ژانرها یا گونه های ادبی پدیده های تاریخی اند و هر یک از آنها به لحاظی آیینۀ نوع نگرش مردم در عصری هستند که آن ژانر پدید آمده و رشد کرده است. تفکرات و اعتقادات در محتوای این ژانر ها منعکس شده است، ولی در عین حال خود ژانر هم به عنوان صورت نوشته و متن در اندیشه ها بی تاثیر نبوده است.
در تمدنی که در اطراف مدیترانه و بخصوص شمال آن و نیز جائی که امروز بدان خاور میانه می گویند تا خراسان بزرگ، ژانرهای مختلفی در طول تاریخ چند هزار ساله پدید آمده است. هم در نظم و هم در نثر. مثلا، در نظم، در عصری که خیام هم بدان تعلق داشت رباعی شکل رایج برای شعر گفتن بود. در عربی زمانی قصیده گونۀ رایج بود و زمانی در فارسی غزل و مثنوی رواج پیدا کردند. مثنوی مولوی متعلق به عصری است که مثنوی سرائی رواج یافته بود. در نثر هم همینطور.
رمان مثلا ژانر مورد علاقۀ بسیاری از نویسندگان و خوانندگان در عصر جدید است. در زمان شکسپیر نمایشنامه بیشتر رایج بود. تاریخ نمایشنامه به عصر قدیم یونان بر می گردد. در قدیم در ایران نمایشنامه نبود ولی در عوض چیزی که در ایران و بین النهرین رایج بود مناظره یا پیکار های ادبی بود. سابقۀ این ژانر به تمدن های آکدی و سومری و بابلی بر میگردد و شاید قدیم ترین ژانر ادبی در این منطقه باشد (در بارۀ این ژانر من در کتاب زبان حال به تفصیل بحث کرده ام).
این مقدمه را نوشتم تا برسم به اصل مطلب و آن پدید آمدن ژانرهای قدیم در تمدن اسلامی است. اولین کتابهائی که در تمدن اسلامی از قرن دوم به بعد پدید آمد چه بود؟ ( قرن اول ما هنوز تمدن اسلامی نداریم و نوشتن در کار نیست.) من خیال می کردم قدیم ترین ژانرها کتابهای سیره و حدیث است. بعد هم کتابهای فقه و طبقات نویسی. تا این که همکارم دکتر محمد سوری دو سه سال پیش که دانشجوی دکترای من بود به من نشان داد که از قرن دوم به بعد یک ژانر خاص با عنوان کتاب زهد در تمدن اسلامی متولد شده است.
دکتر سوری می گوید صد کتاب در این ژانر شناسائی کرده که بیست عنوان آنها چاپ شده است. کتاب زهد به عنوان ژانر کم و بیش همزمان با سیره ها پدید آمده است. سابقۀ سیره نویسی مثل خیلی از چیزهای دیگر به تمدن مسیحی برمی گردد. در واقع اناجیل سیره های حضرت مسیح است. مسلمانان هم که می خواستند برای خودشان شناسنامه بگیرند شروع به سیره نویسی کردند. دهها کتاب در بارۀ مغازی و سیره در قرنهای اولیه نوشته شد.
در بارۀ کتاب زهد نمی دانم که در مسیحیت چه خبر بوده. اما چند روز پیش داشتم کتاب مواقف محمد بن عبدالجبّار نِفّری را می خواندم دیدم چند تا تمثیل عرفانی به کار برده که همه متعلق به ژانر خاصی است که در بارۀ معاد در قرنهای دوم تا هفتم و هشتم نوشته شده است. در این گونه از کتابها معمولا به شرح حوادثی می پردازند که مربوط به زندگی پس از مرگ است. در قرون اولیه که مسلمانان بیشتر آخرت نگر بودند علاقۀ خاصی به حوادث خیالی در بارۀ پس از مرگ داشتند.
همان طور که رمان محصول عصر دنیانگر است معادنامه ها محصول قرون وسطای آخرتنگر است. معروفترین نمونه از این ژانر کمدی الهی دانته است. در اسلام مثنوی معروف سنائی به نام سیر العباد قبل از دانته نوشته شده است و آن هم در بارۀ سیر و سفر به عالم آخرت است. ما فقط این آثار را جسته گریخته می شناختیم ولی من متوجه شده ام که این آثار زیادتر از دو سه تاست و در واقع یک گونه ادبی به شمار می آید.
قدیم ترین این آثار کتاب التوهم حارث محاسبی است که نمی دانم پیش از ارداویرافنامه نوشته شده یا بعد از آن. البته برای بررسی این ژانر باید به گزارشهای قرآن به عنوان متون قرن اول نیز رجوع کرد. این گزارشها در قران هنوز به صورت کامل روائی نشده اند یعنی نارتیو (narrative) نیستند.
این جنبۀ روائی از اواخر قرن دوم و به خصوص در قرن سوم شکل می گیرد. خواهر یا برادر این ژانر هم معراجنامه هاست. معادنامه ها و معراجنامه های ادبی در قرنهای بعد با هم به نوعی مخلوط می شوند. در واقع از معراجنامه ها نوع خاصی در فلسفه پدید می آید که نمونۀ بارز آنها حی بن یقظان ابن سیناست.
باری، به نظر من ما برای بررسی عقاید دینی در بارۀ آخرت و بهشت و دوزخ باید به این معادنامه ها توجهی جدی تر بکنیم. در ضمن، در همین ژانر و ژانر های مشابه مثل معراجنامه ها و تمثیلهای عرفانی مثل منطق الطیر و مصیبتنامه مباحث عرفانی مطرح می شود. جالب اینجاست که این گونه های ادبی از بعد از قرن هفتم وهشتم کم رنگ و کم رنگ تر می شوند و در عوض گونه های ادبی دیگری ظهور می کنند که یکی از آنها داستانهای عشقی یا رمانس است.
در بارۀ معاد نامه ها که چندی است فکر مرا به خود مشغول کرده است اگر حال و حوصله داشتم باز هم خواهم نوشت به خصوص کتاب التوهم محاسبی که در آن مسائل معاد همه به عنوان توهم مطرح شده است.