صبورالله سیاسنگ
سوگند به انجیر و زیتون و طور سینا دکتر محمود فرجامی نویسندۀ کتاب “طنز در و بر اسلام” این گفتۀ مرا تائید خواهد کرد که کتاب ۸۰۰ برگی او را دو بار -در تموز پارسال و بهار امسال- با سختگیری کینتوزانه و رشکورزی دشمنانه خواندهام.
نخست همین تکه را بکاوم: در نگاه امروزی من -به آگاهی کاذب یا صادق بودنش کار ندارم- هر ایدیولوژی طنز است؛ ولی اگر فردا طنز ایدیولوژی شود، کتاب دکتر فرجامی را “مانیفست” آن خواهم نامید.
در سراسر زندگی، کتاب فارسی با این تازگی و پرتوافشانی دارای لایهها و زیرلایههای آموزشی نخوانده و نشنیده بودم. ژرفنگری موشگافانۀ او، پیش از آن که برایم ستودنی باشد، شگفتانگیز است. تا کجاها رفته، چه سنگلاخها و دیولاخها را چگونه پیموده و از هر فرسنگ چه ها برچیده باشد تا سپس همه را یکی یکی هنجارمند در هشتصد صفحه بیاراید، دم چشم خواننده بگذارد و هنوز نپرسد: “تا کنون اثری با این سوژه دیده بودی”؟
دیگران دیده باشند، من ندیده بودم.
عنوانش باشد به تاق بلند، شیرازۀ این بررسی درازدامن بر تهداب بیش از چهل ستون و صدوبیست دیوار فراتر و فروتر از اسلام استوار است: از پرداختن به نازکیهای کیش یهود، ترسایی، هندو و بودایی تا پندار همجنسگرایان، افزونخواهان و جهانچیرگان؛ از آشوب کارتونهای دانمارکی و شارلی ابدو، کمدی الهی دانته، اسلام پژوهی خاوری-باختری و آیات شیطانی سلمان رشدی تا شوخیهای محتاطانۀ مردمان پاکستان و افغانستان در سه زبان اردو، فارسی و پشتو، از کیمیاترین یادگارهای ساسانی، روند نهان و آشکار نژادپرستی، دگرپنداری، دگرهراسی و دگرپرهیزی تا ویروس کرونا، باکتری نازیسم، جلوههای بیخردگرایی، خودکامگی هیولاهای معتاد به افیون مگوها/ مپردازها و بیان این ناگفته که چرا زبان فارسی در سطح جهانی از پرترین انبار ریشخند و تمسخر دینی سرشار است.
درین کتاب برشهای نابی از بیولوژی، تاریخ، جغرافیا، تا مشق نستعلیق و شکست در گراف اسلامشناسی، نمونههای طنز انتقادی دینی و الهیات خندۀ اسلامی، هرچه -ولو نخواسته و گم نکرده باشیم- مییابیم.
تازه همۀ آنچه برشمردم، اعشاریۀ انبار داشتههای کتاب به شمار میرود. اگر باور نمیکنید، برگ پی برگ برگردانید و بیازمایید.
تکانۀ چشمگیر این اثر، سرگردانی نوسان پی هم آونگ میان دو گوشۀ “طنز در اسلام” و طنر بر اسلام” است: نویسنده در میان هر رفتوبرگشت مینمایاند که پرسشهای برخاسته از پیشداوری توهینآمیزی چون “آیا طنز در اسلام میگنجد؟ آیا مسلمانان به طنز میپردازند؟ آیا مسلمانها با شوخطبعی آشنایند؟ و …” را باید ناشنیده گرفت، زیرا هر گونه پاسخ دادن به همچو هرزوارهها مشروعیت بخشیدن به ریشه و ساقۀ انواع تبعیض و خوشخدمتی نمودن خواسته/ ناخواسته به درگاه نژادپرستی است.
دکتر فرجامی دستکم در چهارصد برگ آغازین ثابت کرده که هوای برانگیختن هیاهو [بالاتر و ویرانتر از آنچه برانگیخته شده] و دامن زدن به کلیشۀ “آزادی بیان” در پیرامون ماجرای کارتونهای محمد، کشتار شارلی ابدو و بازتاب خونین آن در چند کشور اسلامی را ندارد. او با تلاش کارشناسانه پرسشهای کلیدی و جای تهی چند پاسخ را نشان میدهد: آیا میتوانست اینگونه نشود؟ حالا که شده، چرا شده است؟ پس از افتادنها و افگار شدنهای پی هم، چه کنیم که دگرباره نیفتیم و انگیزۀ زمین خوردن زنده و مردۀ دیگران نشویم؟
قرآن پژوهی روزن دیگری برای بررسی طنز انتقادی دینی دربارۀ اسلام و باورمندان راستین یا نمایشی آن است. این مبحث که آغازش به آشنایی آتش و خانۀ زنبور و امتدادش به آشتی کبریت و بنزین میماند، رها کردن خیل مورچگان در آستین و پاچۀ پژوهشگران فردا خواهد شد.
دکتر فرجامی به جاهایی که شاید بتوان آن را به انگلیسی undecipherable و به فارسی قفل کلید-ناپیدا یا شعر رازگشا-ناپذیر خواند، انگشت نهاده و اگر درست به یادم مانده باشد، کمابیش چنین گفته است: سخن از پارینهنگاری و باستانزدگی کلمات عتیقه در آیه و سوره و سپاره نیست، دشواری در سردرگمی گیج کنندۀ گنگ بودن افاده است.
او میافزاید: برگردان فارسی و حتا عربی برخی از سطرهای قرآن ترجمۀ امانتدارانه نیست، خوشبافی آسمان-ریسمانی آگاهانۀ مفسران برای معجزهآمیز نمایاندن آن است. (همینجا برای رفع سوءتفاهم احتمالی، باید اعتراف کنم که آنچه آوردم، برداشت من پس از خواندن “طنز در و بر اسلام” به زبان خودم بود، نه نقل قول مستقیم از نویسندۀ کتاب. اگر کج دانسته باشم، از نارسایی هوش من است، نه از رسایی بار معنایی نوشتار او.)
شنیدم که برگردان انگلیسی این گنجینه نیز زیر کار است. اگر چنان شود، باور دارم موج فراگیر “طنز در و بر اسلام” مانند شبحی اروپا، کانادا، امریکا و آسترالیا را گشت خواهد زد و “سرمایۀ” روزگار خواهد شد.
هنگامی که یادداشت کنونی را میخوانید، دکتر فرجامی سرگرم اندیشیدن به چون و چگون راهاندازی برنامۀ رونمایی این اثر در Kensington Central Librar/ لندن و فراخوان چندین مهمان ویژه از میان آوارگان و پناهندگان افغانستان خواهد بود.
اگر فردا – هژدهم می ۲۰۲۴ – در کنجترین گوشۀ آن کتابخانه، تصویر جای خالی خود را در برگۀ دوستان ببینم، گناه خوابیدن ستارۀ بختم را به نامهربانی خداوند و ناسازگاری سپهر و ماه و سیاره پیوند نمیزنم: میدانم وقت تنگ، زمین سخت، آسمان دور، خرما شیرین و شاخۀ نخل خیلی بلند است، حتا اگر دستم کوتاه هم نمیبود.
کاش “طنز در و بر اسلام” ۱۶۰۰ صفحه میداشت.