فروغ عزیزی
الفبا
همانطور که از عنوان اگر فرزند دختر دارید… برمیآید، موضوع کتاب چگونگی شکلگیری هویت جنسیتی در کودکان است. کتاب در چهار فصل نگاشته شده و به بررسی مستقیم زندگی کودک از آغاز تولد میپردازد و سپس مسایل زیر را تحلیل میکند: رفتار بزرگترها در برابر کودک، روابطی که آنان در هر سنی با او برقرار میکنند، انواع خواستههایی که به وی تحمیل میشود و نحوه تحمیل آنها، تمام خواستههای مختلفی که از کودک بر حسب اینکه پسر یا دختر باشد انتظار میرود، تلاشهایی که کودک باید برای انطباق با این انتظارات و توقعات انجام دهد، و پاداشها یا تنبیههایی که در صورت برآوردن یا برنیاوردن این توقعات در انتظار اوست.
نویسنده کتاب، خانم النا جانینی بلوتی، از مربیان تعلیموتربیت در ایتالیاست که مدیریت زایشگاه «مونته سوری» را از آغاز بر عهده داشته است. این کتاب نتیجه تحقیقات و تجربه او در عرصه آموزش است.
در فصل اول کتاب، با عنوان «در انتظار نوزاد»، نویسنده به کلیشههای جنسیتی میپردازد که پیش از تولد نوزاد نگاه جنسیتی به وی را موجب میشود. در جایی از این فصل در نگاه به این کلیشهها به رنگ لباس نوزادان اشاره میکند: «نخستین عامل تفاوتگذاری، که ارزشی نمادین پیدا میکند، رنگ لباسی است که برای نوزاد تهیه میشود. از آنجا که جنسیت نوزاد معین نیست، برای لباس او رنگی در نظر میگیرند که هم برای دختر و هم برای پسر مناسب باشد، اما رنگ صورتی بهکلی منتفی است، حتی برای کسانی که دلشان دختر میخواهد. در واقع صورتی رنگی کاملا زنانه محسوب میشود که برازنده پسرها نیست. فروشندگان وسایل نوزادان از این نکته بهخوبی باخبرند، زیرا لباسهای صورتی را فقط برای دختربچههای «تازهدنیاآمده» میفروشند. این پدیده هنگامی حیرتانگیز میشود که بدانیم کاربرد دو رنگ مختلف (صورتی و آبی آسمانی) برای تشخیص نوزادهای دو جنس همین اواخر رواج یافته است.» (ص ۳۵)
فصل دوم به دوران خردسالی میپردازد و آن را دورانی بسیار مهم و تاثیرگذار در زندگی فرد مینامد؛ گویی که تصویر آینده کودک از خودش در همین سالها شکل میگیرد: «کودک از مجموعه برخوردهای مادر با بدنش (برخوردهای ستایشآمیز یا سرزنشبار، یا هر دو نوع بهتناوب) یاد میگیرد که بدنش را چیزی بد یا خوب بداند، از آن بدش بیاید یا دوستش بدارد.» (ص ۵۴)
نویسنده در این فصل نسبت به تاثیر کلیشههای جنسیتی در زندگی و آینده دختران نیز هشدار میدهد: «هیچکس دوست ندارد بهچشم فرد درجه دوم دیده شود. این کشف مایه درد و رنج است، عزتنفس را تضعیف میکند، بلندپروازی را کاهش میدهد، خودشکوفایی را محدود میسازد و رشک نسبت به ممتازان و میل به ممتاز شدن را برمیانگیزد. مقایسه بیوقفه با پسرهایی که از امتیازهایی برخوردارند که دختربچهها از آنها محروماند عزتنفس ضروری برای تحقق هدفها و پیشبرد پیکارها را در دخترها کاهش میدهد. دخترها و زنان در واقع بسیار بیشتر از پسرها از احساس فرودستی رنج میبرند. هر چه تزلزل و شک ما دختران و زنان درباره ارزش خاص خودمان عمیقتر باشد، هر چه بیشتر برای درک و برآوردن انتظارات دیگران خود را به آبوآتش بزنیم، و خلاصه هر چه انطباق ما با خواستههای دیگران موفقیتآمیزتر باشد، از پذیرش و محبوبیت خود مطمئنتر میشویم.» (ص ۹۸)
راهکار وی هر چه کمتر کردن کلیشههای جنسیتی در زندگی است: «راه پربار ساختن زندگی و شخصیت افراد این نیست که، همانگونه که همیشه عواطف مردان را تقلیل دادهاند و ناقص کردهاند، عواطف زنان را مهار سازیم و کاهش دهیم، یا از بیان آزادانه آنها جلوگیری کنیم. برای بهبود زندگی دختربچهها نباید آنان را به رقابتجویی با پسرها و تقلید از آنان واداریم، بلکه باید به گزینش یکایک افراد، مستقل از جنس آنان، احترام بگذاریم و یاری برسانیم و الگوهای متنوعتری را به کودکان عرضه کنیم؛ الگوهایی که از کلیشههای مسلط رها شدهاند و شکوفایی و ابراز وجود افراد را ممکن میسازند. بدین ترتیب کودکان میتوانند استعدادها و شخصیت خود را هر چه کاملتر شکوفا سازند، بیآنکه مجبور باشند جنبههایی از وجود خودشان را قربانی کنند که ارزشی گرانقدر دارد.» (ص ۷۸)
فصل سوم، با موضوع بازیها، اسباببازیها و ادبیات کودکان، به تثبیت کلیشههای جنسیتی از طریق اسباببازیهایی که برای کودکان خریداری میشود و بازیهایی که معمولا از آنان انتظار میرود، توجه میکند.
در فصل چهارم، با عنوان «نهادهای آموزشی: کودکستانها، دبستانها و دبیرستانها»، به نقد نظام آموزشی و بهطور کل نهادهای آموزشی پرداخته میشود. غیاب مردان در امر آموزش در کودکستانها و مدارس ابتدایی، مربیان زنی که بین پسران و دختران تبعیض روا میدارند و نگاه کور جنسی دارند و نیز جداسازی بر اساس جنس در مدارس از جمله این نقدهاست.
کتاب اگر فرزند دختر دارید… کتاب راهنمای مناسبی برای والدین، معلمان، مربیان و همه کسانی است که به موضوعات مربوط به جنسیت علاقهمندند. این کتاب را نشر نی با ترجمه محمدجعفر پوینده در ۲۲۴ صفحه به چاپ رسانده است.