلتوجه است.
در اوایل سالی که گذشت، «سازدهنی و چند قصه دیگر» امیر نادری بههمت احمدرضا احمدی در نشر آوانوشت منتشر شد. در این مجموعه پنج داستان از نادری بههمراه افزودهها و نیز یادداشت و نامهای از احمدرضا احمدی و پرویز دوایی بهچاپ رسیده است. اغلب قصههای نادری در این مجموعه شکل خود-زندگینامهای دارند و به روایت اولشخص نوشته شدهاند. از میان این پنج داستان، «سازدهنی» و «انتظار» پیشتر در قالب فیلم ارایه شده بودند. داستانهای نادری در این مجموعه زبانی نزدیک به زبان محاوره دارند و ایجاز در همه آنها دیده میشود.
«در سرزمینی دیگر» عنوان اولین مجموعهداستان شاپور بهیان است که سال گذشته در قالب کتاب منتشر شد. اگرچه پیش از این بهیان بیشتر در زمینههای ترجمه و نقد ادبی شناخته میشد، اما داستانهایی نیز از او منتشر شده بود تا اینکه سال گذشته امکان انتشار اولین مجموعه داستان او، البته نه به شکلی کامل، فراهم شد و دوازده داستان او در کتاب «در سرزمینی دیگر» در نشر پیدایش بهچاپ رسید. این کتاب بهیان در شکل اصلیاش شامل هجده داستان بوده که شش قصه امکان چاپ نیافتند و به قول بهیان «در سرزمینی دیگر» در شکل فعلیاش کتابی زخمخورده است. اما این مجموعه با همین داستانهایی که اجازه انتشار گرفتهاند، داستانهایی دارد که از چند حیث قابلتوجهاند و از داستاننویسی مرسوم و فعلی فارسی فاصله دارند. از وجوه حایز اهمیت کتاب یکی اینکه سبک و شیوه روایت نقشی محوری در داستاننویسی بهیان دارد و داستانها نشان میدهند که او بهخوبی امکانات فرم داستان کوتاه را میشناسد و این فرم ادبی برای او بیش از هرچیز صدابخشیدن به آدمهای بیصدا است.
«بهشت و دوزخ» عنوان رمان تازه جعفر مدرسصادقی است که سال گذشته در نشر مرکز منتشر شد. مدرسصادقی در این رمان روایتی از یک برهه مهم اما کمتر دیدهشده از زندگی محمد مصدق بهدست داده و یکی از نکات قابلتوجه روایت او این است که مصدق در این رمان نه بهعنوان یک چهره اسطورهای بلکه بهشکل کاراکتری داستانی وارد رمان شده است. در «بهشت و دوزخ» نه یک دوره یا رویداد تاریخی بلکه ویژگیهای یک کاراکتر، که البته چهرهای تاریخی بهشمار میرود، پررنگ شده و اگرچه روایت رمان تا جای ممکن با واقعیت منطبق است اما تخیل نویسنده نیز در این میان نقش داشته. در «بهشت و دوزخ»، برخلاف تاریخنویسی مرسوم، به جزئیات زندگی و شخصیت مصدق توجه شده و ازاینروست که مصدق در این رمان بیش از هرچیز شمایل یک کاراکتر داستانی را به خود گرفته است.
«تهرانیا» مجموعهداستانی از مسعود بخشی است که در نشر بنگاه منتشر شد. این مجموعه، شامل هفت داستان است که نقاطی مشترک در همه آنها وجود دارد و آنها را در پیوند با هم قرار میدهد. «تهرانیا» چندان با آنچه با عنوان ادبیات شهری نامیده میشود انطباق ندارد و داستانهای کتاب فقط به تهران و ساکنانش مربوط نیست.
اواسط سال گذشته کتابی از محمدرضا مرعشیپور در نشر نیلوفر بهچاپ رسید که روایت متفاوت او از یک اثر کلاسیک نثر فارسی بود. «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» عنوان این کتاب است و میتوان آن را ترجمهای بینازبانی نامید. مرعشیپور در این کتاب مواجههای خلاقانه با متنی کلاسیک داشته و به گفته خودش با اعمال تغییراتی جزئی یک رمان تاریخی از «تاریخ بیهقی» بهدست داده است. مهمترین کاری که مرعشیپور در این کتاب انجام داده را بهطور خلاصه میتوان در این موارد دانست: کنارگذاشتن بخش خوارزم از «تاریخ بیهقی» و پرداختن به زندگی مسعود از کودکی تا مرگش، کنارگذاشتن داستانوارههای متن و ترجمه واژهها و عبارتهای عربی. در روایت مرعشیپور از «تاریخ بیهقی» مهمترین ویژگیهای متن اصلی و خاصه چارچوب زبانی و نثر بیهقی حفظ شده است.
«هزار حکایت و هزار عبارت عرفانی» عنوان کتابی است که به کوشش بهاءالدین خرمشاهی در نشر قطره بهچاپ رسید. این کتاب آنطور که از نامش نیز پیداست، دربرگیرنده بیش از هزار حکایت و هزار عبارت از متون عرفانی فارسی و یا ترجمهشده به فارسی است.
سال گذشته چند رمان و مجموعهداستان مهم نیز بعد از مدتها تجدیدچاپ شدند که از میان آنها میتوان به این کتابها اشاره کرد: «تهران، شهر بیآسمان» و «ساعت پنج برای مردن دیر است» از امیرحسن چهلتن، «سفر در خواب» شاهرخ مسکوب، «در گذار روزگار» ابراهیم گلستان، «سوءقصد به ذات همایونی» رضا جولایی، «شرق بنفشه»، «آبی ماورای بحار» و «ماه نیمروز» از شهریار مندنیپور، «سلول ۱۸» از علیاشرف درویشیان و «از میان شیشه، از میان مه» از علی خدایی.