نیره خداداد شهری
مجله آینه پژوهش، شماره ۱۶۰
هویت ایرانی: از دوران باستان تا پایان پهلوی؛
احمد اشرف و دو مقاله از گراردو نیولی و شاپور شهبازی
گردآورنده و مترجم: حمید احمدی
تهران: نشر نی، ۱۳۹۵، ۲۶۴ صفحه.
مقدمه
هویت ملّی و قومی مانند دیگر پدیدارهای اجتماعی مقولهای تاریخی است که در سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی که پدیدار میشود رشد میکند، دگرگون میشود و معانی گوناگون و متفاوت پیدا میکند.
هویت قومی و ملّی امری طبیعی و ثابت نیست که پایههای مشخص و تغییرناپذیر داشته باشد، بلکه پدیداری است که گذشته از عناصر عینی و آفاقی، ریشه در تجربههای مشترک و خاطرات و تصورات جمعی مردم دارد. در دوره تاریخی معینی ابداع میشود، خاطرات تاریخی در ارتباط با آن شکل میگیرد یا خاطرات فراموششده در خصوص آن احیا میشود، قباله تاریخی برایش ثبت میشود و در سالگردها و سالروزها به حیاتش ادامه میدهد.
هویت قومی که از دوران پیش از تاریخ همچنان تداوم داشته است، ریشه در احساس تعلق به طایفه و تیره و قبیله و قوم و ایل دارد. افراد یک قوم یا طایفه که نیا و آداب و رسوم و کلانتران و کدخدایان مشترک دارند، در سرزمین معین زندگی میکنند. همزباناند. با یکدیگر در زمینههای اقتصادی همیاری دارند. برای دفاع از منافع جمعی قوم و قبیله میجنگند و معمولاً با نام معین و هویت جمعی مشخص از اقوام و طوایف دیگر متمایز میشوند. در واقع این احساس بسیار قدیمی قومیت و ایلیت را میتوان از عناصر تاریخی هویت ملّی در عصر جدید دانست.
اما هویت ملّی در حالی که با هویت قومی بستگیهایی دارد، از پدیدارهای تاریخی عصر جدید است که در جریان پیدایش دولتهای ملّی در دو قرن گذشته در سراسر جهان شکل گرفته است.
این احساس دوگانگی میان «ما و دیگران» اگر در حد اعتدال و معقول باشد، میتواند همچون نیرویی برای همیاری و اعتلای فرهنگی ظاهر شود و اگر به قلمرو تعصبات و دشمنیها و کینهتوزیهای ملّی و قومی و نژادی درآید یا به بهانه چالش با تعصبات ملّی و قومی، به نفی و انکار و تمسخر میراث فرهنگی خویش بنشیند، نیرویی ویرانگر خواهد شد؛ زاینده دشمنی و ستیزهجویی.[۱]
در کتاب حاضر، پس از بررسی فشرده دیدگاههای مربوط به هویت قومی و ملّی که بازسازی هویت ایرانی را در دوران ما شکل داده و به تصویر کشیدهاند، تحول تاریخی هویت ایرانی در چند دوره متمایز تاریخی بررسی و تحلیل میشود.
درباره نویسندگان اثر
کتاب حاضر حاصل ترجمه چند مقاله از صاحبنظران به همراه اضافاتی از گردآورنده و مترجم است. در ادامه به معرفی مختصر پژوهشگران این اثر میپردازیم.
حمید احمدی در دوره دکتری در دانشگاه کارلتون کانادا (۱۳۶۹-۱۳۷۴ش) موضوع پایاننامه خود را به هویت ملّی و واکاوی مسئله اقوام ایرانی و علل سیاسیشدن آن در ایران اختصاص میدهد. وی هماکنون دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. دکتر احمدی گردآورنده و مترجم این اثر است.
یکی از نخستین پژوهشگران باسابقه علوم اجتماعی ایران که توجه خود را به این مهم معطوف کرد، احمد اشرف است. جایگاه او در پژوهشهای اجتماعی ایران بسیار شاخص و شناختهشده است. آنچه احمد اشرف را در وهله نخست در جامعه پژوهشگران ایران متمایز کرد، پژوهش شناختهشده او درباره موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران بود. وی در پژوهشهای بعدی خود درباره طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران و جایگاه تئوری توطئه در ایران معاصر، با اتکا به همین دید تاریخینگر، مسائل ایران را تحلیل کرده است. احمد اشرف که از پژوهشگران و سرویراستاران ارشد دانشنامه ایرانیکا در دانشگاه کلمبیاست، به موضوع هویت ایرانی در قالب یکی از مدخلهای آن دانشنامه پرداخته است.[۲]
گراردو نیولی از مهمترین پژوهشگران خارجی عرصه ایرانشناسی سیاسی به شمار میآید و تنها کسی است که برجستهترین اثر ایرانشناسی سیاسی را درباره ریشهیابی نام ایران و به تبع آن هویت ایرانی در ایران باستان عرضه کرده است، به قول مترجم، آشنایی ایرانیان با کار او بسیار ضروری مینمود. در واقع فصل مربوط به هویت ایرانی در دوران باستان نشاندهنده آن است که برخلاف دیدگاههای مدرن و پستمدرن که برآمدن هویت ایرانی را به دوران پهلوی یا اندکی پیش از آن مربوط میدانند، هویت ایرانی ریشهای تاریخی دارد و همانطور که نیولی با مراجعه به متون کهن دینی، تاریخی و سیاسی ایران باستان نشان داده است، ایده ایران به منزله منظومهای هویتی به دوران اوستایی، کیانی و هخامنشیان بازمیگردد که در آغاز بیشتر جنبه قومی و نژادی داشته و بعدها در دوره ساسانیان تکامل پیدا کرده و جنبههای سیاسی ـ سرزمینی و تا حدی دینی نیز پیدا کرده است.[۳]
شاپور شهبازی استاد مطالعات ایران در دانشگاه اورگون شرقی بود و یکی از برجستهترین ایرانشناسان ایرانی معاصر به شمار میرفت و بیشتر نوشتههای خود را در خارج از ایران و به زبانهای انگلیسی و سایر زبانهای اروپایی منتشر کرده است. شهبازی در بخشی از کتابی درباره امپراتوری ایران که در سال ۲۰۰۵م از سوی انتشارات آی.بی. توریس در انگلستان و آمریکا منتشر شده به ایده ایران پرداخته است. در این نوشته او بحث نیولی درباره ایده ایران را گسترش داده و این نظریه نیولی را که ایده ایران در دوره هخامنشی و اشکانی همانند دوره ساسانی سیاسی نبوده است نقد کرده و با بهرهگیری از منابع کهن ایرانی و غیرایرانی و تفسیر آن متون نشان داده است که ایده ایران از دوره اوستایی و حتی کیانی (پیشااوستایی) به بعد از جمله در دوره هخامنشیان و اشکانیان (پارتها)، مفهومی سیاسی داشته و برای ایرانیان آن دورهها بازتاب ملّیت و هویت ملّی بوده است.[۴]
معرفی اثر
کتاب حاضر با توجه به برگردان نوشته شهبازی و افزودههای اشرف، بسیار گستردهتر از نسخه انگلیسی مقاله اشرف در دانشنامه ایرانیکاست. متن نهایی در هشت فصل سازماندهیشده که دربرگیرنده بحث نظری درباره روایتهای موجود از هویت ایرانی، هویت ایرانی در دوره باستان (برگردان مقاله گراردو نیولی و شاپور شهبازی)، هویت ایرانی در قرون اولیه اسلامی، هویت ایرانی در دوره فرمانروایی ترکان، هویت ایرانی در عصر صفوی، هویت ایرانی در دوره، مدرن یعنی دوران قاجار و مشروطیت و سرانجام هویت ایرانی در دوره پهلوی است.[۵]
در فصل نخست مفاهیم و نظریههای هویت ایرانی در سه روایت بازنگری شده است.
هویت ایرانی مانند هر پدیده اجتماعی دیگر به روایتهای گوناگون به تصویر آمده است. در این میان سه روایت عمده در پاسخ به این سؤال که «منشأ پیدایش ملتها چیست و به چه دورانی بازمیگردد؟» تدوین شده است که به تربیت زمانی عبارتند از: روایت «ملتگرا»، روایت «مدرن و پستمدرن» و روایت «تاریخینگر». روایت نخست که آن را «ناسیونالیسم رومانتیک» نیز میخوانند، ملت را پدیدار طبیعی تاریخ بشر میانگارد که منشأ آن را باید در دوران پیش از تاریخ جست. در تقابل با این دیدگاه که از مقوله ناسیونالیسم افراطی است، روایت «مدرن و پستمدرن» در نیمه قرن بیستم تدوین شد و رواج گرفت. این دیدگاه ملت را پدیداری جدید میداند که ساخته و پرداخته دولتهای ملی در عصر جدید است و عمر آن از قرن هجدهم پیشتر نمیرود. افزون بر این بین هویت ملّی که ویژه دنیای مدرن است و هویتهای پیش از آن گسستی تاریخی وجود دارد.
روایت سوم یا دیدگاه «تاریخینگر» در اینکه هویت ملّی زاده دنیای جدید است با دیدگاه «مدرن و پستمدرن» همآواز است، اما گسست بنیادین هویت ملّی همه ملل، بهویژه ایران را با هویت گذشته آنان به استناد شواهد تاریخیِ بسیار نمیپذیرد. تمایز میان «هویت تاریخی ایران» و «هویت ملّی ایرانی» است؛ بدین معنی که «هویت تاریخی ایرانی» بر اساس شواهد بسیار که در این کتاب آمده است، از دوران ساسانی تنظیم و تدوین شده و به صور گوناگون تا قرن نوزدهم میلادی به دفعات بازسازی شده و در دو قرن اخیر به «هویت ملّی ایرانی» تحول یافته و به صورتی جدید ساخته و پرداخته شده است.[۶]
پس از بررسی این سه روایت نویسنده بر آن است که تداوم هویت ملّی ایرانی حاصل ترکیبی کارکردی یا فونکسیونی در میراث تاریخی پادشاهی، زبان و ادبیات فارسی و مذاهب ایرانی، یعنی دین زرتشتی در دوران پیش از اسلام و تشیع در دوران اسلامی است. دیدگاه احمدی درباره نقش مذاهب ایرانی بهمثابه ستونهای پایدار هویت ایرانی ممکن است تحت تأثیر اندیشههای هانری کربن و سیدحسین نصر باشد که با تفسیر فلسفه اسلامی، آن هم عمدتاً در راستای عقاید عرفانی تشیع اعتقاد داشتند که تشیع ریشه بسیار عمیقی در مذاهب ایران باستان دارد.
مراحل عمده بازسازی و تحول هویت ایرانی از دوران ساسانی تا عصر حاضر را میتوان در هفت دوره زیر مشخص کرد:
- مرحله بنیادین بازسازی هویت ایرانی به منزله نوعی هویت «ملّی پیشامدرن» در عصر ساسانی که از گونهای حس ناسیونالیسم قومی باستانی برخوردار بود و از نوع هویتهای پیش از عصر جدید است.
- مرحله سکون و رکود هویت ایرانی در قرن نخستین اسلامی.
- مرحله تجدید حیات و بازسازی هویت فرهنگی ایران در عهد حکومتهای محلی ایرانی در قرنهای سوم تا پنجم هجری.
- مرحله پیچیده عصر سلاجقه با گسترش زبان فارسی به منزله زبان دیوانی از یک سو و اندیشه امپراتوری فراگیر اسلامی در برابر احساسات قومی «ملّیتها» از سوی دیگر.
- مرحله بازسازی و احیای هویت ایرانی در عهد مغول و تیموریان.
- مرحله بازسازی و احیای هویت ایرانی ـ شیعی در عصر صفوی.
- مرحله بازسازی «هویت ملّی ایرانی» در معنای امروزی آن در دو قرن اخیر.
این مراحل در فصلهای بعدی کتاب بررسی میشود.[۷]
سخن پایانی
عوامل سهگانهٔ زیر باعث شدند که موضوع هویت و ملّیت در ایران در دو دهه اخیر از اهمیت چشمگیری برخوردار شود.[۸]
- دگرگونیهای نظری و چالشهای نظری برآمده از گفتمان جهانیشدن
- دگرگونیهای ژئوپلیتیک جدید منطقهای پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و سرانجام
- غلبه گفتمان فراملی اسلامگرا در سیاستهای ایران
در ایران اواخر قرن بیستم نیز همانند بسیاری از جوامع دیگر، وابستگیهای قومی ـ زبانی و علایق استانی و ایلی غالباً با هویت ملّی رقابت میکنند. با اینهمه با وجود این هویتهای چندگانه، بیداری فرهنگی دارای ریشههای عمیق و بیداری تاریخی نسبت به تداوم تاریخ طولانی و متمایز کشور، همچون نیرویی انسجامبخش و قدرتمند بر جریانهای گوناگون تفرقهانداز غلبه کرده است. یافتههای یک بررسی ملّی که در مراکز ۲۸ استان ایران در سال ۱۳۸۰ش (۲۰۰۱م) صورت گرفت، نشان میدهد که مردم روابط، علایق و وابستگیهای بسیار نیرومندی به هویت «ایرانی» خود دارند. در پاسخ به این پرسش که «تا چه اندازه از ایرانیبودن خود احساس غرور میکنید؟» ۶۸% از پاسخدهندگان اشاره کردهاند که برای هویت ایرانی خود ارزش زیادی قائلاند.
هدف اصلی در این کتاب بررسی سیر تحول اندیشه یا ایده ایران همچون عنصری هویتی، تاریخی، فرهنگی، دینی و سیاسی است و اینکه این ایده که خود را در لابهلای متون گوناگون دینی عصر باستان تا متون تاریخی، ادبی و گاه دینی دوران پس از اسلام به نمایش گذارده، چگونه در فراز و نشیب تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران و مردمان ایرانی تداوم یافته و در دوران مدرن و معاصر، بنیان ظهور هویت ملّی ایرانی را استوار ساخته است. این تجلی هویت تاریخی، فرهنگی و سیاسی ایرانی همانطور که در فصول مربوط به دوران پس از اسلام اشاره شد، بیش از هر چیز خود را در آثار ادبی، شعر و نثر شاعران و نویسندگان پارسیگوی و در کتابهای تاریخی مربوط به سیر تحول تاریخی ایران نمودار ساخته است.
بر این اساس هویت ایرانی همچون یک پدیده تاریخی و سیاسی، نه محصول دوران مدرن، آن طور که روایت مدرن و پستمدرن میگوید، بلکه محصول قرنهای متمادی پیش و پس از اسلام بوده است. گر چه ما بر آن نیستیم که هویت ایرانی مطرح در دوران مورد اشاره گذشته را هویت ملّی به مفهوم مدرن آن بنامیم، در عین حال تأکید بر آن است که سرزمین ایران و مردمان آن برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر دارای یک آگاهی تاریخی، فرهنگی و سرزمینی از ایران بودهاند که از قرون پیش از اسلام به دوران اسلامی انتقال یافته و بهویژه در دوران سلطهی سلسلههای غیرایرانی رشد و بالندگی یافته و با درهمآمیختن با باورهای دینی اسلام و تشیع به دوره مدرن منتقل شده است.[۹]
امید است که انتشار این کتاب در بحث هویت ایرانی و ریشههای تاریخی آن و در ادبیات مربوط به هویت و ملّیت در ایران سهمی داشته و برای ایرانیان، بهویژه نسل جوان ایرانی، در دنیای پیچیده و پررازورمز جهانیشدن و گسترش شبکههای ارتباطی جهانی آگاهیبخش باشد.
—————
نویسنده کارشناس ارشد مطالعات آرشیوی دانشگاه الزهراء است.
[۱]. هویت ایرانی، ص ۲۱-۲۲.
[۲]. همان، ص ۱۳-۱۴.
[۳]. همان، ص ۱۷-۱۸.
[۴]. همان، ص ۱۸.
[۵]. همان، ص ۱۹.
[۶]. همان، ص ۲۵-۲۶.
[۷]. همان، ص ۴۴-۴۶.
[۸]. همان، ص ۱۰-۱۱.
[۹]. همان، ص ۲۲۱-۲۲۳.