بابک رستم پور
«سوسن تسلیمی، در گفت وگوئی بلند با محمد عبدی»، عنوان کتابی است که نشر «اچ اند اس مدیا» در لندن منتشر کرده است.
سوسن تسلیمی با نقش هایی که از خودش به یادگار گذاشته، از تارای «چریکه ی تارا» و نایی «باشو غریبه ی کوچک» ساخته های بهرام بیضایی تا زن شجاع و جسور سریال سربداران در دهه شصت که تماشاگر را میخکوب می کرد، در حافظه جمعی ثبت شده است.
محمد عبدی در مقدمه کتاب می نویسد: «سوسن تسلیمی نیازی به معرفی ندارد؛ همو که همه این سال ها- به رغم غیبت طولانی اش در ایران؛ که حالا عمری شده، بیست و چند سال- عنوان بهترین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران را – به حق- با خود یدک می کشد.»
پیشتر کتابی درباره سوسن تسلیمی با نام «اسطوره ی مهر» (به کوشش بی تا ملکوتی) در ایران منتشر شده بود که حاوی مصاحبه ها و مقالات درباره سوسن تسلیمی بود، اما این کتاب تازه، در واقع تسلیمی به روایت تسلیمی است و این گفت و گوی بلند که طی مدت سه سال در زمان های مختلف به صورت حضوری در سوئد انجام گرفته، لایه های مختلف نگاه و کار این هنرمند بزرگ سینما و تئاتر ایران را آشکار می کند.
تسلیمی برای نسل جوان بیشتر به دلیل فیلم هایی که بازی کرده و به ویژه فیلم های بهرام بیضائی شناخته شده است، اما او سابقه تئاتری شگفت انگیزی هم دارد که با کار در کارگاه نمایش به اوج خود رسید. محمد عبدی در این مورد می گوید: «یک بار بیضائی از من پرسید که تو سوسن را روی صحنه دیده ای؟ گفتم نه، آخرین کار سوسن در ایران در سال ۵۸ بود که من فقط پنج سالم بود. گفت: نصف عمرت بر فناست!»
حسن کتاب این است که زندگی و آثار سوسن تسلیمی را با بحث های جدی و تحلیلی درباره هنر بازیگری ترکیب می کند. از سویی تمام نکات مهم زندگی تسلیمی از مرگ مادر در پنج سالگی تا شروع کار، تحصیل در دانشگاه، ورود به کارگاه نمایش، کار با آربی آوانسیان، شروع کار با بیضایی، مهاجرت به سوئد و کار در این کشور، همه به طور مفصل مورد بحث قرار می گیرد و از طرف دیگر بحث های تکنیکی درباره توانایی بازیگر در استفاده از انرژی اطرافش، فرو رفتن در نقش، شیوه های بازیگری، تفاوت بازیگری در تئاتر و سینما و شیوه های بازی گرفتن به عنوان کارگردان به شکل جذابی مورد بحث قرار می گیرد که می تواند برای هر علاقه مند به بازیگری درس های آموزنده ای داشته باشد.
تسلیمی علاوه بر سابقه بازیگری در تئاتر و سینما، تجربه کارگردانی فیلم و سریال و تئاتر در سوئد را هم دارد، در نتیجه یکی از بهترین نمونه ها برای سخن گفتن درباره رابطه بازیگر و کارگردان است و در این مورد به نکات بسیار قابل توجهی اشاره می کند( از جمله در مورد کار با بیضائی).
نزدیک به چهارصد صفحه کتاب، این فرصت را به پدید آورنده می دهد تا با سوالات خود زوایای مختلف زندگی و نگاه تسلیمی را بکاود. عبدی که طی بیش از دو دهه به عنوان منتقد فیلم و تئاتر در داخل و خارج از ایران فعالیت کرده، در بحث های مختلف سعی دارد نکات ناگفته ای را درباره تاریخ سینما و تئاتر ایران از زبان سوسن تسلیمی بشنود. یکی از این موارد شیوه کار در کارگاه نمایش و آثار مدرن آربی اوانسیان در دهه پنجاه است که به عنوان نقطه روشنی در تاریخ تئاتر ایران می درخشند. در بحث های مفصل در این مورد، تسلیمی از تاثیر کار با آربی آوانسیان و تمرین های غریب آنها (از جمله اجرا/تمرینی در حضور تماشاگران که ناگهان به درخواست اوانسیان بدون دیالوگ و تنها با نگاه و در سکوت اجرا شد) می گوید که بسیار جلوتر از زمان خود به نظر می رسد.
تسلیمی در عین حال داستان های مربوط به فیلمبرداری آثار درخشانی چون “باشو غریبه کوچک” و “چریکه ی تارا” را روایت می کند، از جمله اولین صحنه ای که در فیلم چریکه تارا در برابر دوربین قرار گرفته و هنوز فرق لنزها و بازی تئاتری و سینمایی را نمی دانسته است.
خاطرات تسلیمی هم مجموعه ای از تلخی ها و شیرینی های زندگی است. تسلیمی از عشق اش در کودکی (زمانی که کلاس هفتم بود) به کلیف ریچارد و نامه عاشقانه اش به او با درخواست ازدواج(!) می گوید.
در عین حال شرایط بسیار سخت دهه شصت و دلایل مهاجرت اش را توضیح می دهد و این که چطور از تئاتر شهر اخراج شد و بر دیوار تئاتر شهر نامه ای نصب شد که او حق ورود به این مجموعه را ندارد و بالاخره درباره خروج خود از ایران و رسیدن به سوئد می گوید: «به این شکل که کسی باشد که بتوانم به خانه اش بروم یا از او کمک بخواهم، نه، وجود نداشت. نمی دانستم فردایم چه می شود. آن چه که می دانستم این بود که به کار و زندگی ام در ایران نقطه پایان گذاشته ام. سه راه وجود داشت: یا در ایران می ماندم و اصلاً کار نمی کردم، چون شرایط را قبول نداشتم. راه دوم این بود که می ماندم و تن می دادم به شرایط و هر کاری را قبول می کردم. یعنی می رفتم و می گفتم بازی در هر نوع فیلم یا تئاتری را می پذیرم که این مغایر بود با عقاید و دیدگاه های من و مطمئن ام اگر این را انتخاب می کردم منجر می شد به جنون. راه سومی وجود نداشت، جز این که از کشور بیایم بیرون…»
محمد عبدی درباره خلق این کتاب می گوید: «انگشت شمار آدم های اهل هنری هستند که کارشان را خیلی دوست دارم و فکر می کنم که آنها بخش مهمی از تاریخ هنر ایران محسوب می شوند. همیشه دوست داشتم فرصتی باشد که این چند نفر درباره دیدگاه ها و نوع نگاه و زندگی خودشان حرف بزنند و در تاریخ بماند. این حرف ها هم برای خودم آموزنده هستند و هم فکر می کنم برای اهل هنر دیگری. در عین حال بخشی از تاریخ ناگفته هنر ما هم هست که باید ثبت شود. اولین کارم در این زمینه گفت و گو با آیدین آغداشلو بود که به نام “از پیدا و پنهان” در سال ۱۳۷۸ در ایران چاپ شد. سوسن تسلیمی دومین نفر از این مجموعه است که سه سال کار برد. متاسفانه نگذاشتند که کتاب در ایران منتشر شود، اما امیدوارم یک روز این اتفاق بیفتد. اما حالا با چاپ اش در لندن، حداقل حسن اش این است که می توان کتاب را در هر کشوری غیر از ایران از طریق سایت آمازون خرید.»
۵۵ صفحه عکس از آثار سوسن تسلیمی در انتهای کتاب کامل کننده این گفت و گوی مفصل است؛ همین طور فهرست اعلام که رجوع به نام افراد اشاره شده در کتاب را به عنوان یک سند از تاریخ سینما و تئاتر ایران، آسان می کند.