آمدم چیزی در حد فیسبوک دربارهی بخش آخرِ کتاب « نظریهی حکومت قانون در ایران » طباطبایی (چاپ تبریز، ۱۳۸۶) بنویسم، دیدم در ویرایش جدید (مینوی خرد، ۱۳۹۳) آن بخش دیگر نیست (البته اگر اشتباه نکنم چون کتاب نو را ندارم).
به نظرم، طباطبایی وقتی آن فصل بلند را نوشته، یا خیلی عصبانی بوده یا متنی بوده بیرون از چارچوب کتاب که بعدا به فصلهای پیشین اضافه شده. کتاب بهجز آن فصل، در نوع خود بینظیر است و فقط گزارش محض ایدهها نیست، اما به یکباره، لحن طباطبایی آنقدر تند میشود که گاهی به تناقض میرسد. یکجا شایگان را به سبب سنتگرا بودن به باد انتقاد میگیرد، آنسوتر، تقیزادهی ضدآخوند را متوهم و کممایه میداند.
بهجز این مشکل، و اینکه هرگز به جنبشهای دینی بابیت و بهاییت نپرداخته، کتابی ست بسیار خواندنی که بهنظرم به آن کم توجه شده است.