غلامرضا آذرلی
فرهنـگ کوچک پارسی-بلوچی، بلوچی-پارسی
پژوهش و گردآوری: غلامرضا آذرلی
به کوشش منوچهر پیشوا
تهران: انتشارات بهجت با پشتیبانی پارسیانجمن و همکاری کتابسرای بلخ، ۱۳۹۴
پیشگفتار مولف
سرآغازی با درود (دِراهُ فَرشاتَکَ). برای دیدار گهگاهی فرزندم که در جنوب کار میکرد چندین بار به شهرهای بلوچستان ایران رفتم و هر بار که آنجا را بدرود میگفتم و برمیگشتم از دیدهها و چگونگی آبوهوا و مردمان محروم آن سرزمین خاطراتی نهچندان خوشایند با خود میآوردم و برای نزدیکان و جویندگان بازگو میکردم.
آشنایی با آن گوشهی دورافتادهی کشورمان مرا واداشت که در هر سفر نشانهها و نمونههایی از فرهنگ بومی را برگزینم، آنچه را گفتنی بود بگویم و شگفتیهای آن سرزمین را به یاد بسپارم و دانستنیهایی را از باشندگان آن که از تیرههای گوناگونیاند روی کاغذ بیاورم. در آغاز، دریافتم که برداشتن یادداشتها برای من کار آسانی نیست، از آن رو که بایستگیاش شناسایی باریکبینانه با واگویی واژهها و پشتکار بیشتر در زبان بلوچی است.
زبان بلوچی اگرچه بخشی از زبانهای ایرانی است، مانند گویشهای دیگر ایرانی، در هزاران سال و در دادوستد قومی و ریشههای زبانی، دچار دگرگونیهایی گشته و امروزه با واژههای فارسی که این خود همان سرنوشت را داشته است دگرگونیهایی پیدا کرده، بهویژه آنکه بنیادهای دستوری ویژهی خود را نیز نگه داشته است.
در مورد دگرگونی زبانها، افزون بر بلوچی، همانندهای دیگری هم در جغرافیای امروزی ایران میبینیم. از آن میان است گویشهای کردی، تالشی و تاتی، لارستانی و دری زرتشتیان و بخشهای مرکزی ایران و جز آن.
باری، خواسته و ناخواسته به سوی ضبط واژههای بلوچی و برخی دادهها از آداب و زبانزدها کشیده شدم و سالی دو سه ماه را ویژهی پرسش و پژوهش در این باره کردم و پس از آن با فراهم آوردن انبوهی از واژهها و بازبینی چندبارهی آنها به برگیزهبندی [=فیشبندی] و ساماندهی بایسته پرداختم.
بلوچی از دید زبان و تاریخ و فرهنگ در خانوادهی گویشهای ایرانی جا میگیرد، لیک هنوز انگشتشماری از واژگان کهنتر خود را با گذشت هزاران سال نگه داشته و کاربرد همان واگویی و هجاهای اوستایی و سانسکریت را در بر میگیرد و همچنان نزدیکی آشنایی با فارسی امروزی دارد.
در برخورد و گفتوگو با مردم بلوچیزبان، برداشتم این بود که گویشها دگرگون بوده و یکدست نمانده است، بلکه در بخشهای گوناگون دگرگونیهایی در واگویی پیدا شده و نیز واژههای ویژهی محلی هم بهکار میرود.
آموزش زبان در خانوادهها نه از راه فرهنگ نوشتاری همگانی بلکه بهگونهی سنتی و سینهبهسینه انجام میشود. از این روی، مایهی پراکندگی و بیسامانی زبان گشته و امروزه ناچار با دستیازی به همین زمینهی موجود، نیازهای ارتباطی خود را برآورده میسازند.
از دیگر سوی، آگاهی یافتم که در روزگاری نهچندان نزدیک بخشی از مردم بلوچزبان، برای پارهای از نیازها و نگهداشت بَرماندهای [=آثار] فرهنگی خود، برآن شدهاند که ابزاری برای نوشتن فراهم آورند؛ از همین رو، از دیگر برادران ایرانی بهدور نمانده، خطی بر پایهی خط نستعلیق و ساختار بنیادین آن برگزیدهاند. این خط بهجز چند حرف که بنا به بایستگی وجود آواهای گویشی است و افزوده شده است، رویهمرفته مانند خط فارسی است.
حرفها و نشانههای ویژهی خط بلوچی که به خط نستعلیق افزوده شده عبارتاند از ٹ، ڈ، ڑ و ں که تکیه بر ن است. در این خط، برای درست خواندن واژگان، زیروزِبَری [=اِعرابی] برساختهاند که یادآوری آن بیجا نیست. برای اَ ـ ءَ، اِ ـ ءِ و اُ ـ ءُ باریکبینی ویژهای بهکار میرود و بهخوبی کارساز است.
دیگر از ویژگیهای زبان تلفظ «ذال معجمه» است، در کتابت «یای معروف و مجهول» رعایت می شود و «واو معدوله» در جای خود ادا میگردد.
برای دانستن چرایی بهکار رفتن برخی واژگان ویژه و دگرگونیها و اینکه در چه جاهایی و از سوی کدام تیرههای قومی دیده میشود، ناچار نام پارهای از آنها را که به دست آوردهام در اینجا یادآور می شوم و آنها بدینگونهاند: نارویی، دلگانی، سراوانی، دشتیاری، جدگالی، سربازی، تفتانی و نیز یَهواری، تاجیکی و براهویی، که این یک زبان دیگر است و به زبانهای آریایی همانندیای ندارد و شاید انتساب آن به زبان دراویدیهای جنوب هند و دادن نام کوچ در برابر بلوچ بر آنها روا باشد.
زبان بلوچی خویشاوندی نزدیکی با کردی داشته و، همانگونه که در واژهنامه آورده شده، با اوستایی و سانسکریت نزدیکی دارد و از این رو نیز نژادگی خود را بیشتر نگه داشته است. بسیار خشنود خواهم شد اگر این کوشش ناچیز در شناساندن بخشی از فرهنگ هممیهنانی که در دورترین و محرومترین بخش ایران به سر میبرند و زیر ستم طبیعت سخت و ناگوار زندگی میکنند سودمند باشد.
از دیگر سوی، امید آن دارم که چنانچه هممیهنان بلوچ مواردی از ضبط نادرست ببینند و یا به ناسازواریای در معنیها برخورد کنند و یا لغزشی را در ثبت نکردن زیروزبر و همچنین اشاره نداشتن به واگویی ویژه ببینند، مرا ببخشند، زیرا با پوزشخواهی باید بیفزاییم که کاستیها نه از برای کوتاهی که برخاسته از بلوچزبان نبودن من است و اگر دست به چنین کار سترگی یازیدهام از برای عشق و دلبستگیای است که به فرهنگهای ایرانی و میهن دارم.
شایسته این بود در دنبالهی پرداختن به گویش مردمان بومی و اشارهها به فرهنگ و ویژگیهای زبان بلوچی، به یادداشتهای درخوری نیز بپردازم که هنگام تکاپو و جستوجو فراهم شده است که بیشتر آنها در رویههایی چند برای شناخت بیشتر خوانندگان به پیوست واژهنامه آورده میشود.
فهرست:
الفبای بلوچی
نشانههای مصدر در بلوچی
حالات مصدری در زمانهای گوناگون از مصدر
پارهای از مصدرهای بلوچی
بخش نخست: فرهنگ فارسی ـ بلوچی
بخش دوم: فرهنگ بلوچی ـ فارسی
بخش سوم: پیوستها
- نام خرماهای بلوچستان
- ماهیهای بلوچستان (جانوران دریایی)
- نام گیاهان بلوچستان
- نام درختهای بلوچستان
- زبانزدهای بلوچی
- نامگذاری دختران و پسران در بلوچستان
- سرچشمههای بلوچی بهرهگرفتهشده از کسان و نوشتهها
مشخصات کتاب:
فرهنـگ کوچک پارسی ـ بلوچی بلوچی ـ پارسی
پژوهش و گردآوری: غلامرضا آذرلی
به کوشش منوچهر پیشوا
ویراستار: حسین جاوید
پیرنگگر پوشینه: مریم تاجبخش
چاپخش: بهجت با پشتیبانی پارسیانجمن و همکاری کتابسرای بلخ
چاپ نخست: ۱۳۹۴؛ شمارگان: ۵۰۰ پوشینه
دفتر پخش و فروش چاپخش بهجت: خیابان میرزای شیرازی، شماره ۱۶۲؛ دورآوا-نمابر: ۸۸۸۹۹۹۰۷ – ۸۸۹۴۱۱۴۶