نیلوفر دهنی
نزدیک به سه دهه از مرگ غلامحسین ساعدی، نویسنده ایرانی میگذرد. وی در سال های فعالیتش چه در رژیم گذشته و چه پس از آن، همواره با مشکلات و موانع بسیاری روبرو بود به طوری که زندان ساواک را در دهه پنجاه و زندگی مخفی وترس از مرگ و در نهایت تبعید را پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ تجربه کرد و سرانجام به شهادت آشنایان و دوستانش، غربت و دوری از ایران موجب مرگ زودرس او شد.
اکنون که بیست و هشت سال از آرام گرفتن ساعدی در قبرستان «پرلاشز» پاریس میگذرد، هنوز کتابهای این نویسنده در ایران امکان چاپ و انتشار ندارد و به جز دو داستان «چوب به دست های ورزیل» و «عزاداران بیل» او که بخت یارشان بوده و امکان تجدید چاپ یافتهاند، دیگر آثار این نویسنده پرکار و تاثیرگذار را همچنان نمیتوان در کتاب فروشیها یافت.
اما به جز آثار ساعدی، انگار آنچه به او مربوط میشود هم از این برخوردهای حذفی در امان نمانده است.
از جمله، تازهترین کتابی است که در مورد آثار او نوشته شده و به علت موانع صدور مجوز برای این کتاب، نویسنده تن به انتشار آن در خارج از ایران داده است.
کتاب «الفبای آثار ساعدی» را آسیه (ناستین) جوادی، نویسنده و پژوهشگر به تازگی در لندن منتشر کرده است.
گفتوگوی «شرق پارسی» با این نویسنده را در مورد این کتاب و دیگر آثارش میخوانید:
چرا تصمیم گرفتید از ساعدی و آثارش بنویسید؟ با توجه به اینکه همسرتان هم دکتر جواد مجابی، سالها پیش «شناختنامه غلامحسین ساعدی» را منتشر کرده بودند.
من همیشه به بزرگان ادبیات احساس دین میکنم. به ویژه کسی مثل غلامحسین ساعدی که دوست صمیمی خانواده ما هم بود. با او فامیل بودیم؛ اما رابطه من و همسرم با او یک دوستی عمیق بود که باعث شد سفرها وگفتوگوهای بسیاری داشته باشیم.
به همین دلیل همیشه به دوستی با او احساس دین میکردم. همانطور که همسرم هم همین حس را داشت و به همین دلیل شناختنامه ساعدی را نوشت.
به نظرم ساعدی از آدم حسابیهای مملکت ما بود که خیلیها نمیدانند چه کار کرده.
یک زمانی من و همسرم به همراه بعضی از دوستان، کلاسهایی برگزار میکردیم. در آن کلاسها من پیشنهاد دادم که در مورد آثار غلامحسین ساعدی، ابراهیم گلستان و غزاله علیزاده کار کنم. حتی به خود غزاله قول داده بودم که روزی در مورد او بنویسم.
اما کاری که من انجام دادم با کتاب همسرم، جواد مجابی متفاوت بود. من از بخشهایی از این اسناد استفاده کرده بودم. کار من عکس و اینها نبود. اما آقای مجابی از عکس ها برای شناختنامه استفاده کردند. عکسهایی که مربوط به اجرای نمایش های ساعدی بود یا عکسهای خانوادگی و دوستانه غلامحسین ساعدی بود.
من از بعضی از متون و دستنوشتههای ساعدی که منتشر نشده بود؛ مثل داستان «نخود هر آش» که فقط یک نسخه از آن موجود بود استفاده میکردم. همه این اسناد را برادر غلامحسین ساعدی، دکترعلی اکبر ساعدی نگهداری میکند.
فکر میکنید چقدر در معرفی دنیای ذهنی این نویسنده موفق بودید؟
به نظرم این کتاب از نخستین پلهها برای انجام کاری در مورد نویسندهای مثل ساعدی است. این کار فقط یک آجر از بنایی است که باید ساخته شود و امیدوارم بقیه بیایند و آجرهای دیگر را بچینند.
برای نوشتن کتاب از چه منابعی استفاده کردید؟
مهمترین منبع من آثار و نوشته های این نویسنده بود. اول که کار نوشتن کتاب ساعدی را آغاز کردم، نمی دانستم قرار است چه کار کنم، اما دلم می خواست کاری در شان ساعدی انجام بدهم.
در این کتاب من همه آثار ساعدی را خواندم. بعد موقع نوشتن هر داستان را جداگانه بررسی کردهام، به این صورت که در مورد هر کدام اول جریان داستان را شرح دادهام، بعد در مورد شخصیتها بحث کردهام و در پایان هم یک تحلیل کوتاه از آن کار ارائه دادهام و در پایان کتاب هم مطالبی در مورد جهانبینی ساعدی نوشتم.
انجام این کار چقدر طول کشید؟
هشت سال روی این کتاب کار کردم و البته به طور همزمان، همین کار را در مورد آثار ابراهیم گلستان و غزاله علیزاده انجام دادهام که به زودی منتشر میشود.
چرا کتاب را در ایران منتشر نکردید؟
وقتی کتاب آماده شد، آن را برای چند ناشر در ایران فرستادیم و بعد با نشر افراز در مورد چاپ کتاب صحبت کردیم. خود من ترجیح می دادم کتاب در تبریز که زادگاه ساعدی است منتشر شود.
دو سال گذشت تا اینکه نشر افراز خبر داد که چون اسم ساعدی در لیست ممنوع است، جرات نمیکنند آن را به ارشاد بفرستند و پیشنهاد انتشار آن را مطرح کنند.
چاپ کتاب معوق ماند تا اینکه سال گذشته من در لندن بودم که شرایطی فراهم شد تا کتاب را از طریق نشر«اچ اند اس مدیا» منتشر کنیم.
چطور چنین طرحی را برای بررسی آثار ساعدی انتخاب کردید؟ و چه نکاتی را در بررسی آثار ساعدی بیشتر مورد توجه قرار دادید؟
کسانی که این کتاب را دیدند می گفتند طرح آن تازه است و قبلا از چنین فرمتی برای بررسی آثار یک نویسنده استفاده نشده است.
یکی از مواردی که من در این کتاب به آن توجه کرده و بررسی کردهام «صداها» در آثار ساعدی است و دیگری حیواناتی که او در آثارش از آنها نوشته، مثل موش یا کرم.
در آخرین کار منتشر شده از ساعدی هم که این حیوانات کل حجم داستان را اشغال کرده و در واقع داستان تبدیل به باغ وحشی از جانواران شده است. بعد که کتاب آماده شد، خیلی ها گفتند این فرمت در بررسی آثار یک نویسنده قبلا کار نشده.
از شما کتابهای دیگری هم منتشر شده که به نوعی نوآوری محسوب میشود مثل کتاب «تأملات»
کتاب «تأملات» در واقع مجموعه گفتوگوهای من و همسرم سر میز صبحانه در مورد موضوعات فرهنگی و ادبی و هنری بود، یا مثلا بعضی از خوابهایم که به نظر بد نبود؛ آنها را بنویسم.
و البته به نظر میرسد کتاب «رک و پوست کنده» که نشر آموت در ایران آن را منتشر کرده هم با استقبال روبرو شد، به ویژه از سوی خانمها.
خوب در این کتاب هم خواستم ژانر تازهای را تجربه کنم که میتوان آن را میان قصه و مقاله در نظر گرفت و البته در جلد دومش همچنان که خواستم از آنچه در دل و جان و روح زن میگذرد بنویسم به فرم و ژانر کار هم بیشتر دقت کردم.
و به جز کتاب «الفبای آثار ساعدی» آیا کتاب دیگری هم در این زمینه خواهید نوشت؟
کتابی که در مورد ابراهیم گلستان و غزاله علیزاده نوشتهام هم آماده چاپ است. این کتابها را هم در همین سالهای گذشته به طور همزمان با کتاب «الفبای آثار ساعدی» نوشتهام.