مهدی سلیمانیه
داستان ِ ناگفتهی فرهنگ
درباره کتاب ارزشمند «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی»
▫️مشخصات کتاب: «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی»|نویسنده: علی قلیپور|چاپ اول: ۱۳۹۷|۲۸۸ صفحه|نشر نظر.
▪️کتاب «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی» را از دوستی هدیه گرفتم. نه نویسندهاش – «علی قلیپور»- را میشناختم و نه موضوع کتاب (که زیرعنوان آن یعنی «تربیت زیباییشناختی ملت در سیاستگذاری فرهنگی دولت» چکیدهای از آن است) برایم موضوعیت جدی داشت. اما هر چه جلوتر رفتم، صفحه به صفحه، کتاب و موضوع برایم جذابتر شد. تا آنجا که اکنون میتوانم به جرأت ادعا کنم که این کتاب، یکی از پژوهشیترین آثار بومی است که در حوزه فرهنگ در سالهای اخیر مطالعه کردهام.
▪️ایدهی اصلی کتاب – از نظر من- چگونگی ساختهشدن ذوق و سلیقه عمومی در دوران پهلوی اول و دوم از خلال سیاستگذاریهای فرهنگی است. نگاه نویسنده در این اثر، تماماً انتقادی است. اما ویژگی که اثر قلیپور را از برخی آثار مشابه دیگر در زمینه نقد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی دوران پهلوی متمایز میکند، وجه قدرتمند پژوهشی این کتاب است: به جرأت میتوانم بگویم که «هیچ» دو صفحهای از کتاب نبود که برای نگارشش، کاری پژوهشی انجام نشدهباشد و نویسنده برای نگارش آن، به مستندات تاریخی، هنری، پوسترها، عکسها، گفتگوها، آثار پیشین پژوهشی و مواردی مانند آن مراجعه نکردهباشد. پژوهش قلیپور، نمونهی یک پژوهش اسنادی وسواسآمیز و موشکافانه است. در این میان، قلم روان او نیز به کمک این مجموعه اسناد ارزشمند گردآوریشده آمده تا اثری ماندنی بیافریند.
▪️ماجرای من و این کتاب اما کمی عجیب بود: من، که در ابتدا با ایدهی مرکزی اثر در کلیت همدلی داشتم، قدم به قدم با مشاهدهی اسناد و مطالعه گزارشهای نویسنده، نگاهی متفاوت از موضع پیشین خودم و ایدهی انتقادی نویسنده کتاب پیدا کردم! مصادیقی چون قرار گرفتن افراد در جایگاههایی متناسب با دانش و مهارت و تواناییشان در حوزه فرهنگ، ایدهدار بودن مسوولین میانی حوزه فرهنگ، شکلگیری «گفتگوی ایدهها» و تلاشها و دستاوردهای مانا در حوزه هنر و فرهنگ، از میان اسنادی که نویسنده برای اثبات ایدهی انتقادی خود گردآوری کردهبود، خود را هویدا میکرد. این ویژگی و ایجاد ِ امکان خوانشی دیگر از اسناد و مدارک و روایت نسبت به ایدهی مرکزی پژوهشگر، خود نشان از کار علمی و دقیق آن پژوهشگر دارد. پژوهشگری که به تعبیر فوکو، «آرشیو»ی دقیق و غنی از گذشته میآفریند، این امکان را برای دیگران فراهم میکند که با کنار هم گذاشتن همان مواد آرشیوی، نتیجهگیری کاملاً متفاوت داشتهباشند.
▪️این روزها، با خواندن کار قلیپور، احساسهای متفاوت را تجربه کردم: احساس عمیق یک نابسامانی در حوزه فرهنگ و هنر و چه بسا در سطح مدیریتی سایر عرصهها؛ آنجا که میبینی جای چهرههای متخصص، توانا و خوشنامی در حوزه فرهنگ و هنر – چه با مواضع و رویکردهای آنان موافق باشیم یا نباشیم- چون ایرج افشار، محمدعلی فروغی، ناتل خانلری، جلال ستاری و بسیاری دیگر، با دیگرانی جابجا شدهاست که در ساحت اندیشه و فرهنگ و هنر، هیچ نسبتی با جایگاه آن پیشینیان نداشته و ندارند؛ یک افت محسوس در مدیریت فرهنگ و هنر. کافی است تصور کنیم که فردی چون جلال ستاری، اسطورهشناس و پژوهشگر قابل، تنها یکی از مدیران کل وزارت «ارشاد» آن دوران بودهاست…
▪️در چنین زمینهای است که مطالعهی «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی»، برای من، بر خلاف ایدهی اصلی نویسنده و علیرغم وارد بودن انتقادات فراوان به دوران مورد اشاره، خبر از دورانی میدهد که فرهنگ و مدیریت فرهنگی و هنری، مسیری در مجموع رو به جلو و مبتنی بر منطق درونی هنر و ریشهدار در خرد جمعی نخبگان هنری و فرهنگی را طی میکردهاست. صد البته، این برداشت، نافی اشتباهات جدی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی متولیان امور آن دوران نیست؛ اشتباهات جدی که به خوبی در پژوهشهای جامعهشناختی در همان دوران (صدایی که شنیده نشد، پژوهش علی اسدی و تهرانیان در سال ۱۳۵۳) به متولیان گوشزد شد اما این صدا، «شنیده نشد». همچنین تراکم همان اشتباهات راهبردی بود که انعکاسش در انقلاب مشاهده شد.
▪️احساس دیگرم، حس افتخار به خاک و بوم و فرهنگی که در آن، نویسندهای جوان (قلیپور آنچنان که در شناسنامه کتاب آمده، متولد ۱۳۵۸ است) پا میگیرد و علیرغم تمام بحرانها و نابسامانیها در حوزه فرهنگ و علم و پژوهش در دهههای اخیر، همچنان چهرههای جدید پژوهشگر و صاحبایدهای را متولد میکند. ظهور چهرههای پژوهشگری که نشان میدهند تلاشها و بذرافشانیهای گذشتگان عاشق این فرهنگ، هدر نرفتهاست؛ و نخواهد رفت.