محمد ایزدی
متاگیتیک (متافیزیک)
مارسل پروست و نشانه ها
نوشته ژیل دولوز
ترجمه شکرالله اسداللهی
تهران: نشر علم، ۱۳۸۹
۱. دکتر اسداللهی، مترجم کتاب، عضو هیئت علمی و استاد زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه تبریز، و فارغالتحصیل دانشگاه گرونوبل فرانسه در رشتهی ادبیات فرانسه است. موضوع رسالهی دکترایش «غیاب و مکانیسمهای زبانی آن در آثار ناتالی ساروت» بوده، و چند تألیف و ترجمه در سابقهی خود دارد: معناشناسی(تألیف)، نقد تکوینی در هنر و ادبیات (تألیف، همراه با دکتر نامور مطلق)، مهارت و روشها در نگارش پایاننامههای دانشگاهی (ترجمه، ژان-کلود رووران)، میشل فوکو، یا نیستانگاری ادبیات روشنفکری (ترجمه، ژوزه-گیلرم مرکیور)، هیدگر و عصر او : زمان هستی، زمان تاریخ (ترجمه، همراه با دکتر نوالی، جفریآندرو باراش) و … .
۲. با نگاهی مختصر به فصل اول و تطبیقهای جزئی ترجمه با متن اصلی میتوان گفت ترجمهی خوبیست، منتها از آنجا که مترجم متخصص فلسفه نیست حساسیت لازم را در اصطلاحات فلسفی نداشته. شاید به همین دلیل معادل اصلی ترمهای مهم را نیاورده، چرا که درج معادل اصلی در متنهای فلسفی کارکردی جز سپردن قضاوت به خواننده برای ترجمهی دلخواهاش دارد؛ یکی از کارکردهای این کار سوق دادن خواننده به مفاهیم کلیدی و محوری متن است، مفاهیمی که عمدهی متن روی آنها استوار میشود. مثلاً مترجم «ماهیت» را برای «اسانس» در نظر گرفته، که درست نیست (ماهیت دربارهی چیستی اشیاء است، در حالی که «ذات» که معادل بهتریست، دربارهی خودِ اشیاء است، اعم از چیستی و معلومبودنشان). او میتوانست معادل اصلی را زیر متن بیاورد. این نکته دربارهی بسیاری از ترمهای محوری صادق است.
در ضمن، ویراستاری کتاب تقریباً افتضاح است، و این به ناشر محترم بازمیگردد. زبان متن هرگز واجد استانداردهای زبان فارسی نیست: انبوهی از اشتباهات نحوی، لغوی. اشتباهات تایپی هم تقریباً در هر صفحه دیده میشود.
۳. یکی از سوءتفاهمهایی که شاید پیش آید، و عنوان کتاب هم به آن دامن میزند، این است که کتاب به حوزهی «نشانهشناسی» تعلق دارد، و تفسیریست نشانهشناختی از در جستوجوی زمان از دسترفتهی پروست. کتاب در مجموعهی «نشانهشناسی و زبانشناسی» نشر «علم»، زیر نظر دکتر سجودی منتشر شده، و با توجه به علایق وی این ظن میرود کتاب دولوز نقد ادبی یا دستکم تحلیل نشانهشناختی ِ اثر عمدهی پروست باشد. هرگز چنین نیست! دولوز یکی از دشمنان نشانهشناسی، حداقل سنت فرانسوی آن، بوده، و آنچه او از نشانهها در رمان پروست میگوید دقیقاً به «معنا»یی از نشانه اشاره دارد که هیچ ربطی به بارت یا اکو ندارد. اساساً کل کتاب «پروست و نشانهها» نقدیست غیرمستقیم به نظریههای نشانه در سالهایی که تحلیلهای ساختاری بهشدت رایج بود. بهعبارت دیگر، این کتاب دربارهی تأویل نشانههای در جستوجوی زمان ازدسترفته نیست، بلکه تزیست جدید دربارهی تأویل بهطوری کلی، تأویل ِ تأویل ِ هر نشانهای.
۴. آنهایی که با روش کلی دولوز آشنا هستند میدانند او بهسراغ کژراهههای «مخاطرهانگیز» فیلسوفان، نویسندگان یا هنرمندان میرود، بهعنوان نمونه در همین کتاب، چند اصطلاح محوری اند: یادگیری (کارآموزی)، نشانه، ذات، تصویر اندیشه، و سلسله. این ترمها، همگی، در آثار برگسون آمده اند، اما در حاشیهها و بحثهای فرعی. کار دولوز همواره این بوده این مفاهیم را از دل ِ متن بکشد و اهمیت آنها را نشان دهد، و البته متن ِ مبدأ را به چالش بکشد، همانطور که در آغاز فصل دوم، در بحث انحطاط و دیرند، برگسون را در برابر پروست قرار میدهد و جانب پروست را میگیرد، حال آنکه عمدهی توافق پروست و دولوز بر سر مفهومی از زمان است که برگسون پیش کشید. نمونهی دیگر، اصطلاح «یادگیری»ست، مفهومی که در آثار برگسون بر آن تأکید شده اما چندان تکرار نشده. جالب است برگسون در کتاب خنده: رساله درباب معنای امر کمیک، به حیات قراردادی و غیرواقعی ِ متضاد حیات ِ درون درام، و هنر بهطور کلی، اشاره میکند، حیاتی که در مواجهه با جهان هنر چنین مینماید که باید «بازآموخته» شود، دوباره کارآموزی شود. یا جایی که در تفاوت ادراک و خاطره، به «نشانه»های ادراک اشاره میکند که بهکار حافظه میآیند. یا دوباره، مکانیسم سینماتوگرافیک اندیشه در تکامل خلاق برگسون که به مفهوم مشهور «تصویر اندیشه» در آثار دولوز رسیده است.
بنا بر این، باید «پروست و نشانهها» را چنین کتابی بدانیم: نقدی جدی به نشانهشناسی، ستایشی از ادبیات در برابر فلسفههای جزمی، اثری آشکارا برگسونی از دولوز جوان، کتابی کاملاً فلسفی و دقیق، و در نهایت، دریچهای به جهان پروست।