تورج دریایی
مدیر بخش ایران شناسی دانشگاه ارواین (کالیفرنیا)
روزنامه ایران
«نامه ایران باستان» مجلهای بود تخصصی که به مطالعه علمی و جدی درباره تاریخ و تمدن ایران باستان میپرداخت، به تازگی مرکز نشر دانشگاهی اطلاع داده است که دیگر میلی به چاپ مجلات علوم انسانی ندارد، به همین دلیل نامه ایران باستان دیگر چاپ نخواهد شد.
به عنوان سردبیر این مجله – که بیست وچهار جلد آن را منتشر کرده است – خوشحالم که در بیش از یک دهه در میان تمام مشکلاتی که در کشور وجود داشته است، توانستیم مجلهای با مقاله های خوب به چند زبان در ایران به چاپ برسانیم و نشان بدهیم که در وطن خودمان نیز این توان را داریم که مانند دیگر کشورها، مجلهای با استانداردهای جهانی ارائه کنیم. آنچه حائز اهمیت است انتشار مجلات علوم انسانی در ایران با همان استانداردهای دقیق و علمی دیگر کشورهاست که نویسندگان از چهار گوشه جهان در آن بنویسند. با این کار هم به علم ایران شناسی کمک شده و هم نام کشور ما بیشتر و بهتر شنیده خواهد شد. با اینکه هدف از چاپ مجله این نیست، اما با خواندن چنین مقالاتی اهمیت تاریخ و تمدن ایران برای جهانیان بهتر نمایان خواهد شد.
اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۷۸ بود. تهران بودم و با دکتر ابوالفضل خطیبی – کسی که بیشترین تلاش را برای پاگرفتن این مجله کرد – آشنا شدم. در این اندیشه بودم که خوب است مجلهای درباره تاریخ و تمدن ایران باستان داشته باشیم. در آن زمان هنوز ایده ایران باستان آنچنان که باید و شاید جا نیفتاده بود و به خاطر مسائل قبل از انقلاب به سختی میشد که بدون ورود به سیاست و سیاسی شدن به موضوع ایران باستان پرداخت. اما بیش از بیست سال از انقلاب میگذشت و لازم بود که با این دوره از تاریخ ایران به صورت علمی آشنا شد.
در آن زمان دکتر نصرالله پورجوادی، رئیس مرکز نشر دانشگاهی بودند و باید به حق گفت که بهترین و دلسوزترین سرپرست تاریخ نشر دانشگاهی بودهاند. متأسفانه پس از ایشان، ریاست مرکز بیشتر به صورت کاری اداری انجام شده است و آن گونه که دکتر پورجوادی درباره مرکز دلسوزی میکردند، دیگر کارها انجام نشده است. ایده چاپ چنین مجله تخصصی را با دکتر پورجوادی درمیان گذاشتم و ایشان بزرگواری کردند و پذیرفتند تا زمانی که بنده کارهای آن را انجام دهم (به عنوان سردبیر) و دکتر خطیبی مسئولیت مجله را در داخل کشور به عهده بگیرند.
نخستین کار این بود که نامی برای مجله پیدا کنیم و این دکتر جلال خالقی مطلق بودند که لطف کردند و نام مجله را توصیه کردند. مرحوم ایرج افشار درباره داشتن و گرداندن مجله سخن گفتند و نکات مهمی را گوشزد کردند. در داخل نشر دانشگاهی دکتر علی اشرف صادقی پشتیبان مجله بودند و مقالات اولیه و خوبی را به ما دادند. یکی دوسال به طول انجامید تا توانستیم نخستین جلد مجله نامه ایران باستان را آماده کنیم. باید نخست هیأت تحریریهای از ایران، اروپا و امریکا جمع میکردم و در سال هزار و سیصد و هشتاد بود که توانستیم نخستین جلد مجله را به سه زبان آلمانی ، انگلیسی و فارسی به چاپ برسانیم.
شاید بتوانم بگویم که چاپ جلد نخست مجله نامه ایران باستان یکی از لحظههای شیرین زندگی من بوده است. فکر میکردم که در حد خودم برای مملکتم و اشاعه علم ایران شناسی کاری کرده ام. من در این رشته تحصیل کردهام و بر این باورم که هر کسی در حد دانش خود و در رشته تحصیلی خودش باید زحمت بکشد و کار کند و اینچنین است که میتوان به ایران خدمت کرد. اگر هر کسی در رشته تخصصی خود کار و کوشش کند کشور ما به جلو خواهد رفت.
این پندی است که در متون پارسی میانه نیز همیشه گوشزد شده است و ما باید از نیاکان خود بیاموزیم.
سختی کم نبود! چند بار مجله را خواستند ببندند. در بعضی روزنامهها به چاپ چنین مجلهای ناسزا گفتند و حتی بعضی دوستان سعی در تعطیلی مجله کردند. اما من پند ایرج افشار را دنبال کردم که میگفت باید سرت را پایین بگیری و کارت را انجام دهی و اینکه در پایان معلوم میشود که چه کسی کار کرده و چه کسی فقط حرف زده است.
یاد دارم که خود من گاهی مجله را میخریدم و به جلوی دانشگاه میبردم و به کتابفروشیها عرضه میکردم. یک بار به کتابخانه شهر اصفهان رفتم و مجله را آنجا بردم، این چنین بود که مجله در ایران کم کم شناخته شد. پس از چند سال، بیش از هزار نفر به علاوه نهادهای مختلف در داخل کشور، مشترک مجله نامه ایران باستان شدند. مرکز نشر نیز هر بار که مجله به چاپ میرسید صد جلد برایم پست میکرد و بنده پس از پرداخت هزینه مجله از دانشگاه خودم از امریکا آن را برای مراکز ایران شناسی در اروپا و امریکا پست میکردم. این گونه ایران شناسان نامی و مراکز مهم مطالعات ایران و خاورمیانه با مجله نامه ایران باستان آشنا شدند.
متأسفانه با تحریمها، نامه ایران باستان فقط به اندازه پنجاه نسخه به چاپ میرسید و ناگهان جان این مجله پرفروش گرفته شد. من به عنوان سردبیر گاه دو یا پنج جلد از آن را دریافت میکردم و دیگر نمیشد که نامه ایران باستان را به مراکز بینالمللی عرضه کرد.
در زمان رونق مجله، من با دوستان و همکاران بسیار خوبی آشنا شدم. ویراستاران؛ خانمها توکلی و عبدالحسینزاده بسیار زحمت کشیدند. خانم ولایی مجله را بسیار خوب صفحه آرایی میکردند. کار گروهی در ایران لذتبخش بود و من همیشه خاطره خوبی از چاپ مجله نامه ایران باستان و مرکز نشر دانشگاهی دارم.
با چاپ نامه ایران باستان هزاران دانشجو در داخل کشور با مباحث جدید ایران شناسی آشنا شدند و فهمیدند که کار و متد تحقیقی جدی به چه صورت است. چاپ نامه ایران باستان و دیگر مجلههای علوم انسانی که در مرکز نشر دانشگاهی به چاپ میرسید (مانند مجله باستان شناسی و تاریخ و لقمان و نشر دانش و غیره) حرکتی بود برای پیشبرد علم و بالا بردن سواد جامعه در کشورمان.
متأسفانه دیگر این مجلات در ایران به چاپ نخواهند رسید اما به جای آنها دهها مجله خوب دیگر در حال چاپ هستند. من به نوبه خود به سردبیران و دست اندرکاران این مجلهها تبریک میگویم و امیدوارم که مجله نامه ایران باستان نیز به اندازه خود در طول بیش از یک دهه وظیفه خود را بدرستی انجام داده باشد.
همین و بس.
—————————-
*با افزودن لینک ها. یکی از مفصل ترین مقالات نامه ایران باستان جستار درخشان استاد جلال خالقی مطلق درباره خداینامه و شاهنامه است که می توانید آن را از این لینک دریافت کنید.