مصاحبه رادیو فرانسه با مانیا اکبری درباره مجموعه داستانهایی بدون دکوپاژ
در این کتاب، باز هم مانیا اکبری از همان مرزهایی می گذرد که در فیلم های آخرش گذشته بود، یعنی روایت برهنه. مانیا همه آن چیزی را که در دلاش گذشته برای خواننده تعریف می کند. چیزهایی که ممکن است بسیاری تجربهاش کرده باشند، اما کمتر جرات بیرون ریختناش را داشتهاند. این صداقت و بدون پرده پوشی صحبت کردن، که به ویژه در چند سال اخیر در ادبیات غرب بسیار به چشم می خورد، از سوی زنی که از یک جامعه سنتی می آید و تنها پیشگام اش، در حد رمانتیک تر و پوشیده تر، فروغ بوده، شگفت انگیز است.
در آغاز گفتگو با وی که برای نمایش دوفیلمش در پاریس حضور داشت، نخست پرسیدم که تا چه اندازه این ماجرا ها “اتوبیوگرافیک” یا داستان زندگی خود وی هستند؟
این داستانها بسیار تلخ و غمگین کننده هستند. اما جالب اینجاست که هر خواننده ای بخشی از آن را کاملأ حس می کنه چون از دردش صحبت می کنند. از جمله در جائی می خوانیم:
“تصمیم گرفته بودم برای رفع افسردگی و بیماریهای مزمن مهاجرت راه حلی پیدا کنم. تنم را مشغول تنی کنم و روحم را درگیر آرمان و رویایی. صبح ها بابت زنگ تلفنی خوشحال شوم و شبها برای زنگ نزدن موقع خواب قهر کنم. به امید شاید یک همآغوشی ناخنهایم را سوهان بکشم و مو ریز ههای پشت لبم را دانه دانه با موچین بکنم و برای هماهنگی رنگ لباسهایم با شال و کفشهایم ساعتها وقت بگذرانم و سعی کنم با کرم زدن مانع چروک شدن چینهای دور چشمم بشوم و از عمیق شدن خط خنده کنار لبهایم جلوگیری کنم…”
برای خریدن و خواندن این کتاب می توانید به این سایت ها بروید :
کتاب انگلیسی: http://www.nogaam.com/book/2031/
کتاب فارسی: http://www.nogaam.com/book/1785/
گفتگوی کامل را اینجا گوش کنید: http://goo.gl/mPfiQm