ترجمه‌ی قدیم «گلستان» در کشور گل‌ها با اجازه کلیسا

مجید سلیمانی

پیشتر از قدیمی‌ترین ترجمه قرآن به فرانسه توسط دو ریه نوشتم و این که او پیش از قرآن، گلستان سعدی را هم ترجمه کرده بود. اینجا کمی از آن ترجمه بگویم و باز درآمدگونه‌ای که بر آن آورده است. برای تصوّر قدمت این ترجمه، دقّت کنیم که به واقع فاصله زمانی کتاب دو ریه (۱۶۳۴ میلادی، یا چنان که بر روی جلد می‌بینید M.DC.XXXIV) با گلستان سعدی (۱۲۵۸ میلادی) نزدیک‌تر است تا فاصله ما با دو ریه…

عنوان کتاب را می‌بینیم که «گلستان»، کشور گل‌ها، تالیف سعدی، شاه‌زاده‌ی شاعران ترک و پارس! این ترک گویا به همان معنی مسلمان است که پیشتر هم دیده بودیم: «در آیین ترکان».

در آن عهد، چنان که باز در ترجمه قرآن او هم دیدیم، انتشار کتاب بدون حمایت یا تصویب شورای سلطنت یا کلیسا میسّر نبوده است و اینجا هم بر روی جلد این نکته را قید کرده است «با حمایت/تایید دربار…». در نامه‌ای که مترجم، صاحب‌منصب‌ مالزر، خدمتگزار و نماینده پادشاه در ارض مقدس اورشلیم، اسکندریه، قاهره کبری و ایالت مصر، به امید دریافت حمایت یا تصویب انتشار کتاب، به عالیجناب هاتمن، نماینده پادشاه در پارلمان نوشته است، فرصتی یافته است که اندکی هم از گلستان بگوید.

می‌نویسد که در اقصای عالم بگشته بسی… «عالیجناب، دیرزمانی که در خدمت پادشاه و کشورم در ممالک خارجه بوده‌ام، این امکان را یافته‌ام که سنن و عادات آنان را، همراه با زبان ترکی، فارسی و عربی بیاموزم. در گشت و گذار و تورّقی که در بین کتب مهم‌ترین کتابخانه‌های مصر، قاهره کبری و قسطنطنیه داشتم، دریافتم که کتاب گلستان، یعنی کشورِ گل‌ها، از همه آن‌ها ارجمندتر است به جهت ظرافت مقالات آن، استحکام مطالب آن، لطافت شاعرانه آن و فخامت جملات آن.»

«این مرا بر آن داشت که پس از بازگشت، ساعاتی از اوقات فراغت خود را صرف آن کنم و بر آن جامه‌ی فرانسوی بپوشانم گرچه من آن زبان فرهیخته و ظرافت گفتار عالی را برای بازگرداندن این کلام ساده و روان، و در عین حال سخت و دشوار (سهل و ممتنع)، که نثر او را در فریبندگی و زیبایی هم‌پایه شعر او کرده است، ندارم. معتقدم که بر علاقه مندان زبان‌های شرقی پنهان نیست که ترجمه معانی دلخواه نویسنده، با زبان من، تا چه حدّ دشوار است.»

«این ملاحظات، چاره‌ای نمی‌گذارد تا از شما ضمانتی بخواهم که با چشم رضایت و بزرگواری بر این ترجمه نظر کنید و خطاهای مترجم را بپوشید چرا که (می‌دانم) شما در سفرهای خود، نه فقط زبان‌های ایتالیایی و اسپانیایی را، جدای لاتین، یونانی و عبری، آموخته‌اید، بلکه این سفرها شناخت خوبی هم از زبان سریانی و عربی برای شما به ازمغان آورده است. این آخری فقط در کتاب‌های مردمِ شرق نیست بلکه سه ربع از چهار گوشه عالم، آن را همچون زبان رایج خود به کار می‌گیرند چنان که اینک مسیحیان پرشمار آن نواحی مشتاقانه در خواندن کتاب مقدس (به آن زبان) مشارکت می‌جویند…» (اینجا به ترجمه‌ Gabriel Sionite جبرائیل الصهیونی از کتاب مقدس اشاره می‌کند که باز با حمایت هاتمن صورت گرفته است و کلّی از آن تعریف می‌کند و می‌گوید که این ترجمه نام شما را جاودانه کرد.)

«عالیجناب! مرحمت و حمایت شما را تقاضا می‌کنم و امیدوارم که گلستان ذیلِ نام شما در فرانسه دیده شود».

مترجم در پایان (این نکته مهم را) می‌افزاید که: «این کتاب (و نویسنده آن) چیزی از دین خود نمی‌گوید که به هر شکلی اسباب رنجیدگی مومن‌ترین مسیحیان را فراهم کند.»

بگویم که متن به نسبت کهن است و جدای لغزش‌های احتمالی، معادل‌ها هم خیلی دقیق نیستند. درست این است که من هم، مثل دو ریه، بگویم که وَ عَینُ الرِضا عَن کُلِّ عَیبٍ کَلیلَهٌ…

(نگاره‌، از نسخه‌ی گلستان مورّخ ۹۵۰ هجری)

همرسانی کنید:

مطالب وابسته