جنبش زنان افغانستان پس از طالبان

خجسته الهام

درآمدی بر جنبش زنان در افغانستان پس از طالبان
نویسنده: م . ابراهیم داریوش
کابل: نشر پرند، بهار ۱۳۹۸

صداهای خفته در بطن و متن جامعه

سالهای سیاه زنان، سالهای نگفته، نخوانده و نشنیده، سالهایی که عمرشان رفت پی درد از دست دادن ها و از دست رفتن ها. فریاد زدند، کابوس های شان را ترسیم کردند و به هر شیوه ممکن دست به اعتراض زدند. اما اغلب روی این اعتراض ها آوار ریخت، صداها خاموش ماند و به گوش هیچکس حتا به گوش یک نسل بعدتر نرسید.

تا به یاد داریم، قلم در خدمت مردان بوده است، حکایت های دردناک و هولناک ما به قلم مردان ترسیم شده اند و تا به یاد داریم چرخه تاریخ دست مردان بوده است. برای همین، موفقیت های زنان، درد زنان، فریادها و اعتراض های شان کمتر محور توجه بوده است. کمتر به آن پرداخته شده است و کمتر فهمیده ایم که زنان در درازای تاریخ برای رهایی شان تلاش کرده اند.

باورهای نهفته در جامعه، آسیب پذیری های جنسیتی و دیدگاه های بسته نسبت به زنان همواره باعث شده است تا آنان در حاشیه قرار بگیرند، این حاشیه ماندن ها متاسفانه مختص به یک جامعه و مردم خاصی نیست. زنان در پیشرفته ترین کشورها در حاشیه بوده اند، در امریکا که به عنوان ابر قدرت جهان شناخته میشود، زنان در حاشیه اند و در سراسر تاریخ این کشور یک زن رییس جمهور نبوده است و آزادی های کنونی شان هم مدیون ریختن خون خود شان بوده است. در اروپا هم زنان با همه آزادی هایی که دارند، سطح امتیازگیری شان از مردان پایین است و در بسیاری موارد به عنوان کالا و ابزار شناخته میشوند. زنان به اندازه تاریخ وجودشان تلاش کرده اند و دوشادوش مردان کوشیده اند تا خود را اثبات کنند و آنچه امروزه به عنوان دستاورد های آنان میشناسیم، حاصل رنج های بی شماری است که متقبل شده اند. حالا این در حاشیه ماندن های عمومی و جهانی، در افغانستان و چند کشور مثل افغانستان، بیشتر قابل لمس و حس است.

با سپری شدن زمان، رشد تحصیل و تعلیم و بازشدن اندیشه و برداشت ما از وضعیت، کم کم شاهد آن استیم که تلاش برای نمایش آلام و قربانی شدن زنان صورت میگیرد، کم کم قلم راهش را برای بیان حقایق باز می کند و نویسنده حالا چه مرد یا زن، بیشتر به وقایع و رویدادها می پردازد تا موضع گیری جنسیتی. به همین شکل ما در این اواخر شاهد نمایش جنبش های از طرف زنان استیم.

هرچند ادعای همه شمول بودن جنبش های زنان و حرکت های مستمر که منتج به یک نتیجه قطعی شود، در افغانستان تا هنوز وجود نداشته است، اما با آنهم یک سلسله فعالیت های گروهی و اعتراض های کوتاه مدت که در مواردی نتیجه بخش بوده (هرچند مقطعی)، خصوصا در بزرگ شهرهای افغانستان صورت گرفته است که اگر به شکل اساسی به معرفی گرفته شود، می تواند به تحریک حرکت های بیشتر و موثرتر بیانجامد.

یک کار عمده و اساسی که برای نمایاندن جنبش ها و اعتراض های زنان صورت گرفته است، از قلم ابراهیم داریوش زیر عنوان «درآمدی بر جنبش زنان در افغانستان، پس از طالبان» است. این کتاب تحقیقی در ۱۲۰ صفحه از سوی نشر پرند منتشر شده است.

خواننده با این کتاب، آشنایی با فمینسم و مسایل فمینستی پیدا میکند و بعد با این برداشت وارد چگونگی جنبش های زنان در افغانستان بعد از دوره طالبان می شود. چون اغلب فعالیت ها نسبتا روشمند و آگاهانه، بعد از همین دوره صورت گرفته است. الگو برداری از جنبش های بزرگ زنان جهان در این دوره بیشتر به چشم خورده است و زنان با رویکردهای فمنیستی و مدافعانه در برابر استبدادهای وارد شده بر همجنسان شان قد علم کرده اند. بعد از این دوره است که زنان کم کم به آگاهی از محیط پیرامون شان رسیدند و لایه های خشن جامعه را شناختند، در کاهش آن کوشیدند و این کوشیدن ها با قربانی و چالش های محیطی فراوان روبرو بوده است.

کتاب در سه فصل با در نظرداشت اصول و اسلوب تحقیق، روش تحقیق توصیفی و با در نظرداشت منابع درون متنی، فهرست منابع، تلاش برای پیدا کردن پاسخ های علمی به سوال های پژوهش و با اهداف مشخص و چارچوب نظری تعیین شده، نگاشته شده است. با وجود چالش هایی که محقق در این کار از آن یاد می کند، تلاش نهایی خود را کرده است تا این تحقیق به عنوان یک تحقیق معیاری به خواننده ارائه شود.

نویسنده با مساله شناسی و پرداختن به گوشه های پنهان و پیدای جبنش های زنان پس از طالبان، این تحقیق را به پیش برده است. بنا بر این، تحقیق کنونی به عنوان یک آغاز خوب جهت غنی سازی منابع مطالعات زنان در افغانستان، میتواند به شمار آید.

انجام چنین تحقیق ها و کارهایی که بنیاد اکادمیک داشته باشند، برای شناسایی و درک از حضور متداوم زنان، خوب و در خور ستایش است. هرچند ابعاد تاریخی این موضوع کمتر محور توجه این تحقیق بوده و به آن پرداخته نشده است، اما اگر در فرصت های بعدی این تحقیق گسترش یابد و از حرکت های ابتدایی آغاز کرده تا امروز ادامه پیدا کند، به غنامندی اثر هم افزوده میشود و هم برای زنان کاری صورت گرفته است که نظیرش در افغانستان، کمتر وجود داشته است.


*همچنین بنگرید به نقد و بررسی منصوره شجاعی در سایت آسو و معرفی کتاب به قلم خود نویسنده در همین سایت: اصول اساسی جنبش زنان در افغانستان پس از طالبانراهک

همرسانی کنید:

مطالب وابسته