سید حسن امین
گنجینه پژوهشی ایرج افشار
به نقل از روزنامه اطلاعات
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴
خبر رسید، خبری ناگوار که سیروس غنی روز ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴ در آمریکا جان به جان آفرین داده است. او را از نوجوانی میشناختم. پسر دکتر قاسم غنی از رجال فرهنگی و سیاسی عصر پهلوی اول و دوم بود که بیشترین شهرتش را مدیون تصحیح دیوان حافظ با همکاری علامه محمد قزوینی است.
سیروس غنی متولد سبزوار بود. پدرش از سادات عربشاهی و با ما از یک ریشه بود. مادرش از سادات غفوری بود. در خردسالی همراه پدرش از سبزوار به مشهد رفت. بعد که پدرش در دورهی رضاشاه از مشهد به نمایندگی مجلس انتخاب شد، به تهران آمد. در چهارده پانزده سالگی برای ادامه تحصیل به بیروت رفت. پس از دو سال از بیروت به لندن آمد و بعد از یکی دو سال از لندن به آمریکا رفت.
در آمریکا اول لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت. بعد درس حقوق خواند و مدرک دکترای حقوق آمریکا را گرفت. با یک دانشجوی حقوق آمریکایی به نام کارولاین ازدواج کرد که بعدها عضو کانون وکلای نیویورک شد.
رشته تحصیلی حقوق را به توصیه ی ابوالبشر فرمانفرمائیان (پسر فرمانفرما) انتخاب کرد. پس از دو سه سال همراه همسر خود به ایران آمد و در بانک صنعت و معدن استخدام شد. چندی نگذشت که به عنوان مشاور حقوقی با همکاری دکتر مهران توکلی (داماد آیت الله پسندیده) به کار آزاد پرداخت. مهمترین مشاورههای حقوقی ایران را به شرکتهای بزرگ آمریکایی او میداد که حلقهی ارتباط و آشناییاش در آن زمان با آمریکاییها بسیار گسترده بود. یکی از مهمترین پروندههای حقوقی آن زمان موضوع وام گرفتن بانکهای ایرانی از بانکهای آمریکایی بود که سیروس غنی با توجه به آن که هرگونه امتیازی و قرارداد استقراض برابر قانون اساسی مشروطیت باید از تصویب مجلس میگذشت به آمریکاییها هشدار داد که چنین قراردادهایی شاید در محاکم حقوقی ایران ضمانت اجرا نداشته باشد.
سیروس غنی آمریکا را خیلی خوب میشناخت و یک بار در سفر امیر عباس هویدا به آمریکا در زمان ریاست جمهوری لیندن جانسون با عنوان مشاور آمریکا شناس نخست وزیر ایران او را در این سفر همراهی کرد. جالب آن است که رئیسجمهور آمریکا برای اینکه علاقه مندی خودش را به ایران و نخست وزیر وقت ایرانی نشان دهد، بدون دعوت و اطلاع قبلی در مهمانی ویژهای که امیر عباس هویدا در سفارت ایران در واشنگتن دی سی داد، شرکت کرد. سیروس غنی میگفت که هویدا از آمدن رئیسجمهور آمریکا به این مهمانی از این جهت نگران شد که شاید پادشاه وقت خوش نداشته باشد که نخست وزیر ایران تا این اندازه مورد احترام و شفقت قرار گیرد.
سیروس غنی ایران دوست و وطن پرست بود و در مقطعی از زندگی خود با ملیّون همکاری و نشست و برخاست داشت. زنده یاد دکتر حسن حبیبی هم که بعدها معاون رئیسجمهور شد، با او در این آمد و شدها در جبههها همگامی داشت. در یادداشتهایی که دانشجویان خط امام پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران منتشر کردند، از سیروس غنی با وجود علائقش به آمریکا به عنوان یک عضو جبهه ملی و یک ایرانی وطن پرست یاد شده است که از شکست آمریکا در ویتنام و خاورمیانه خوشحال خواهد شد.
سیروس غنی چند ماه پیش از انقلاب ایران را ترک کرد و خانه ی او در کوئینز گیت لندن و خیابان پنجم نیویورک میعادگاه دوستان بود. من پس از آمدن او به لندن به حکم سوابق خانوادگی و خویشاوندی با او همکار شدم و شرکت غنی و امین کارهای مشاوره حقوقی زیادی در اروپا و آمریکا انجام داد. او یک رابط فوق العاده موفق بود، هرچند در ایران تحصیلات حقوقی نکرده بود و عضو کانون وکلای ایران هم نشده بود.
در این سالها بود که وی به فکر انتشار یادداشتهای پدرش افتاد و در لندن آنها را در سیزده جلد منتشر کرد که جلد آخر آن با عنوان نامههای دکتر قاسم غنی، به کوشش مشترک من و او به چاپ رسید. در آن زمان دوست مشترک ما علیرضا عروضی (پسر آذر ابتهاج از ازدواج اولش) با ستار لقایی در لندن در چاپخانهای شریک شده بودند و این کتاب در آنجا چاپ شد.
شاید این چاپ یادداشتهای دکتر قاسم غنی بزرگترین خدمت فرهنگی سیروس غنی باشد. زیرا در این یادداشتها مواد خام بسیاری برای پژوهشگران تاریخ اواخر عصر قاجار و دوران پهلوی اول و سالهای آغازین سلطنت پهلوی دوم وجود دارد که من در کتاب کارنامه غنی، تحولات عصر پهلوی به آن پرداخته ام.
سیروس غنی به سینما نیز علاقه مند بود و در حد یک کارشناس کتابی با عنوان فیلمهای دوست داشتنی من به انگلیسی منتشر کرد که به جای خود مورد استقبال قرار گرفت.
کتاب دیگر او دربارهی سقوط قاجاریه و برآمدن رضا شاه به همت دکتر حسن کامشاد از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است که اهمیت آن بیشتر به دلیل استفاده سیروس غنی از اسناد وزارت امور خارجه انگلیس است. در این موضوع، سیروس غنی ایرادات یا اتهاماتی هم به عبدالحسین میرزا فرمانفرما زده بود که اسباب گله ی خاندان فرمانفرما شد و من این فرصت را مغتنم میشمارم که درگذشت یکی از فرزندان دیگر فرمانفرما را که در همین دو سه هفته اخیر بدرود حیات گفت به جناب دکتر علینقی فرمانفرماییان تسلیت بگویم و از مهدی امیر سرداری سپاس گزاری کنم که در مراسم یاد بود آن عزیز مرا نیز همراه کردند.
از حدیث حدیث شکافد اما من بیش از این در این فرصت زمانی سخنی برای گفتن ندارم جز اینکه بگویم سیروس غنی در ۸۶ سالگی دور از وطن جان به جان آفرین داد و حضور او در بیرون از ایران همیشه اسباب آبرومندی ما ایرانیان بود. هیچ گاه با حضور او در این همه محافل و مجامع فرنگیها اعم از اروپایی و آمریکایی من حس نکردم که یک ایرانی از هیچ نظر از همتایان فرنگی خود کمبودی دارد این حس اعتماد به نفس در سیروس غنی و هم نسلان او کاملاً مشهود بود. آنچه پرویز راجی از سیروس غنی در کتاب آخرین خدمتگزار تخت طاووس نوشته بود اسباب گله ی سیروس غنی شد و من آن مسائل را به وقت دیگر موکول میکنم.