مظفر بختیار؛ دانشمند بسیاردان و شیفته شکوه ایران

روزنامه ایران

یک.
میلاد عظیمی
استادیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران

دکتر مظفر بختیار، ایران شناس، چین شناس، متخصص طراز اول شناخت خوشنویسی ایران و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در هفتاد و دوسالگی درگذشت و در غربت محض به خاک رفت.

بختیار مردی مغتنم و عزیزالوجود بود. دانشمندی بسیارخوان و بسیاردان، هنر دوست و هنر شناس، فرهیخته و روشن بین و با منشی استوار و اخلاقی ستوده و سخت دلباخته «شکوه ایران»؛ شکوهی که آن را بیشتر در فرهنگ و هنر این سرزمین می‌دید و می‌جست.

آثارش – که به فارسی و انگلیسی و مشتمل بر تألیف و ترجمه است – با همه طرفگی، نماینده درست و دقیق عمق و گستره دانش او نیست. دریغا که وسواس عجیبش مانع آمد که فرهنگ ایران بیشتر از دستاوردهای ذهن و ذوق او بهره یاب گردد. با این همه مقالاتی که در زمینه خوشنویسی و کتاب آرایی نوشته، نمونه است و ماندنی. مقدمه محققانه‌ای که بر«مرقع نی نامه جامی» نوشته، ماندنی است. آثار چین پژوهانه‌اش ماندگار است.

او در جست‌و‌جوی بازمانده‌های زبان فارسی و فرهنگ ایرانی تا اقصای چین رفت و دستنویس‌های فارسی و اسلامی را یافت و معرفی کرد. حیف که بیماری مزمن امانش نداد تا بماند و انتشار قریب الوقوع شاهکار عمرش و حاصل چهل سال پژوهش و پایمردیش را ببیند؛ کتابی درباره «خوشنویس بزرگ میرزا غلامرضای اصفهانی»؛ هنرمندی که بختیار بسیار شیفته‌اش بود.

بختیار استادی جدی و مهربان و محتشم بود. به معنی دقیق کلمه «پرنسیب» استادی داشت. کلاسش برای دانشجوی اهل، آموزنده و پر نکته بود. وقت دانشجو را با ذکر خاطره و تمجید از خود و تکذیب این و آن و جار و جنجال‌های سیاسی تلف نمی‌کرد. با همه پرهیزی که از جوان ربایی داشت، با همه «حریمی» که میان او و دانشجویانش بود، مهر و احترامی ژرف در دل‌ها بر می‌انگیخت. مهر و احترامی «تنیده ز دل، بافته ز جان»…

دو.
درباره مظفر بختیار:

«مظفر بختیار»؛ استاد دانشگاه تهران و استاد ممتاز دانشگاه پکن عصر روز جمعه ۲۳ مرداد در تهران درگذشت و روز شنبه با حضور اعضای خانواده و جمعی از نزدیکان، در مقبره خانوادگی شماره ۹۵۷ (واقع در جنب قطعه هنرمندان) بهشت زهرای تهران در غربت به خاک سپرده شد و حتی بنا بر وصیت اش، هیچ مراسمی نیز برایش برگزار نشد.

او که در هنگام مرگ، ۷۲ سال داشت، ‌زاده چهار محال و بختیاری بود. فتحعلی خان سردار معظم بختیاری جد او بود؛ از بختیاری‌های وطن پرستی بود که در هنگامه جنگ جهانی اول، خانه اش یعنی «قلعه دزک» – در حوالی شهرکرد – را برای مدت دو سال و نیم، منزلگاه علی اکبر دهخدا کرد و همان جا هم بود که جرقه نگارش لغتنامه به ذهن دهخدا خطور کرد.

بختیار پس از اخذ دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، به کسوت هیأت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درآمد و تا رتبه استادی ترقی یافت و تا سال ۱۳۸۸ هم دست از تدریس نکشید. وی از متخصصان و پژوهشگران برجسته چین‌شناسی و فرهنگ‌های شرق دور بود و دانشگاه پکن در سال ۱۳۷۵ به مناسبت آثار و تحقیقات او در زمینه چین‌شناسی، عنوان «استاد ممتاز دانشگاه پکن» و منشور ویژه آن دانشگاه را به او اعطا کرد.

برخی از آثار تألیفی وی عبارتند از: نی‌نامه، فرقه‌های صوفیه در چین، فرهنگ چینی به فارسی (به ویراستاری وی)، کتاب ایران، شکوه ایران، علف (ترجمه)، آداب فتوت (ترجمه)، مجموعه آثار رضا عباسی و حیاه الطغرایی (به عربی). از او مقالات علمی و پژوهشی زیادی در نشریات داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است.

*صفحه او در فیسبوک (+) با عکسهایی از او و دورانهای زندگی اش.
صفحه ویکی پدیا در باره او (+) که مقاله مفصلی است در باره زندگی استاد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته