آشنای جان؛ خاطراتی از علامه طباطبایی

کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

آشنای جان:
خاطرات و اسنادی منتشر نشده درباره مرحوم علامه آیت الله سیدمحمد حسین طباطبائی
نوشته محمدتقی انصاریان خوانساری
ناشر: انصاریان
تاریخ چاپ: ۱۳۹۳، قم
بعضی افراد آنقدر در جامعه تأثیر گذار هستند که تا مدت‌ها جای خالی آنها حس می‌شود حتی اگر چند ده سال بگذرد. منش اخلاقی، عملی و رفتاری آنها به گونه‌ای است که پر کردن جای آنها بسیار سخت و یا غیر قابل انجام است.

در دوران معاصر، دانشمند بی بدیل، علامه سیدمحمد حسین طباطبائی یکی از این افراد بود. سیره پیشوایان دین که در بین ما مهجور است، ای کاش حداقل سیره امثال علامه طباطبائی را در اخلاقیات و … رعایت می‌کردیم.

یکی از کسانی که در قم با علما و دانشمندان زیادی محشور بوده و به عبارتی «معتمد العلماء» شناخته می‌شود، حاج محمدتقی انصاریان است که از این نشست و برخاست‌ها خاطرات زیادی دارد. ایشان اکنون آنچه از مجالست با علامه طباطبائی در ذهن داشته، یا مطالبی که از دیگر افراد شنیده به رشته تحریر درآورده و به صورت یک کتاب چاپ شده است.

در مقدمه کتاب آمده است:

آنچه پیش روی عزیزان است، نه بحثی است علمی و نه حتی شرح حال نویسی عالمی بزرگ، شنیده‌ها و دیده‌های این کمترین، از مردی بزرگ است که بزرگیش هنوز در میان ابرهای ذهنی و فکری و قضاوت‌های نادرست برخی پنهان است. ادای دینی است به آن عالم زاهد در برابر برخی بداخلاقی بد زمانه. (ص ۱۶)

به هر حال، سیره علامه برای دوران ما بسیار لازم است، پادزهری برای بداخلاقی‌های سیاسی، اجتماعی و …

یک روایت از کتاب:

سید محمد ثقفی، نقل می‌کردند زمانی که مرحوم آقای الهامی، کتاب زرتشت را نوشت، آن را خدمت علامه طباطبائی برد و مطالب نگاشته شده در این کتاب را برای ایشان خواند. آقای الهامی می‌گفت: هنگام خواندن من، ایشان بسیار دقت کردند و از تحقیق و بررسی که من انجام داده بودم، خوشحال شدند. اما یک جمله فرمودند: “آقای الهامی! اگر زرتشت روز قیامت به تو بگوید چرا چنین گفتی و با من چنین کردی، چه خواهی کرد و چه جوابی داری؟”

علامه سفارش می‌کردند که هیچ گاه مطالب علمی را با اطمینان کامل و قاطعانه بیان نکنید، مراقب باشید، بررسی و تحقیق کنید و همیشه یک «ان قلت» و اما و شاید هم در کارتان باشد. علم و تحقیقات همیشه همان جا به پایان نمی‌رسد. (ص ۱۶۵)

همرسانی کنید:

مطالب وابسته