ایرانیان در زمانه پادشاهی؛ آینه ای برای خلقیات منفیِ “ما ایرانی ها”

من شخصا امیدوارم این آخرین کتاب در نوع خود باشد! ولی ظاهرا نهضتی به راه افتاده که بفهمد چرا ایرانیان بداخلاق اند. این کتاب از این بابت نوبرانه است که بدخلاقی ایرانیان را از زمان عتیق تا دوره انقلاب دنبال کرده است و به نحوی کنایی آن را ایرانیان در زمانه پادشاهی نامیده تا گویا نشان دهد که هر چه بداخلاقی بوده مربوط به قبل از انقلاب است؛ ولی بداخلاقی ایرانیان چه بسا بیشتر مربوط به بعد از انقلاب باشد! در هر صورت اطلاع از این عجایب نامه مهم است. مهم است که بدانیم شورای اجتماعی کشور که ناشر این کتاب است مردم هموطن خود را چطور می بیند و ارزیابی می کند. اما پایه این کتابها و این ارزیابی های اخلاقی بر آب است یا بهتر: سراب! – م.ج

خبرگزاری کتاب

فرهنگ ایرانی از دیرباز بستری برای تجلی و تعالی خصائل پسندیده انسانی بوده و بی‌‌شک از رهگذر همین فرهنگ والاست که ایران زمین، خاستگاه بالیدن اسطوره‌‌های بی‌‌شماری شده که بر تارک تاریخ درخشیده‌‌اند. یکی از عرصه‌‌هایی که اهمیت ایران و ایرانیان را در نگاه کنجکاو و سرشار از پرسش بیگانگان، به‌‌ویژه غربیان، بازتاب می‌‌دهد،‌‌ یادداشت‌‌های متنوعی است که از سوی ناظرانی که به بهانه‌‌های مختلف ایران را بازدید کرده‌‌اند، به رشته تحریر درآمده است؛ یادداشت‌‌هایی که گاه در حد یک گزارش امنیتی باقی مانده و گاه نیز چونان داستانی جذاب و پُرکشش، به سفرنامه‌‌ای‌‌ مفصل تبدیل شده که سالیان سال به نگاه شرق و غرب از ایران، دیدگاه بخشیده است.

این سفرنامه‌‌ها،‌‌ علاوه‌‌بر آن‌‌که به‌‌خوبی جایگاه خود را در منابع تاریخ ایرانیان باز کرده‌‌اند، گاه از چنان قدرتی برخوردار بوده‌‌ که به‌‌مثابه راهنمای سفر برای سیاحان عمل کرده‌‌ و آنان با مطالعه و دقت در آن‌‌ها می‌‌کوشیده‌‌اند تا پیش از ورود به ایران،‌‌ تصویری نسبی (زشت یا زیبا) از سرزمین ما در ذهن خویش ترسیم کنند. برای نمونه،‌‌ ارجاعات متعدد سفرنامه‌‌نویسان به سفرنامه‌‌ای همچون سفرنامه شاردن،‌‌ حکایت از آن دارد که سفرنامه‌‌ها چه نقش انکارناپذیری در معرفی فرهنگ ایرانی به غرب داشته‌‌اند.

سفرنامه‌ها مکمل‌ تاریخ اجتماعی ایران

«سفرنامه‌ها از منظری دیگر نیز قابل تاملند چرا که از جمله اولین منابع موجود درباره تاریخ اجتماعی در ایران و مشکلات رفتاری ایرانیان، سفرنامه‌های بیگانگانی است که به ایران سفر کرده‌اند. اهمیت این دست منابع زمانی بیشتر رخ می‌نمایاند که نظریه‌ها و تفاسیر مرتبط با تاریخ و مسائل اجتماعی در ایران، ارجاعات بی‌شماری به سفرنامه‌ها داده‌اند. در این بین اگرچه اکثر سفرنامه‌نویسان، با نگاهی تکامل‌گرایانه و با پیش‌فرض گرفتن برتری غرب، رفتارهای ایرانیان را با جوامع غربی مقایسه کرده‌اند و در مجموع توصیفی منفی از رفتارهای ایرانیان داشته‌اند اما سفرنامه‌هایشان از دو منظر، قابل تامل‌اند: نخست آنکه بیان جزییات و مشاهدات خُرد زندگی اجتماعی ایرانیان را می‌توان در آنها جستجو کرد؛ چرا که اکثر سیاحان، مشاهدات روزانه یا مهمترین مشاهدات خود از زمان حضور در ایران را به تفصیل بیان کرده‌اند و پس از آن به نتیجه‌گیری از دیده‌ها و شنیده‌های خود پرداخته یا در پاره‌ای اوقات، نتیجه‌گیری را به ذهن مخاطبان خود سپرده‌اند. از منظری دیگر نیز، نگاه بیرونی سفرنامه‌نویسان به جامعه ایران، سفرنامه‌های آنها را در کانون اهمیت قرار می‌دهد زیرا اختلافات فرهنگی سیاح و جامعه‌ای که به آن گام نهاده است، سبب می‌شده تا او قادر به دیدن چیزهایی باشد که از فرط وضوح و گاه عادت، به سختی در نگاه محققان ایرانی، جلوه می‌کرده است.»

دائره‌المعارفی از خلقیات ایرانی در افق نگاه دیگری

اهمیت کاوش در سفرنامه‌ها و ردیابی نگاه نقادانه ناظران فرهنگ ایرانی از رهگذری که به آن اشاره شد، سبب‌ساز نگارشی اثری پژوهشی شده که با عنوان «ایرانیان در زمانه پادشاهی: خلقیات ایرانیان در نگاه بیگانگان به جامعه ایران از اولین نوشته‌ها تا ۱۳۵۷» به رشته تحریر درآمده است. در این اثر پژوهشی که در قالب ۱۰ جلد روانه دنیای نشر شده، بیش از ۵۰۰ سفرنامه، گزارش سفر، سند سیاسی و هرگونه اظهار نظری که درباره خلقیات ایرانیان از سوی ناظران فرهنگ ما (از ایران باستان تا ایران پیش از انقلاب اسلامی) انجام شده و تاکنون به فارسی ترجمه شده است، در محدوده مطالعاتی محققان این پژوهش (محمدرضا جوادی یگانه و سعیده زادقناد) بوده و مورد بررسی قرار گرفته است.

کتاب اول از مجموعه «ایرانیان در زمانه پادشاهی» به بحث درباره اهمیت حضور پژوهش درباب خلقیات ایرانی پرداخته و به مهمترین پژوهش‌های انجام شده در حوزه منش و اخلاق ایرانیان، نظر دارد و به طور اجمالی، به معرفی این ادبیات، در حوزه جامعه‌شناسی، دست زده است. علاوه بر این، در این کتاب، حوزه سفرنامه‌پژوهی در ایران نیز مطمح نظر بوده و ضمن معرفی اجمالی از آثاری که تاکنون در این وادی به نگارش درآمده‌اند، از نواقص و کاستی‌های این دست از مطالعات، سخن به میان آمده است. همچنین، اهمیت انجام مطالعه‌ای درباب خلقیات ایرانی از منظر ناظران بیگانه و هدفی که این پژوهش در تلاش برای تحقق آن بوده، بخش دیگری از این کتاب را به خود اختصاص داده که در آن به روش گردآوری داده‌ها و طبقه‌بندی‌شان بر اساس نظریه ارزش‌های اساسی شوارتز نیز اشاره شده است.

این در حالی است که اعتبارسنجی سفرنامه‌ها هم در کانون توجه این اثر قرار داشته و توضیح مبسوطی در این‌باره ارائه شده است. به عنوان مثال در بخشی از کتاب اول و در تبیین نوع نگاه بیگانگان به خلقیات ایرانی می‌خوانیم: «در بحث سوگیری یا به عبارت بهتر، احتمال درک نادرست بیگانگان از فرهنگ ایرانی، توجه به چند نکته، حائز اهمیت می‌شود. یکی از مهمترین مباحث، عدم دسترسی سفرنامه‌نویسان به حریم شخصی و خانوادگی ایرانی‌ها و نیز رفتار مذهبی آنهاست. این دو مساله، بر نگاه آنان تاثیر به‌سزایی داشته و به ویژه در مورد زنان ایرانی، برداشت‌ها، قضاوت‌ها و کجروی‌های [کذا در اصل. منظور کژبینی است] بسیاری را ایجاد کرده و گاه آنان را تا سرحد قصه‌پردازی نیز پیش برده است.» (جلد اول، صفحه ۴۵)

به عنوان مثال، کتاب در بیان برداشت‌هایی که نشات گرفته از جهل و عدم تعمق سفرنامه‌نویس‌‌اند، از سفرنامه شاردن مثالی می‌آورد و از رواج روسپی‌گری در اصفهان عصر صفوی، می‌نویسد: «در ولایات عده روسپی‌ها زیاد نیست ولى در اصفهان که پایتخت است شمارشان بسیار مى‌‏باشد. در سال ۱۶۶۶ که مقیم آن‏جا بودم به من گفتند نام چهارده هزار زن روسپى در دفاتر مربوط به ثبت رسیده است.‌ این گروه، داراى سازمانى منظم و وسیع است. مدیر کل و رئیس دارند و طبق قوانین موضوعه هر سال معادل دویست هزار اکو مالیات می‌دهند. بعضى از ثقات به من گفتند یک بار عده روسپیان آن‏قدر زیاد شد که دسته‌‏هایى از آنان راضى نبودند نامشان در دفاتر ثبت شود تا شناخته نشوند و صاحب‌منصبان و مأموران نیز بدین کار رضایت کامل داشتند، زیرا درآمدشان بیشتر مى‏ شد. (سفرنامه شاردن، جلد ۱؛ شاردن، ۱۳۷۲: ۴۳۰). حال آن‌که شیوع این میزان گسترده روسپی‌گری در جامعه مذهبی و شیعی ایران آن‌قدر عجیب است که ویلم فلور (۲۰۱۰: ۱۲۷) در پژوهشی آن را می‌کاود و نقص برداشت او را نشان می‌‌دهد که آنچه شاردن و بعد از او کمپفر در باره تعداد بالای زنان روسپی در اصفهان ذکر می‌‌کنند، زنان صیغه‌ای بوده اند که در قالب شرع فعالیت می‌‌کردند.» (جلد اول، صفحه ۴۷-۴۸)

در بخشی دیگر از این اثر و در باب درک نادرست بیگانگان از مذهب و مناسک مذهبی در ایران شاهدیم: «در بحث مباحث دینی،‌‌ خرافات و احساسات هیجانی در مراسم مذهبی،‌‌ گاه از نگاه سفرنامه‌‌نویسان با عنوان بخشی از عناصر مذهب اسلام در نظر گرفته شده است. مثلا در سفرنامه دلاواله، به ناگاه با هجمه‌‌ای از اطلاعات خرافی مواجه می‌‌شویم که سفرنامه‌‌نویس آن‌‌ها را به ایرانیان و مشخصا مسلمانان ربط می‌‌دهد: «مسلمانان ماه صفر را ماهی نحس می‌دانند و بدین لحاظ در این ماه نه به سفر می‌روند، نه کاری انجام می‌دهند. به خصوص در این ماه هرگز جنگ نمی‌کنند، ولی آخرین چهارشنبه را نحس ترین روز می‌دانند.» (سفرنامه پیترو دلاواله، جلد دوم؛ دلاواله، ۱۳۸۰: ۹۶۱)» (جلد اول، صفحه ۵۵)

به این ترتیب هرچند، سفرنامه‌ها گاه در روایت واقعیت، تحت تاثیر نویسندگانشان، به بیراهه رفته‌اند و رخداد فهم، متفاوت از حقیقت، رخ داده است اما گردآوری مجموعه‌ای از نظرات بیگانگان درباب خلقیات ایرانی، به دلایلی که پیشتر ذکر شد، گاه تاثیر مهمی در شناخت بخش‌هایی از تاریخ ایران داشته‌اند که از نگاه مورخان رسمی به دور مانده و درک چنین هدفی، بسترساز پژوهش درباره خلقیات ایرانیان در سفرنامه‌ها بوده است؛ از دریچه ستایش تا آیینه نکوهش با وجود این‌که هدف اصلی این مجموعه پژوهشی، کالبدشکافی منش و روحیات ایرانیان و بازنمایی خلقیات منفی آنهاست.

اما کتاب دوم این اثر، با عنوان «ایرانیان در زمانه پادشاهی» منش و خلقیات پسنده ایرانی‌ها را در خود جای داده و نگاهی نیز به آنها داشته است. گزاره‌های این کتاب بر اساس ارزش‌هایی نظیر وسعت نظر، برابری، عدالت اجتماعی، سپردن خویش به دست خدا (دین‌داری)، میانه‌روی، احترام به سنت، ادب و انضباط درونی، تنظیم و بر مبنای همین ارزش‌ها خلقیاتی همچون تسامح با اقلیت‌های دینی، عدالت‌طلبی، رشادت و بی‌باکی، شادزیستی و زنده‌دلی، پاسداشت مناسک ملی و مذهبی، مهربانی و خون‌گرمی، میهمان‌نوازی، عفت و پاکدامنی، خیرخواهی و انسان‌دوستی، صداقت و درست‌کاری، گذشت و رأفت، آزادی عمل و بیان، جوانمردی، و حفظ اصالت طبقه‌بندی شده‌اند.

در این میان، گزاره‌ها حکایت از آن دارند در نگاه بیگانگان، میهمان‌نوازی و آداب‌دانی ایرانیان به عنوان برجسته‌ترین صفت پسندیده ایرانی، دیده و گزارش شده است. به عنوان مثال درباره میهمان‌نوازی ایرانیان از زبان ادوارد پولاک ـ پزشک دربار ناصرالدین‌شاه ـ می‌خوانیم: «هیچ چیز برای ایرانی غم‌انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را به تنهایی بخورد؛ پس او و به خصوص زنان ـ و حتی در طبقات کم درآمد نیز این مطلب مصداق دارد ـ علاقه دارند که گاه گاه مهمانی بدهند. (سفرنامه پولاک، ۱۳۶۸: ۹۷)» (ص ۴۳۴)

یا در باب حفظ عزت‌ نفس و در عین حال رفتار دوستانه ایرانیان با بیگانگان از زبان سایکس ـ‌ سرکنسول انگلیس در ایران ـ شاهد این روایت هستیم که: «اهالی ایران درمقابل بی اعتنایی ویا بی احترامی ساکت نمی نشینند وضمن آمیزش با بیگانگان برای مسئله “معامله متقابل” اهمیت فراوانی قایل می باشند. (سفرنامه ژنرال سر پرسی سایکس، ۱۳۳۶: ۴۵۱)» (۴۳)

چه هستیم و چه دیده شده‌ایم؟

کتاب سوم تا دهم این مجموعه به طور خاص بر خلقیات منفی ایرانیان تمرکز دارد. همان‌طور که پیش‌تر هم ذکر شد، این پژوهش با روش تحلیل محتوا و بهره‌گیری از الگوی ارزش‌های اساسی شوارتز، شکل گرفته است. شوارتز در مدل خود،‌ از ده ارزش به عنوان ارزش‌های اساسی انسانی یاد می‌کند که عبارتند از: عام‌گرایی، امنیت، انگیزش یا برانگیختگی، سنت، لذت‌طلبی، هم‌نوایی، دستیابی به اهداف، نیک‌خواهی، قدرت‌ و خودهدایت‌گری. وی همچنین بر اساس این ۱۰ ارزش، مبادرت به تعریف ۵۷ خرده ارزش می‌کند.

به عنوان مثال در ذیل ارزش عام‌گرایی وی خرده‌ارزش‌های حفاظت از محیط زیست، تمنای جهانی زیبا، وحدت با طبیعت، وسعت نظر، حکمت، برابری، تمنای صلح جهانی و هماهنگی درونی را طرح کرده است. با استفاده از همین تعاریف، محققان پژوهش «ایرانیان در زمانه پادشاهی» با مبنا قرار دادن هر خرده ارزش به تعریف ضدارزشی در مقابل آن پرداخته و هر آنچه که ناظران بیگانه از آن با تعبیری منفی یاد کرده‌اند را در ذیل این گروه از ضد‌ارزش‌ها قرار داده‌اند. مثلا در مقابل خرده ارزش حکمت از ضدارزش‌هایی تحت عناوین خرافه‌پرستی، خیالبافی و افسانه‌پردازی، جهل و بی‌سوادی، زوال و انحطاط، بی‌‌توجهی به مظاهر پیشرفت، تسلط فرهنگ شفاهی، و فقدان آینده‌نگری یاد شده است. لذا این پژوهش با تعریف ۱۰۷ ضدارزش، به طبقه‌بندی روایات بیگانگان از رفتار و منش ایرانیان دست زده است.

بر اساس این مدل،‌ هر کتاب از مجموعه «ایرانیان در زمانه پادشاهی» به یک یا دو ارزش اساسی پرداخته و گاه نیز یک ارزش، دو جلد را به خود اختصاص داده است و عنوان آن را بر پیشانی دارد. به عنوان مثال، کتاب پنجم و ششم این مجموعه با عنوان «امنیت»، خلقیاتی نظیر رعایت نکردن بهداشت، فقدان وطن‌پرستی و مقاومت در برابر دشمن، فساد اقتصادی کارگزاران، الواطی‌گری، بی‌نظمی و بی‌قانونی، دزدی،  باج‌گیری و یاغی‌گری، بی‌توجهی به معماری راه‌ها، بناها و شهرها، کورکردن و معدوم ساختن شاهزادگان، حق‌ناشناسی، وام‌داری، بی‌توجهی به تندرستی و بهداشت فردی و بی‌توجهی و بی‌اعتنایی به دیگران را مورد بررسی قرار داده‌اند.

کتاب دهم، ناظر به دو ارزش اساسی قدرت و خودهدایت‌گری بوده و هر اندیشه و منش و رفتار  نکوهیده‌ای که از سوی بیگانگان حکایت شده است، در ذیل گزاره‌هایی نظیر جبر و استبداد، پذیرش فقر و تکدی‌گری، نوکرمآبی و برکشیدن فرومایگان، چاپلوسی، تمسخر و تحقیر دیگران، فقدان خلاقیت و نوآوری، فقدان آزادی بیان، فقدان آزادی فردی، تقدیرگرایی، بیگانه‌پرستی، وابستگی سیاسی‌ـ‌اقتصادی به کشورهای خارجی، پناه بردن به بیگانه، تذبذب و دمدمی‌مزاجی، و فضولی کردن و کنجکاوی گنجانده شده است.

از نظر ظاهر نگارشی و ترتیب چینش مطالب نیز، در هر بخش، پس از ذکر نام سفرنامه‌نویس، سمت یا شغلی که حضور او در ایران را ایجاب می‌کرده و نیز سال اقامتش در کشور، روایت او از ویژگی‌های منفی خلقیات ایرانی، با ارجاع به گزارش او ذکر شده است. همچنین ترتیب روایات بر اساس سال حضور سفرنامه‌نویس در ایران از ایران باستان تا سال ۱۳۵۷ (با ذکر تاریخ میلادی) صورت پذیرفته است. لذا خواننده، ضمن آنکه به نظاره خط سیر هر ضدارزش اخلاقی در طول تاریخ ایران از نگاه دیگران می‌نشیند،‌ با اثری در مقابل خود مواجه می‌شود که با ماهیت دایره‌المعارفی‌اش، بستری مناسب برای انجام پژوهش‌های گسترده و متنوع در حوزه تاریخ اجتماعی ایرانی و خلقیات و منش ایرانیان در طول زمان را فراهم کرده است؛‌ پژوهش‌هایی که شاید بتوانند، نشان دهند که کدام ویژگی اخلاقی ما ریشه‌دار در تاریخ ماست و نیاز به درمان دارد و یا در نقطه مقابل کدام صفت ماست که زاییده توهم دیگران و تصور نادرست آنها بوده و نگاه به ایرانیان را در چرخه‌‌ای از بازتولیدهای دائمی اسیر کرده است.

——————-
*با اندک تلخیص و حذف بیشتر نقطه ویرگول هایی که به جای ویرگول نشسته بودند!

همرسانی کنید:

مطالب وابسته