محمود فتوحی
کاروند پارسی
ناصر خسرو گوید:
دل تو نامـهی عقــل و سُخنت عنــوان است
بکوش سخت و نکو کن ز نامه عنوان را
معمولاً یک مقالهی انتقادی بی مُدعا و دستیافت نیست. وقتی پژوهشگر کار تحقیق را به انجام رساند و پاسخ مسألهاش را یافت، دستاوردش را در قالب مقاله تحریر میکند. مقالهی خوب، مدعای روشن و هدف مشخص دارد. نویسنده به سهولت میتواند مدعایش را در ویترین مقاله (عنوان) در منظر نگاه عموم بگذارد. اما وقتی مدعایی در کار نباشد ناگزیر است به اهمیتِ موضوع یا اعتبار روش و عظمتِ نظریه تمسک جوید. هم “نهادن مدعا در عنوان” و هم “بیان روش یا نظریه در پیشانی مقاله” هر دو از زمرهی شگردهای بلاغت تحقیق است.
این روزها عناوین مقالات نقد دانشگاهی بیش از اندازه، علمی و محافظهکارانه شده است. منتقدان یافته و موضع خود را در عنوان آشکار نمیکنند. یک مقاله در موضوع نقد ادبی، به یقین بدون دستاورد انتقادی نیست. مثلاً در مقالهی «بررسی رمان “الف” بر اساس نظریه یا روش “ب”»، حتما دستاوردی حاصل شده است که نویسنده به نگارش آن دست یازیده است. یا در پژوهش ریختشناسانهی فلان قصه بر اساس روش پراپ یا گریماس اگر نتایج تازهای به دست نیامده باشد پس مقاله با چه غایتی و برای گزارش چه رهیافتی نوشته شده است؟
منتقد حرفهای بویژه در نقد اثر ادبی، مدعای خود را در پیشانی مقاله قرار میدهد تا توجه خوانندگان را جلب کند. آنچه برای او در درجهی نخست اهمیت قرار دارد مدعای اوست. پس خواننده را به یک خوانش هدفمند، قضاوتگر و مدعیانه فرا میخواند. این روش خلاف آن چیزی است که امروزه در نقد دانشگاهی رایج است. بیشتر عنوانهای مقالات نقد ادبی و حتی علوم انسانی ما خنثا و فاقد مدعاست. عنوانها چیزی از سنخ گزارش کار است. برای مثال دو عنوان یکی بدون موضعگیری و مدعا و دیگری با مدعا را ببینید:
الف) «ساختار روایت در داستان ضحاک بر اساس دیدگاه گریماس»؛ این عنوان فقط گزارش از فرایند کار مقاله میدهد و میگوید که ساختار داستان ضحاک بر اساس دیدگاه گریماس بررسی شده است. عنوان مقاله مدعایی ندارد. و ما نمیفهمیم که نویسنده خودش چه نظری دارد؟ چه حاصل کرده و به چه قائل است؟
ب) «پسامُدرنِ تصَنُّعی: نقد و بررسی شگردهای فراداستان در رمان بیوتن»؛ این عنوان مدعی است که شگردهای پسامدرن در رمان بیوتن تصنعی و ساختگی است.
تفاوت دو عنوان در بیان مدعای نوبسنده کاملاً آشکار است. در ذیل فهرست دو گروه عنوان رایج در مقالات نقد ادبی دانشگاهی را آوردهام. در عنوانهایی که پس از این در دو گروه الف و ب میآید دقت کنید و بگویید:
- عنوان چقدر شما را به خواندن مقاله جذب می کند ؟
- از عنوان چقدر پی به موضعِ منتقد میبرید؟
- هدف و دستاورد مقاله چقدر به چشم میآید؟
گروه الف:
۱- تحلیل اسطورهای فیلم رنگو بر مبنای الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل
۲- نقد و بررسی دو بیت از فردوسی و ملک الشعرا بهار بر اساس رویکرد فرمالیسم
۳- ساختار روایت در داستان ضحاک بر اساس دیدگاه گریماس
۴- ساختار داستانهای شیخ اشراق بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ
۵- بررسی یک غزل حافظ از منظر نشانهشناسی
۶- تحلیل چند مبحث روانشناسی در رمانهای غزاله علیزاده
۷- تجلیات خشونت در شخصیت های دو اثر داستان ضحاک و تراژدی” تی اس تیز”
۸- زمانمندی و ساختار روایت در رمان سمفونی مردگان (با تکیه بر نظریه روایی ژرار ژنت)
۹- بررسی و تحلیل قاعده کاهی (هنجارگریزی معنایی) در غزلیات سیمین بهبهانی
۱۰- خوانش بینامتنی رمان «کیخسرو» آرش حجازی با داستان «پادشاهی کیخسرو» در شاهنامه
۱۱- بررسی تطبیقی داستان ویلان الدوله اثر جمالزاده و ویلان اثر گی دو موپاسان
۱۲- کاربرد استعارۀ دستوری گذرایی در مقایسۀ سبک دو رمان (تحلیل تطبیقی سبکِ مدیر مدرسه و اسرار گنج درۀ جنی)
۱۳- رابطهی ساختار و عقاید در حکایتهای اعتقادی عطار: بررسی مصیبتنامه
۱۴- تحلیل رویا در رمان درخت انجیر معابد
۱۵- خوانش بینامتنی پیکر فرهاد و بوفکور
۱۶- روایتی زنانه از جنگ: تحلیل گفتمان کتاب دا
گروه ب:
۱۷- مسالکالمحسنین، گذار از سفرنامه به داستان
۱۸- بررسی وزنهای ابداعی در غزل منزوی
۱۹- گزارههای قالبی در قصّهی امیرارسلان
۲۰- تأویل بیخویش نویسی: تحلیلی تازه از نگرههای ادبی عین القضات همدانی
۲۱- عرفان سوررئالیزه: خوانشِ سکولار سنت عرفانی در شعر ادونیس (تحلیل بینامتنی شعر «تحولات عاشق»)
۲۲- پسامُدرنِ تصنعی: نقد و بررسی شگردهای فراداستان در رمان بیوتن
۲۳- دلایل انزوای عارف قزوینی براساس مناسبات او با معاصرانش
۲۴- نقدی بر پلورالیزم در اندیشه مولوی
۲۵- محوریت قهرمانان زن در قصههای عامیانه
۲۶- روند تکوین سبک زنانه در آثار زویا پیرزاد: تحلیلی بر پایۀ سبکشناسی فمنیستی
۲۷- بوف کور متن معطوف به قدرت (خوانش فوکویی بوف کور)
۲۸- جمال زاده، منتقد ادبی (تحلیل نگرش انتقادی جمال زاده در بررسی آثار داستانی معاصر بر اساس نامه ها)
عنوانهای گروه نخست، خنثا و بی مدعایند و فقط نوع نظریه و رویکرد نقد و نام اثر را گزارش میکنند. این عنوانها معمولاً تا زمانی که رویکرد و نظریه تازه باشد جلب توجه میکند. پس از مدتی که نظریه و رویکرد تکراری و کلیشهای شد چنین مقالاتی فقط به اعتبار نام اثر مورد نقد (مثلاً بوف کور) یا مؤلف (هدایت) ممکن است مورد بازدید خوانندگانی که در پی آن موضوع خاص هستند قرار گیرد. و بسا که دستمایهی طعن و طنز منتقدان هم میشوند.
اما عنوانهای گروه دوم خنثا نیست بلکه نشان از مدعا، دستاورد و قضاوت صاحب مقاله است. چنین عنوانهایی در نگاه نخست چالش ایجاد میکند و مدعای آن همیشه توجه خوانندگان را جلب میگند.
برای ارزیابی سهم نویسنده در یک نوشتار (مقاله، کتاب، بخشهایی از یک کتاب) میتوانید از صاحب نوشتار بخواهید تا مدعا یا دستاورد یا قضاوتش را در عنوان یا زیر عنوان نوشتارش بیاورد. اگر کسی مُدعایی نداشته باشد نخواهد توانست عنوانی از نوع ب برای نوشتارش طراحی کند. تفاوت مقالهی دارای مسأله و هدف با مقالهی فاقد مسأله و هدف در همین مدعاست.
گرچه بسیاری از این شگرد برای جذب خوانندگان استفاده میکنند اما باز هم نویسندهای که از این ترفند برای جذب خوانده استفاده میکند ادعایی و قضاوتی دارد اما به هر دلیلی نتوانسته آن را ثابت کند. هر خوانندهای در پایان خواندن مقاله به مُدعّی بودن نویسنده و فقدان مُدّعا پی میبرد.
باری کثرت عنوانهای نوع الف در مقالات نقد دانشگاهی خبر از خنثایی نقدها و فقدان رویکرد سنجشگرانه در نقد ادبی دانشگاهی میدهد. چند دلیل برای این روند قابل تصور است:
۱- فقدان انگیزشهای مرامی، اعتقادی و ایدئولوژیک در نقد: نقد مرامی معمولاً موضعگیرانه است.
۲- غلبهی پارادایم علمگرایی (ساختارگرایی، فرمالیسم، اسطورهشناسی، و رویکردهای مشابه) در مطالعات ادبی. روند مطلوب علم، توصیفگری و خُنثینگری است.
۳- محافظهکاری منتقدان هم در انتخاب اثر ادبی و هم در بیان موضع ارزشگذارانه.
۴ خوانش نظریهمحور: میدانیم که خواندن یک اثر ادبی از منظر یک نظریه منتقد را در همان دایرهای میچرخاند که نظریه مطرح میکند و در متن همان میجوید که نظریه چشم منقد را به آن گشوده است. نهایت چنین نقدی انطباق یا عدم انطباق اثر را چارچوب نظریه است.
۵- غلبهی انگیزههای تحصیلی و شغلی در نگارش نقدها
۶- سرشت دانشآموزانهی منتقدان در نگارش نقدها: میدانیم که مقالات نقد ادبی دانشگاهی، عمدتاً حاصل پایاننامههای تحصیلی است. منتقد (دانشجو) در خلال پژوهش انتقادی خود، گام به گام با آزمون و خطا پیش میرود. او اشراف کافی بر نوع ادبی، زمان، مکان و مبانی سبکی اثر مورد نظر و آثار همگن را ندارد تا مدعایی شکل دهد و یا سنجشگرانه به اثر ادبی بنگرد.