عادل بیابانگرد جوان
ایرون دات کام
“جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر” اثر مجید نفیسی کتابی است در ۱۹۴ صفحه که در زمستان سال ۱۳۹۴ از سوی انتشارات آوا نوشت روانه بازار شده است. این کتاب در بردارنده ی هفت شعر بلند از شاعر است که بین سال های ۱۳۴۴ تا ۴۸ آن ها را سروده است. دو شعر این کتاب یعنی شعرهای “جیرجیرک” و “بازگشت” در کتاب “در پوست ببر” انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۸ منتشر شده اند و بقیه شعرها برای اولین بار است که در کتابی مستقل گرد آمده اند؛ هرچند که پیش از این در نشریاتی چون آرش ، جنگ اصفهان و دفترهای “جزوه ی شعر” انتشار یافته بودند.
مجید نفیسی متولد ۱۳۳۰ ، اصفهان است. اولین بار در سیزده سالگی دو شعر از او در در جنگ اصفهان در آمد که در مقدمه ی آن نوشته شده بود: “مجید نفیسی سیزده سال دارد. کلاس اول دبیرستان. یک سال می شود که شعر می نویسد … معرفی بیشترش را می گذاریم برای فرصت های بعد. و این است دو نمونه از شعرهایش .”(۱) وی به سرعت به عنوان شاعری پرکار و بسیار مستعد در مجامع ادبی شهرت پیدا کرد. نفیسی در دهه پنجاه شمسی جذب فعالیت های سیاسی و اجتماعی شد و شعر را رها کرد و دوباره از اوایل دهه شصت آن را ازسر گرفت. اولین مجموعه شعر نفیسی در سال ۱۳۴۸ “در پوست ببر” از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد. این کتاب شامل تعدادی شعر کوتاه و دو شعر بلند “جیرجیرک” و “بازگشت ” است. از نفیسی تا به امروز نه مجموعه شعر به زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است و نیز مقالات متعددی در باره ادبیات و اجتماع. مجید نفیسی از دانشگاه یوسی ال ای در در رشته ی زبان ها و فرهنگ های خاورمیانه در مقطع دکتری فارغ التحصیل شده است و سال هاست ساکن لس آنجلس است.
وقتی از شعر بلند حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟
در ادبیات کلاسیک فارسی قالب هایی مثل مثنوی و قصیده قالب هایی هستند که به شاعر اجازه می دهند که در آن ها شعر بلند را تجربه کند . اصول و قواعد شعر بلند در ادب قدیم فارسی تقریبا مشخص است. این که به طور مثال مثنوی و یا قصیده فرم صوری شان چه باید باشد و یا درچه موضوعاتی قالبی موثرو مفیدند و یا دارای چه ساختاری هستند؛ همگی روشن است.
بعد از نیما از آن جا که شعر فارسی دچار تحول جدی شد و نه تنها قالب شعر، بلکه واحد معنایی شعرنیز تغییر پیدا کرد، شعر بلند نیز شکلی تازه یافت. اما واقعا چه وقت می توانیم بگوییم یک شعر، شعر بلند است؟ حداقل مصراع ها / سطرها در شعر بلند چه تعداد است؟ آیا شعر بلند فرم مشخصی دارد؟ آیا شعر بلند را می توان یک ژانر حساب کنیم و یا این که زیر مجموعه یک ژانر است؟ این پرسش ها و پرسش های بسیار دیگری وجود دارند که می توان در باره چیستی شعر بلند طرح کرد. آن چه شعر بلند را از انواع دیگر شعر متمایز می کند تعداد زیادی سطرهای آن است که گاهی می تواند به اندازه یک کتاب کامل باشد. سرودن برخی شعرهای بلند گاه ممکن است چند سال طول بکشد. تعریف جامعی از شعر بلند تا به امروز ارائه نشده است و این سبب شده است که ما با پدیده ای مبهم مواجه باشیم. با این حال می توان با توجه به تجربه های شاعران در حوزه شعر بلند گفت که در شعرهای بلند معمولا شعر یا برحول محور موضوعی شکل می گیرد و به عبارتی دیگر وحدت موضوعی دارد مثل شعرهای بلند نیما چون افسانه و خانواده ی سرباز و .. وشعر بلند “آرش کمانگی ” سیاووش کسرایی و یا بر اساس زنجیره ی تداعی ها پیش می رود مثل شعر بلند “ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ” فروغ فرخزاد و یا “قصیده لبخند چاک چاک” شمس لنگرودی.
شعر بلند در قرن بیستم در شعر جهان چه در شعر غرب و چه در شعر جدید فارسی جایگاه مهمی دارد و برخی از شعرهای بلند از جمله شاهکارهای ادبی محسوب می شوند. از آن جمله می توان به سرزمین هرز و چهار کوارتت الیوت، ابر شلوارپوش مایاکوفسکی، شعرهای بلند رمبو، پل والری، الکساندر بلوک، اودن، برادسکی ،شیموس هینی و … در شعر غرب و شعرهای بلند نیما، اخوان، سپهری ،فروغ فرخزاد، براهنی، مختاری، شمس لنگرودی و بسیاری دیگر در شعر معاصر ایران اشاره کرد.
شعرهای بلند مجید نفیسی
رضا براهنی در نقدش بر “پوست ببر” در باره شعر بلند جیرجیرک می نویسد: “لحن «جیرجیرک» نیز مثل آواز «در کمد لباس های کهنه» یاد آور الیوت است؛ منتها “چهار کوراتت” و طنز – طنز شاعرانه ای که الیوت از لافورگ آموخت – اینک در این سر دنیا به درد این نوجوان اصفهانی هم خورده است. با وجود این، نفیسی نه تماماً الیوت است و نه شباهتی به شاعران ناهشیوار یا نیمه هشیوار جوان دارد. در شعرهای بلندش ، مثل «جیرجیرک» یک خصلت ادامه یابنده هست که گرچه هنوز خیلی مانده تا به فرم برسد ولی امیدی است برای فرم. و در حقیقت این که من از آن دو شعر بلند «در پوست ببر» (منظور شعرهای «جیرجیرک» و «بازگشت» هستند که در کتاب «جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر» آمده اند) بیش از سایر شعرها که اغلب شعرهای کوتاه هستند خوشم می آید. تا این جا می توان گفت که مجید باهوش است. مثل بعضی از این به اصطلاح موج نویی ها نیست که یکدفعه چیزهایی می گویند از قبیل «تاژ ژاژ خای ماه» و اگر بپرسی که چی؟ می گویند همین است که هست، توضیح هم ندارد. این دو سه مثال را می دهم برای حسن ختام تا فرق نفیسی با برخی از آن جوان ها معلوم شود . امیدوارم روزی شعر نفیسی را در فرم ببینم.”(۲)
براهنی در نقد خود نفیسی نوجوان را باهوش می داند و متمایز از بسیاری از موج نویی های آن زمان اما معتقد است که یکی از مهم ترین تمایز های نفیسی از بقیه هم سالانش این است که “به جای آن که در پوست توللی یا مشیری برود که اغلب نوجوانان رو کرده به شعر در این سن و سال می روند، رفته در پوست ببر که باید این جا ببر را برداشت و به جایش گذاشت الیوت.”(۳) به نظرم می رسد تاثیر پذیری از شاعران غربی چون الیوت و شاعران جوان آن زمان چون احمد رضا احمدی در کنار آن چه که براهنی به آن خصلت “ناهشیواری” می گوید، شعر نفیسی نوجوان را شکلی دیگر بخشیده است.
شعرجیرجیرک اولین شعر بلند این کتاب است شعری که با لحنی خطابی آغاز می شود: با لباسی از شب باز آ / به درون شب پا نه / آن گاه جیرجیرک صدای گام هایت را خواهد شنود / و تو را به شب دعوت خواهد کرد.(۴)
شعر بلند جیرجیرک بر زنجیره ای از تداعی ها شکل گرفته است. زبان شعر زبان نثر گونه است و ساختار نحوی در سطرها به هم نریخته است. دایره ی واژگان شاعر بسیار وسیع است و شاعر به راحتی به هر کلمه ای اجازه ورود به دنیای شعرش را می دهد. در سطح معنایی شعر، سطر غیر قابل فهمی به چشم نمی خورد.
دومین شعر بلند کتاب، “شعرهای منثور پیوسته” است که اول بار در جزوه ی شعر در سال ۱۳۴۵ منتشر شد. نفیسی نوجوان شعر را به استادش محمد حقوقی تقدیم کرده است. شعرهای منثور پیوسته شامل ۱۲ شعر کوتاه است که در مجموع تلاش دارند که به عنوان کلیتی یگانه در قالب شعری بلند به هم متصل شوند. زبان شاعر در این شعر زبانی ساده است که از عناصر طبیعت بهره گرفته است و تلاش دارد با این عناصر تصاویری شاعرانه بسازد. شاعر با تکرار واژگانی چون پاییز، زن دیوانه، کبوتر، نی و … در این ۱۲ شعر تلاش می کند به شعری بلند و منسجم دست یابد: پاییز / بدون من / در بیرون / آمدن خویش را اعلام می کند / برگ های زرد / آرام آرام فرو می ریزند (۵)
نفیسی در شعرهای “سمفونی یک” و “شهریور ۱۳۴۵ جندق ” و “شهر حربا” همان مسیری را دنبال می کند که در شعرهای منثور پیوسته پیموده است. شعر “سنگ صبور” شعر نوستالژیک است. شعری است که شاعر نوجوان به یاد خانه دوران کودکی اش سروده است. شعر با تداعی تصاویری از آن خانه و خاطراتش شکل می گیرد.
بر دو چرخه ای / بی حلقه ای آهنین / پا در رکاب بودم / که با چرخ زمان / می گشت /آه ! باز از آن کوچه ها / عبورم بود /در کوچه های کودک ….(۶)
آخرین شعر کتاب ، شعر بلند “بازگشت” است . این شعر نیز همچون شعر “جیرجیرک” در کتاب “در پوست ببر” منتشر شده است. شعر “بازگشت” شش بخش دارد. شاعر در این شعر سعی می کند با زنجیره تداعی ها به فرم دست پیدا کند مثل شعر جیرجیرک و نیز همچون شعرهای منثور و سمفونی یک تلاش می کند از عناصر طبیعت برای ساختن تصویر بهره بگیرد.
چهره ات را باز گردان /صدای پایی / تو را / انکار خواهد کرد / و در آستانه دریا / خواهی دانست / که در انبوهی از شن / سقوط کرده ای (۷)
کتاب “جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر“، به لحاظ تاریخی کتاب مهمی است که نشان دهنده ی تجربه های شعری یکی از چهره های مستعد شعر معاصر ایران است. نفیسی اگر ادبیات را به مدت یک دهه رها نمی کرد شاید که این تجربه ها شعری به آثاری درخور و ماندگار ختم می شد. هرچند شعر امروز نفیسی سمت و سوی دیگری پیدا کرده است و تجربه های زیستی شاعر را، بر خلاف این شعر ها، در جای جای آن ها می توان دید.
*منتشر شده در ماهنامه شهر کتاب، شماره ۱۰، تیرماه ۱۳۹۵
۱ تاریخ تحلیلی شعر نو ، شمس لنگرودی ، جلد ۳ ، چاپ اول ، ۱۳۷۷، صص ۶۹۴-۶۹۳
۲ همان ، صص ۶۹۷-۶۹۸
۳ همان ، ص ۶۹۷
۴ جیرجیرک و شش شعر بلند دیگر، مجید نفیسی ، نشر آوانوشت ، ۱۳۹۴ ، ص ۱۳
۵ همان ، ص ۳۳
۶ همان ، ص۱۳۷
۷ همان ص ۱۸۰