پوشکین و یاد از ایران

کتابخانه تخصخصی تاریخ اسلام و ایران

مجموعه داستان‌ها
نویسنده: آلکساندر پوشکین
مترجم: ناهید کاشی چی
ناشر: جوانه توس
تاریخ چاپ: 1393
مکان چاپ: تهران
خلاصه: پوشکین در این بخش، چند جا از ایرانیان یاد می‌کند که مهم‌ترین آنها برخورد با فاضل خان گروسی است

گاهی یک فرد در محیط خود پرفروغ ظاهر می‌شود و اثری نیک از خود بر جای می‌گذارد که تا چند نسل ادامه می‌یابد و فراگیر می‌شود. این کار می‌تواند به شکل تولد یک خانواده ناشر و نویسنده باشد که نمونه بارز آن در دوره معاصر، خاندان کاشی چی هستند. محمود کاشی چی (۱۳۰۱ ـ ۱۳۹۳) را با نشر معروف گوتنبرگ می‌شناسند. خلاقیت‌ها و کارهای شگفت او، چنان شور و شوقی در نشر به وجود آورده بود که قابل پیش بینی نبود. مهم‌ترین کار او را فروش کیلویی کتاب می‌دانند با آگهی معروف «کتاب کیلویی ۱۰۰۰ ریال».

از او نقل کرده‌اند که مدتی بعد از این ابتکار هنگام چاپ یکی از کتاب‌ها: من در بهارستان بودم. از کتابفروشی طهوری تلفن کردند مغازه و گفتند زود بیا که سرمان شلوغ است پول خرد هم هراهت بیاور. رفتم دیدم وای. مغازه پر جمعیت است. … کیسه گونی که آنجا بود پر از پول شد. شب می خواستیم ببندیم، مگر می‌گذاشتند… همین که کتاب می‌رسید همان روز فروش می‌رفت. (مهرنامه، ش ۳۶، ص ۲۶۷)

کاشی‌چی به گونه‌ای در کتاب، نشر آن و … غرق شده بود که می‌خواسته نام پسرش را «کتاب» بگذارد. (همان، ۲۶۸)

گوتنبرگ ابتدا با دو شعبه در مشهد کار خود را آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۳۲ به تهران منتقل شد. کاشی‌چی از ابتدا سلایق چپ داشت و آثار نویسندگان روس را می‌پسندید و در ترجمه و نشر آنها کوشا بود. وی در همین راستا، نمایندگی کتاب‌های پروس را از شوروی گرفت و آنها را در ایران ترجمه و منتشر می‌کرد. گاهی کتاب‌های نویسندگان و مترجمان ایرانی ساکن شوروی را منتشر می‌کرد. به همین علت، همیشه مورد حساسیت رژیم پهلوی بود و بارها به زندان افتاد و کتاب‌های او جمع شد. یک بار که کتاب‌های او را جمع کرده بودند تا به کارخانه مقوا سازی ببرند: کتاب‌ها را بار ماشین زدند، توی وانت جا نبود. من را روی بار کتاب‌ها نشاندند تا ببرند.

من که دلم سوخت که این کتاب‌ها را می‌برند تا خمیر کنند، چند تا چند تا آنها را توی خیابان می‌انداختم. … یک سری کارگر و جوان دنبال ماشین می‌دویدند و کتاب‌ها را جمع می‌کردند. (ص ۲۷۰) کاشی‌چی با تأسیس گوتنبرگ و بازارچه کتاب در تهران، کتاب‌های زیادی چاپ کرد  و با آثار عامه پسند افراد زیادی را به سمت مطالعه و داستان‌خوانی کشاند.

کاشی‌چی افراد زیادی را حمایت کرد و مترجمان و نویسندگان زبده‌ای از بین آنها پدید آمدند. کسانی که به طور مستمر مشغول به نوشتن بودند، یکی از آنها که به گونه‌ای راه او را ادامه داد، دخترش ناهید کاشی‌چی است. وی را با ترجمه آثار نویسندگان روس می‌شناسیم. ترجمه مجموعه آثار چخوف، ترجمه نمایشنامه مرغ دریایی از چخوف، سه خواهر چخوف، زبان روسی: نخستین کتاب روسی من (گوتنبرگ، ۱۳۴۸)، دختر یتیم و دختر ارباب از یوهان کوندر  (گوتنبرگ، ۱۳۴۹) و … از جمله آثار وی می‌باشد.

نشر آثار اولیه وی توسط انتشارات گوتنبرگ به عنوان پدرش و آثار اخیر توسط نشر جوانه توس به عنوان پسرش جناب علی باقرزاده انجام شده و می‌شود. گو این که مرحوم کاشی‌چی توانسته یک خانواده ناشر و نویسنده به جامعه ایران ارائه کند. از فرزند و داماد و نوه، همه اهل نشر و کتاب و نویسندگی هستند.

نشر جوانه توس از دل نشر توس جناب باقرزاده (شفاه الله) متولد شده و آثار متعددی به جامعه فرهنگی ارائه کرده است. از جمله جدیدترین آثار خانم کاشی‌چی مجموعه داستان‌های آلکساندر پوشکین می‌باشد که جوانه توس آن را منتشر کرده است.

آلکساندر پوشکین از نویسندگان قرن ۱۹ میلادی محسوب می‌شود. وی را با آثار برجسته و مشهورش می‌شناسند. وی در ۱۷۹۹ م در مسکو به دنیا آمد و به زودی نبوغ خود را در نویسندگی نشان داد. وی همچنین زبان فرانسه را در کودکی به خوبی یادگرفت. پوشکین با افزون بر ادبیات روسی، با ادبیات دنیا نیز آشنا شد. در این راه دایه‌اش به وی بسیار کمک کرد. در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت، در یک انجمن شعر وقتی شعر خواند، توسط یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان عصرش مورد تشویق قرار گرفت. پوشکین به زودی نویسندگی را شروع کرد و هر جا می‌رفت، داستان می‌نوشت. در سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۰ که در تبعید قفقاز بود، داستان اسیر قفقاز را نوشت.

از آثار دیگر وی می‌توان به دختر سروان، به دایه‌ام و غروب زمستان اشاره کرد.

اکنون مجموعه داستان‌های او خدمت علاقه‌مندان ارائه شده است. داستان‌های این مجموعه عبارتند از: آبراهام؛ داستان‌های مرحوم ایوان پتروویچ بلکین؛ یاداشت ناشر؛ شلیک؛ کولاک؛ تابوت‌ساز؛  ‌ناظر چاپارخانه؛ دختر ارباب یا دختر خانم روستایی؛ تاریخ روستای گاریوخینو؛ رسلاولف؛ دوبرُفسکی؛ بی‌بی پیک؛ کرجالی؛ شب‌های مصر؛ دختر کاپیتان و مسافرت به ارزروم.

یکی از داستان‌های مهم این مجموعه، خاطرات پوشکین از سفر به ارزروم است. روسیه در سال ۱۸۲۸ م، بخشی از ارزروم را متصرف شده بود و پوشکین طی سفری خاطرات خود را از این سفر به شکل داستانی نوشت. پوشکین در این بخش، چند جا از ایرانیان یاد می‌کند که مهم‌ترین آنها برخورد با فاضل خان گروسی است. فاضل خان شاعر و منشی دربار در سال ۱۸۲۹ م پس از واقعه قتل گریبایدوف (م ۱۲۴۴ ق) به همراه خسرو میرزا قاجار برای عذرخواهی از دربار روسیه به آن سمت رفته است. در همین راه، پوشکین با فاضل خان دیدار کرده و کلاه‌پوستی و ناخن‌های حنایی او را متذکر شده است:

در فاصله‌ای نه چندان دور از کازبک، چد کالسکه از روبروی ما ظاهر شدند و جاده باریک را بند آوردند. در فاصله زمانی که بتوانند کالسکه‌ها را از مانع عبور دهند، افسر گروه برایمان گفت که او شاعر درباری ایران را مشایعت می‌کند.

به تقاضای من، مرا به فاضل خان معرفی کردند.

من به کمک مترجم به سبک شرقی‌ها شروع به سلام و علیکی پر طمطراق کردم. ولی چه اندازه شرمسار شدم وقتی که فاضل خان به این لحن نابجا و تمسخر آمیز من، به شکلی مؤدبانه که شایسته فردی محترم است پاسخ داد.

او امیدوار بود که به زودی مرا در پتربورگ ببیند و از این که دیدار ما نمی‌تواند بیشتر ادامه یابد اظهار تأسف کرد. شرم زده لحن شوخی مآبانه را کنار گذاشتم و با همان کلمات ساده اروپایی با او به گفتگو پرداختم. بله این هم درسی بود برای ریشخندهای بیجای روسی ما. از این به بعد هیچ‌گاه در مورد انسان‌ها به دلیل این که کلاه‌پوستی بر سر دارند و یا ناخن‌هایشان حنا کرده است، قضاوت نخواهم کرد. (ص ۶۲۹)

پوشکین در تفلیس باز ایرانیان را دیده و پیرمردی ایرانی که حمامی در تفلیس داشته و پوشکین در این حمام وارد شده است. (۶۳۵)

باز ذکری از تفلیس کرده و حمله آقا محمدخان قاجار در سال ۱۷۹۵ م که ۲۰ هزار نفوس را به اسارت برد! (۶۳۷)

پوشکین در ادامه و هنگام ذکر قلعه گِرگِری، شاهد حمل جنازه گریبایدوف بوده که برای دفن به تفلیس می‌بردند. وی در این جا طی دو صفحه به توصیف خصوصیات اخلاقی و توانایی‌های ادبی گریبایدوف می‌پردازد و با او هم‌دردی می‌کند. (۶۴۳)

همرسانی کنید:

مطالب وابسته