جنسیت و صلح در ایرلند شمالی؛ زنان مبارز و تجربه زندان

الهه امانی
بیداران

مقدمه‌ای بر این نقد کتاب

در سال ۲۰۱۴، شبکه میانجی‌گران فرامرزی برای اولین بار انستیتو “زنان، صلح و میانجی‌گری” را با انتخاب ۲۵ نفر از زنانی که در جنبش زنان در منطقه خاورمیانه و افریقای جنوبی فعال بودند در استانبول ترکیه برگزار نمود. من هم این افتخار را داشتم که مدیر این پروژه و یکی از مربیان ارشد این انستیتو باشم.

در سال ۲۰۱۵ همان گروه برای پیگیری فعالیت‌های یکساله‌شان در بلفاست ایرلند گردهم آمدند. خانم Mary Montague که ایشان هم یکی از مربیان ارشد در ترکیه بودند زمینه تجربه‌ای غنی را برای همه ما در مورد جنگ داخلی و مبارزه پیگیر افرادی که در ارتش جمهوری‌خواه ایرلند IRA بودند، فراهم آوردند. در این سفر زمینه‌ای فراهم آمد که به طور عینی در جریان استقرار صلح در بلفاست قرار بگیرم و از تجربیات غنی شهروندان و کنشگران بیاموزم. یکی از این تجربیات، ملاقات کسانی بود که در “تاتر مظلومان” در بلفاست داشتیم. در این تاتر افرادی که در دو سوی این جنگ خونین بلفاست سال‌های متوالی هزینه داده بودند، در کنار هم برای درک متقابل و هم‌حسی عمیق فعالیت می‌کردند. یکی از مبارزین زن در گفت‌و‌گوی خصوصی که داشتیم چنان گذشته را مرور کرد که تاثیر عمیقی برای پژوهش و درک گسترده‌تر نقش زنان در این مبارزه، در من به وجود آورد. کتاب حاضر به این موضوع پرداخته و از این رو چاپ آن بسیار مورد توجه من قرار گرفت.

نقد کتاب

کتاب “مبارزین سابق، جنسیت و صلح در ایرلند شمالی: زنان، تظاهرات سیاسی و تجربه زندان” نوشته پرفسور آزرینی وحیدین Azrini Wahidin در ۲۷ جولای ۲۰۱۶ در انتشارات پالگریو مک میلان Palgrave Macmillan به چاپ رسید. پرفسور وحیدین، تحقیقات گسترده‌ای در مورد موضوع اصلی کتاب که تجربه زنانی است که در مبارزات ارتش جمهوری‌خواه ایرلند حضور داشتند انجام داده، تا سکوتی را که در زمینه تجربیات خاص زنان در دوران این مبارزات و پس از استقرار صلح در ایرلند شمالی به چالش بکشد.

پرفسور وحیدین در زمینه تجربیات زنان در زندان آثار دیگری را نیز به چاپ رسانده است؛ او بر این باور است که مطالعه اختلافات جنگی و درگیری‌های داخلی و آزادی‌بخش عمدتا از منظر ارزش‌های مردانه به نگارش در می‌آید و تاریخ با حذف حضور و هزینه ای که زنان داده‌اند نوشته می‌شود. مبارزات زنان و نقش آنان در این مبارزات از یک پانوشت در تاریخ فراتر نمی‌رود و نقشی کناری و حاشیه‌ای دارد، در حالی‌که زنان هم در ایرلند شمالی و هم در سایر مبارزات با همان انرژی و عشق پا در میدان می‌نهند که مردان در آن حضور دارند. تحقیقات گردآوری‌شده در این کتاب، ساخت و ساز تجربه زنان را در مبارزات ایرلند شمالی لایه به لایه باز می کند و ویژگی‌های آن را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

کتاب در فصول زیر گرد‌هم آمده است:

  1. زنان، جنگ و صلح
  2. میراث اختلافات ایرلند شمالی
  3. نقش کنشگران تصادفی/ اتفاقی
  4. از سربازان پانوشت تا سربازان خط اول جبهه
  5. مکان حبس ها: داستان زندان‌
  6. حبس مرا گرفت
  7. سیاست مقاومت و نقش بدن زندانی و جنسیت
  8. “نرم‌های اختلاف ما”: استفاده از گشت بدنی به‌مثابه تنبیه جنسیتی
  9. هیچ افتخاری در هیچ جنگی نیست
  10. نتیجه: مصالحه پس از اختلاف – با گذشته به صلح می رسیم

در این کتاب پرفسور وحیدین با مبارزان سابق مصاحبه کرده است. آنها در طی این گفت‌و‌گوها کاملا آزاد بودند که با زبان خود روایت دست اول از تجربیات خود را بیان کنند و نگارنده کتاب با تکیه بر سرمایه دانش و تجربه خود به تحلیل تئوریک این روایات می‌پردازد.

در این کتاب به تفصیل به انجمن‌های سنتی زنان و صلح، بازنگری حضور زنان در دوران جنگ و درگیری آنان با ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و مبارزه مسلحانه، کنش مستقیم زنان در این مبارزات، سازمان زنان ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، ظهور و سقوط Cumann na Ba و تجربه های زندان در زندان Armagh، مقاومت و اعتصاب “کثیف” و یا “بدون شستشو”، اعتصاب غذا و برخورد مبارزین سابق با توافق‌نامه “جبهه نیک” پرداخته شده‌ است.

در هر فصلی از کتاب نویسنده لایه‌های پیچیده جنسی/ جنسیتی تجربه زنان زندانی و مبارزین سابق را به شفافیت نشان می‌دهد و اینکه تجربه زنان و مردان در این مبارزه در چه عرصه‌هائی با یکدیگر متفاوت است. در فصل هشتم تحت عنوان “بهشت گم‌شده” به سیاست مقاومت و نقش بدن شستشو نشده زنان زندانی در اعتصاب “کثیف” اشاره دارد. در این بخش اشاره می‌شود که زنان مجبور به پیوستن به اعتصاب “کثیف” بودند زیرا در توالت قفل بود تا زنان زندانی تنبیه گردند. زیرا در مقابل لغو دسته‌بندی خاصی که برای زندانیان سیاسی در سال ۱۹۷۹ قائل شده بودند، آنها مقاومت نشان دادند و اعتراض نمودند.

روایت‌های این زنان نشان می دهد که چگونه عمل “شستشو” اساسا برای زنان و مردان متفاوت است زیرا زنان می‌بایست با چالش‌های “عادت ماهانه” کنار می‌آمدند و خون عادت ماهانه در سلول‌های آنان که تمثیلی از صحنه جنگ بود، به‌مثابه یک ابزار سیاسی به کار گرفته می‌شد. از سوی دیگر پروفسور وحیدین این امر را در ارتباط با وسیله‌ای برای “نفی زنانگی” و بازتعریف جنسیت زنانه در مبارزات مسلحانه که اساسا حضور زنان در تاریخ این مبارزات بالکل نفی گردید و از صفحه تاریخ زدوده شده، برداشت می کند.

در فصل نهم “موازین و نرم های اختلاف ما” گشت بدنی که زنان زندانی تجربه می کردند به مثابه یک تنبیه جنسی /جنسیتی و در این قالب از نظر زندانیان زن سابق آمده است. زنان زندانی آسیب‌های روحی و روانی را که در گشت بدنی (لخت شدن) صورت می گرفته، توضیح می‌دهند و می‌گویند که چگونه در طی این تجربه ها آنان تهدید، تحقیر و خوار شمرده می‌شدند. زنان این اقدام زندانبانان را نه به عنوان یک روش امنیتی شدید، بلکه به مثابه ابزاری برای تحقیر و درهم شکستن زنان توضیح داده اند و آن را ابزار کنترل قلمداد می‌کنند (ص۱۷۳). این مصاحبه ها اهمیت زیادی در زمینه چگونگی رفتارهای غیرانسانی دارد که مدیریت این زندانها در آن زمان داشتند. به نظر پروفسور وحیدین انتظارات جنسیتی از بدن زن زندانی برای مقابله با شکستن و ترور شخصیتی آنان برای تسلیم به کار گرفته می‌شد.

در ص ۱۷۲ می‌آید که دولت انگلستان برهنگی زنان زندانی را به کار می‌گیرد تا ما را استبداد زده کند. همچنین این گشت بدنی شدید که حتی واژن و مقعد این زنان را هم آسوده نمی‌گذاشت، به نظر استاد وحیدین ابزاری بودند برای بیگانه کردن زنان از بدن خود و تاکید بر اینکه حتی کنترلی روی خصوصی‌ترین بخش حیات خود ندارند. گشت بدنی انگیزه‌های جنسی /جنسیتی داشت و به ویژه زمانی که زن زندانی در موقعیت فرودست فیزیکی قرار می‌گرفت از نظر روحی و روانی و اعتماد به نفس زنان بسیار پرآسیب‌ می‌شد. یکی از زنان زندانی آن را و احساس خود را به مثابه “تجاوز جنسی” قلمداد نموده است. (ص۱۸۶)

زنان در این گشت بدنی ناتوانی، استیصال، حس شرمساری و بیگانگی با بدن خود را تجربه می کردند. در این کتاب همچنین به گشت بدنی زندانیان مرد، تفاوتهای آن و اینکه زنان آسیب بیشتری را متحمل می‌شدند، اشاره شده است. این سوال را نیز نویسنده مطرح می‌کند که آیا گشت بدنی مردان هم انگیزه های جنسی /جنسیتی داشته یا نه؟ اگرچه کتاب بر تجربه زنان ارتش جمهوری‌خواه ایرلند تمرکز دارد، اما به تجربه زنانی هم که در آن سوی جبهه این جنگ قرار داشتند، اشاره می کند و نتیجه می‌گیرد که هواداران سلطنت انگلستان به میزان زنان ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و جبهه مقاومت صدمه ندیدند.

کتاب کوششی است با ارزش در زمینه مقاومت زنان و فرایندهای خشونت‌های جنسی /جنسیتی زنان زندانی و همچنین پایه‌ای است برای توجه خاص به تجربه زنان در مبارزات سیاسی از منظر مبارزان سابق نه به‌عنوان قربانیان تصادمات جنگی و یا ناجیان صلح. ساخت و ساز بافت اجتماعی و توافق و صلح پس از جنگ‌ها و مبارزات نیاز به آن دارد که برای پایدار بودن، مبارزین سابق و زندانیان سیاسی سابق در آن حضور داشته باشند. این کتاب به روشنی عدم حضور زنان را به‌عنوان مبارزین سابق در پروسه استقرار صلح گوشزد می‌کند. فصل آخر کتاب به همین نکته می پردازد که زنان بخشی از این مبارزات بودند و می‌بایست بخشی از پروسه استقرار صلح نیز قرار می‌گرفتند.

نویسنده در حالیکه به اهمیت مسئله جنسیت در مبارزات سیاسی می پردازد، به اینکه حضور و تجربه آنها باید فراتر از یک پانوشت باشد، تاکید می‌کند و زنان را تشویق می‌کند تا جایگاه خود را در مذاکرات صلح طلب کنند.

دیدار و گفتگو با مبارزین سابق در سال ۲۰۱۵ در بلفاست برای من یادآور این بود که گرچه در خیابانهای بلفاست دیگر صدای تیر به‌گوش نمی رسد، اما صلح پایدار هنوز در بافت اجتماعی و مردمی این شهر حضور ندارد. سازمان‌هائی که برای استقرار صلح در بین شهروندان می کوشند، هنوز راه درازی در پیش دارند تا صلح پایدار و واقعی را مستقر کنند.

*با ویرایش

همرسانی کنید:

مطالب وابسته