فصلنامه مترجم
خرداد ۱۳۹۶
- چهار نوع ترجمه
- علی خزاعی فر
- در این مقاله از منظری آموزشی، و براساس واقعیتهای ترجمه در بازار نشر ایران، به معرفی چهار نوع ترجمه میپردازیم. این تقسیمبندی لااقل دو فایده دارد: اول اینکه خواننده را با انواع ترجمه از حیث کیفیت آشنا میکند. دوم اینکه با تعریف انواع ترجمه و ممکندانستن آموزش ترجمه، نوعی ترجمه را معرفی میکند که میتوان آن را هدف هر برنامه واقعگرایانه آموزش ترجمه قرار داد. این تقسیمبندی چهارگانه همچنین به زدودن توهمات موجود در آموزش ترجمه و نیز به توهمات برخی مترجمان تازهکار درباره ترجمه کمک میکند.
- ترجمههای خان بختیاری
- عبدالله کوثری
- کتاب را که در ویترین کتابفروشی دیدم اول ملتفت مطلب نشدم. نفهمیدم هانری سوم چه ربطی به سردار اسعد بختیاری دارد و باز، سردار اسعد بختیاری، فاتح تهران، چه ربطی به این آقا که کت فرنگی با فکل کراوات پوشیده و از این مهمتر، کلاه بر سر ندارد. من آنقدر کتابهای مربوط به جنبش مشروطه را خواندهام که امروز حتی عکسهای آن دوران را هم از بر هستم. یعنی اگر عکسی از فعالان آن جنبش از سردار تا سرباز و از معمم تا مکلا را بیاورید به احتمال هشتاد درصد او را خواهم شناخت. اما مگر سردار اسعد بختیاری بیکلاه، آن هم کلاه بختیاری، میشود؟ عارف قزوینی در همان ایام گفته:آوخ، کلاه نیست وطن تا که از سرم برداشتند، فکر کلاه دگر کنممرد آن بود که این کلهش بر سر است ومن نامردم ار که بیکله آنی به سرکنمحتی اگر عارف هم نمیگفت میدانستم، یعنی همهمان میدانیم، که تا اواخر دوران رضاشاه یعنی حوالی دهه ۱۳۲۰ شمسی، مرد ایرانی بیکلاه در جمع ظاهر نمیشد.باری، کنجکاوی گریبانم را رها نکرد. رفتم تو و از فروشنده کتاب را طلب کردم. تازه بعد از خواندن کلمات روی جلد بود که فهمیدم بله، این هانری سوم عنوان کتابی است نوشته آلکساندر دوما (پدر) که سردار اسعد بختیاری ترجمهاش کرده و این فقط یکی از کتابهایی است که با عنوان مجموعه ترجمههای سردار اسعد بختیاری منتشر میشود.
- ما در کجای صنعت نشر و ویرایش ایستادهایم
- گفتگو با عبدالحسین آذرنگ
- فرصتی پیش آمد تا با پژوهشگر برجسته آقای عبدالحسین آذرنگ در باب ویرایش به گفتوگو بنشینیم. در این گفتوگو که در چند شماره از نظر خوانندگان محترم میگذرد نخست نگاهی داریم به تاریخ ویرایش در ایران. در بخشهای بعدی به مسائل جزئیتر ویرایش وارد میشویم تا ببینیم در پشتصحنۀ ترجمه منتشرشده چه میگذرد و وظایف و نقش ویراستار در ترجمه چیست.
خزاعیفر: آقای آذرنگ عزیز، اجازه بدهید با این سوال شروع کنم. در مقالهای ضمن بحث درباره آگهی تبلیغاتی یک دفتر تجارتی با عنوان «آموزش تایپ و ویرایش در کوتاهترین مدت» گفتهاید که با ورود قوۀ قهریه به این موضوع و بستن چنین دفاتری مخالفید و نشر زنجیرهای از فعالیتهای مرتبط و بههمپیوسته است و تا زمانیکه این زنجیره سالم نشود، وجود چنین دفاتری اجتنابناپذیر خواهد بود. با توجه به اینکه ویراستاری، ابواب جمعی صنعت نشر است بفرمایید صنعت نشر ما در مقایسه با صنعت نشر در غرب چه مشکلات عمدهای دارد؟آذرنگ: اگر موافق هستید اول از همه بر سر اصطلاح «صنعت نشر» توافق کنیم، به این دلیل که این اصطلاح را با دامنههای معنایی بسیار متفاوتی بهکارمیبرند. جنابعالی که زبانشناس هستید و خیلی هم اهل دقتهای اصطلاحی، بهتر از من میدانید که اگر در آغاز گفتوگو بر سر دامنۀ معنایی توافق نشود، مفاهمه و رسیدن به نتیجههای مشخص اگر امکانناپذیر نباشد، دست کم دشوار است. - تشتّت رویه مترجمان ادبی
- احمد پوری (مصاحبه)
- به نظر من تشتّت آرا و وجود سلایق متفاوت در ترجمه، نه تنها نگرانکننده نیست بلکه تا حد زیادی به خلاقیت بیشتر در کار ترجمه کمک میکند چراکه از تفاوتها میشود بسیار آموخت. اصولاً یکپارچهشدن ترجمه و تابعیت آن از یک سری فرمولها و بایدها در عرصه ادبیات تخیلی (fiction) چندان پدیده خوشایندی نمیتواند باشد. مراوده بین مترجمین از نظر من بیشتر باید از طریق خواندن آثار همدیگر صورت بگیرد تا ضمن یادگیری از هم گاه نکتهای به چالش کشیده شود و مثلاً در یک نشریه ادبی عدهای صاحبنظر را برای بحث و نظر در باره آن، دور هم گرد آورد. حال بماند که ایدهآلترین شکل چنین چالشی، نبودن حب و بغض و دورماندن از هر جزمیت باید باشد.
- گفتوگو با اسداله امرایی
- خزاعیفر: بفرمایید شما چگونه خودتان را معرفی میکنید؟ مترجم، مترجم ادبی، مترجم تماموقت، مترجم پارهوقت؟امرایی: من ترجیح میدهم خود را مترجم ادبی معرفی کنم که عشق و علاقهام در آنسوست. اما از طرف دیگر شغل سازمانیام هم مترجم است و با سمت مترجم و کارشناس مسئول نشریات بینالمللی در روابط بینالملل سازمانی دولتی کار میکنم که بهواقع شعبه ملی یک سازمان بینالمللی از سازمانهای تخصصی ملل متحد است: سازمان هواشناسی کشور. بیست و هشت سال است در این سازمان کار میکنم. صبح تا آخر وقت اداری در اداره کار میکنم و کارهایم به ادبیات ربطی ندارد. اگر فرصتی دست دهد کتاب میخوانم. از مزیت نزدیکی محل کار و خانه هم استفاده میکنم و عصرها خود را به خانه میرسانم و بعد از استراحتی مختصر به کار مشغول میشوم.
- بازسرایی ایرج میرزا از چکامه «غواص» شیللر
- علی عبداللهی
- آشنایی ما ایرانیان با ادبیات اروپا از دوران قاجار با ترجمه متون نمایشی و آموزشی آغاز شد. در کنار دلایل بسیاری از جمله نیاز به تجدد و نوسازی در تمام ابعاد و ارکان جامعه، شاید در آن دوره، تأسیس دارالفنون و حضور معلمان خارجی در آن، یکی از دلایل ترجمه متون علمی و سپس متون هنری به زبان فارسی باشد. البته بازگشت دانشجویان ایرانی اعزامی به خارج در شتابدادن به این روند بسیار دخیل بود. وقوع انقلاب مشروطه و بیداری ایرانیان، چاپ روزنامه و تأسیس چاپخانههای متعدد و لزوم دگرگونی در ساختارهای جامعه و در پی آن دگرگونی در بیان ادبی؛ نگاه نویسندگان، روشنفکران و شاعران ما را به خارج از مرزها برگرداند. شاعران ما اگرچه در آغاز، فقط از نظر موضوعی از ادبیات غرب تأثیر گرفتند، اما رفتهرفته توانستند روح ادبیات اروپا را به آثارشان بدمند و زمینهساز دگرگونی ساختاری در شعر فارسی شوند که با نیما یوشیج این دگرگونی، شکل و شمایل جدی و بنیادین به خود گرفت. آشنایی روشنفکران ما با ادبیات اروپا یا بیواسطه بود و از رهگذر مطالعه آثار خارجی به زبان اصلی شکل میگرفت، یا از طریق ترجمههای پراکندهای بود که در مجلات ادبی آن زمان منتشر میشد. گفتنی است که در آن زمان، ترجمه شعر بیشتر از زبان فرانسه انجام میگرفت و اغلب ترجمهها هم منثور بود.
- ترجمه ادبیات مدرن فارسی در آمریکا
- نوشته لیتیسیا ننکوت/ ترجمه بینظیر خواجهپور
- کتاب مرجع ایندکس ترنسلیشنوم که یونسکو آن را منتشر میکند، نشان میدهد که اغلبِ نویسندگان فارسی که کتابهایشان به دیگر زبانها ترجمه شده، شاعران کلاسیک و نویسندگان مذهبی هستند. در ایالات متحده، ترجمههای رومی، پرفروشترین ترجمههای شعر است (تامپکینز ۲۰۰۲). در میانِ ده نویسنده ادبی که آثارشان بیشتر ترجمه شده، هیچ نویسنده معاصر ایرانی دیده نمیشود، حتی صادق هدایت که او را پدر رمان مدرن فارسی میدانند (یونسکو ۲۰۱۲b). با توجه به اینکه ایران مهد شعر است و به میزان کمتری مهد اندیشههای مذهبی و فلسفی، این مطلب آنچنان تعجببرانگیز نیست. اما ترجمهنشدن نویسندگان مدرنِ ادبی ایران نیازمند تحلیل است چرا که در انتخاب و ترجمه متون معاصر، در مقایسه با متون کلاسیک، تاثیر ایدئولوژی بسیار آشکارتر است.
- درنگی بر ترجمههای دیک دیویس، دیک دیویس: آرتور ویلی ادبیات فارسی
- مصطفی حسینی
- دیک دیویس (۱۹۴۵- )، استاد ممتاز زبان و ادبیات کلاسیک فارسی دانشگاهِ دولتی اُهایو، شاعر، محقّق، و مترجمی چیرهدست است و در این سه حوزه خالقِ آثاری ارزشمند و خواندنی. پرداختنِ بایسته به این حوزهها نیازمندِ جستاری مستقل در بابِ هر یک است. موضوعِ جستار حاضر بررسی هنر ترجمۀ دیویس؛ آنهم فقط از فارسی به انگلیسی است، چراکه او از زبان ایتالیائی نیز آثاری را به انگلیسی ترجمه کرده است. بیگمان، دیویس در عدادِ آن دسته از مترجمانِ کامیابی است که «کارنامۀ درخشانی در کار ترجمۀ متون ادبی از فارسی به انگلیسی دارد» (امامی، ۳۹۳). در ابتدا به اختصار زندگینامه و در ادامه ترجمههای او را مرور میکنیم.دیک دیویس در سال ۱۹۴۵ در پورتموث، شهری ساحلی در جنوب انگلستان، به دنیا آمد. امّا بیشتر دوران خاطرهانگیز کودکیاش را در دهی کوچک نزدیک مرز اسکاتلند، گذراند. دیویس در آنجا به مدرسه رفت. معلم ادبیات مدرسه او را به خواندن و سرودن ترغیب کرد. دیویس بعدها با تشویق همین معلم به دانشگاه کیمبریج رفت و ادبیات انگلیسی خواند. او مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشدش را بهترتیب در ۱۹۶۶ و ۱۹۷۰ در رشتۀ ادبیات انگلیسی از دانشگاه کیمبریج، و دکترایش را در ادبیات کلاسیک فارسی در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه منچستر دریافت کرد. وی در دانشگاههای متعددی مثل کالیفرنیا، نیوکاسل، دورهام و تهران تدریس کرده، و از سال ۲۰۱۲ استاد ممتاز بازنشستۀ ادبیات فارسی و ایرانشناسی دانشگاه دولتی اوهایوی آمریکاست.
- ایبسن به قلم بهزاد قادری
- آموزش ترجمه: شیوه ترجمه اسم مصدر
- از گوشه و کنار
- کارگاه ترجمه: Some شگفتانگیز
- به عبارت دیگر؛ سبک ترجمه: بررسی دو ترجمه از صد سال تنهایی
- از پست و بلند ترجمه فیلم: اهمیت ترجمه در فیلمهای کودکان
- میان ماندن و رفتن: بررسی ترجمهای از احمد شاملو