سمانه بامشاد
مرکز آموزش و پژوهش همشهری
دکتر امیر عبدالرضا سپنجی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مدرس و پژوهشگر ارتباطات و رسانه اخیرا کتابی با عنوان مخاطب پنداری در ایران معاصر (تهران: سیمای شرق، ۱۳۹۵) نوشته است.
عنوان کتاب شما اولین سوالی است که ذهن هر فعال رسانه ای یا دانش آموخته ارتباطات را به خود مشغول می کند ، تعریف شما از مخاطب پنداری چیست؟
عنوان و ایده بحث “مخاطب پنداری” (Audience Phantasm)، به مثابه یک ناهشیاری جمعی در حوزه نگاه به رسانه ها و مخاطبان را اولین بار دکتر محسنیان راد مطرح کرده اند، و در همین کتاب نیز ایشان مقدمه ای ۴۰ صفحه ای در این زمینه نوشته و در آن به روند شکل گیری این ایده اشاره کرده اند. ایده ای که در کنفرانس های مختلف، اندیشمندان حوزه ارتباطات و رسانه در کشورهای اسلامی نیزمورد تاکید قرار داده اند. ایشان این ویژگی را در نوع نگاه سرآمدان حکومت ها و سیاستگذاران رسانه ای در کشور لمس کرده اند.
اما در این کتاب که مستنداتش از رساله دکتری من استخراج شده، بحث “مخاطب پنداری” در قالب یک الگوی نظری-مفهومی ارائه شده است و دیدگاه ها و سخنان سرآمدان جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۸۰ درباره مخاطبان و رسانه ها مورد بررسی های تحلیل و عمیق قرار گرفته است. این که چه نگاهی به مخاطبان دارند، چه ویژگی هایی برای رسانه ها متصور هستند.
در خصوص این پژوهش، قابل ذکر است که حدود ده هزار سند و خبر موجود در اینترنت، شامل: سخنرانی ها، اخبار، مصاحبه ها و …، از سطح اول سران نظام تا مدیران رسانه ای و روحانیان خارج از حکومت، در دهه ۱۳۸۰، مورد بررسی قرار گرفت و از مجموع این موارد، ۳۷۱ گزاره، استخراج و به روش های کمی و کیفی ارزیابی و تحلیل شد.
نتایج به دست آمده نشانگر آن است که سرآمدان مذکور، از رسانه ها توقعاتی دارند و وظایفی برایش متصورند که اصولا در حوزه کاری رسانه ها نیست و امکان انجام دادنش برای یک رسانه وجود ندارد. مواردی نظیر: تربیت یا دیندار کردن انسان ها، اخلاقی کردن جامعه، مقابله با دشمنان، اصلاح فرهنگ و اعتقادات جامعه که این کارویژه ها در حوزه کار رسانه ای نمی گنجد و هرکدام شان وظیفه نهادهای دیگری در یک جامعه است.
آیا طرح مفهوم مخاطب پنداری می تواند بستر ساز یک نظریه بومی در حوزه رسانه ها باشد؟
با توجه به بررسی های انجام شده، چنین پژوهشی چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ روش تحقیق، تا کنون انجام نشده و می تواند به عنوان الگویی در زمینه نظریه پردازی بومی در حوزه های علوم اجتماعی و رسانه ای، مدنظر قرار گیرد. اگرچه، من به این الگو، عنوان نظریه نمی دهم، اما روش و محتوای کار می تواند الگوی مناسبی برای سایر پژوهش های بومی در کشور باشد. اگر سیر تکوین نظریه های دیگر در حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات را نیز بررسی کنید، نظریه های اندیشمندانی نظیر لرنر، لازارسفلد، گربنر و الیهوکاتز نیز به همین صورت بوجود آمده است. یعنی این اندیشمندان با مرور یافته های قبلی، ابداع پرسش های جدید و آزمون فرضیات نو، الگوهای نظری-مفهومی ارائه داده اند که با نقد سایر دانشمندان، به نظریاتی جهانی تبدیل شده است.در این کتاب نیز من با بهره مندی از ایده یک استاد ایرانی دانش ارتباطات، یک کار پژوهشی را سازمان دادم و یک الگوی نظری-مفهومی ارائه کرده ام.
الگوی مورد نظر شما بر چه مبانی نظری متکی است؟
می توان در پاسخ به پرسش شما گفت که بحث مخاطب پنداری، یک الگوی ساختاری و کارکردی را مطرح و بررسی می کند. البته باید گفت که با توجه به شواهد و نتایجی که در کتاب، موجود است با توجه به تغییر شرایط مخاطبان و حرکت آنان از ماهیت مخاطب منفعل به کاربران هوشمند فضای سایبری و شبکه های اجتماعی، همچنین تغییر ماهیت رسانه ها و اشباع رسانه ای رخ داده در سطح جهان، مخاطب پنداری، مقوله مثبتی ارزیابی نمی شود و باید این نوع نگاه، اصلاح ودرمان شود. زیرا در مخاطب پنداری نگاه از بالا به پایین و تحکّم آمیز است، در حالیکه نگاه سیاستگذاران و مدیران رسانه ها به مخاطبانشان باید افقی و همدلانه باشد.
اکنون مخاطب پنداری مسولان چه محلی از اعراب دارد؟
در نظریات مبتنی بر مقوله بهره مندی از رسانه ها، مخاطبان و کاربران عاقل و بالغ، محتوایی را استفاده می کنند که به آنها خرسندی ورضایت بدهد و از محتواهایی که به نحوی تلاش کند که آنان را هدایت یا موعظه کند، گریزان می شوند. در این زمینه، لازم به ذکر است که مخاطب کودک، در این زمینه استثنا است و لازم است کودکان را از محتواهای مضر و آسیب رسان دور نگاه داشت و محافظت نمود.
نمودهای دیگر پدیده مخاطب پنداری در نیمه های قرن بیستم وجود داشته و به ابداع نظریات تزریقی و گلوله جادویی منجر شده است، اما اکنون این نظریات مورد پذیرش نظریه پردازان و اندیشمندان ارتباطات و رسانه نیست. چنین نظریاتی مخاطبان را منفعل، با چشمانی بسته و دهانی باز تصور می کرد، اما طبیعت کاربران و مخاطبان هوشمند امروزین دیگر چنین نیست.